امام حسین(ع) کشته کدام اشکهاست؟
پیرغلام هیئت امام حسین(ع) به ارائه تفسیر خود از جمله معروف «قتیل العبرات» پرداخت و دو دیدگاه رایج در این زمینه را شرح داد.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، هنر متعالی همواره در طول تاریخ رسانهای برای انتقال مفاهیم و اندیشههای ناب معرفتی است و در میان تمام هنرها، شعر در جامعه ایرانی همواره بزگترین رسالت را در این زمینه بر دوش داشته است. گواه آن هم میتواند ابیاتی باشد که واقعهای را در دل تاریخ زنده نگاه میدارند و با ترسیم حقیقت، جبهه حق و باطل را مشخص میکنند. شاعرانی که اینگونه شعر را باور کردهاند، همواره میکوشند از قریحه خود در حساسترین مواقع به بهترین نحو بهره ببرند و آثاری خلق کنند که بجا و تأثیرگذار باشد. نمونهای از این دست از شاعران در خیل کاروان شعر و ادب این سرزمین کم نبوده و نیستند؛ شاعرانی که صداقت و حقیقت را به ثمن بخس معاوضه نکردند. غلامرضا سازگار، پیرغلام اهل بیت(ع)، از جمله این شاعران است.
سازگار که روشی سنتی در شعر آیینی دارد، با تأسی به منابع حدیثی و تاریخی، بدون پرداختن به موارد واهی و یا مجعول در سنت و آیین، به مدح اهل بیت(ع) میپردازد، در سرودههای فاطمی نیز چنین رویهای دارد. از دیگر ویژگیهای اشعار سازگار در حوزه شعر فاطمی، رعایت وحدت و پرهیز از بیان مسائلی است که وحدت میان مذاهب اسلامی را نشانه گرفته است. او شاعری استاد دیده و مداحی پای منبر پرورش یافته است و این امر ساختار ذهنی او را بسیار سالم بار آورده است. تسنیم همزمان با آغاز دهه محرم با او درباره یکی از جملات معروف اباعبدالله الحسین(ع) به گفتوگو پرداخت. سازگار در این گفتوگو تفسیر خود از جمله معروف «انا قتیل العبرات؛ من کشته اشکهایم»؛ ارائه داد و گفت: امام حسین(ع) فقط کشته اشک نیست، امام حسین از همه این مسائل بالاتر است، او تنها کشته خود خداست. اما در عین حال، کشته اشک هم هست؛ آن هم چه اشکی؟ اشکی که بصیرتافزا باشد و معرفتبخش:
اشکی که دهد جوش بخون بدن ما
اشکی که شود عاشق شمشیر تن ما
اشکی که کند جامۀ ما را کفن ما
اشکی که دهد همّت زینب، به زن ما
اشکی که خدا باشد و دین در وطن ما
اول به مزار شهدا اشک بریزیم
آنگه بخروشیم و بدشمن به ستیزیم
وی ادامه داد: تنها ملاک بر ریختن اشک در هیئت اباعبدالله(ع) نیست، چرا که اگر تنها میزان و ملاک بر این بود، عمر سعد هم در روز عاشورا گریست. اشک با معرفت و با بصیرت ملاک و معیار است، امام حسین(ع) کشته اشکی است که به انسان بصیرت دهد، امام(ع) را به واسطه آن بشناسد و راه روشن را بیابد.
بخش دیگر سخنان سازگار به چگونگی دستیابی به بصیرت از قبل هیئات مذهبی بود. او در اینباره گفت: بصیرت شناخت دشمن در لباس دوست و شناخت دوست در لباس دوست است. فردی به نزد امیرالمؤمنین، علی(ع) آمد و گفت که یا امام(ع)، شما از اسلام میگویید و معاویه نیز از اسلام میگوید، شما نماز میخوانید، معاویه هم نماز میخواند؛ ما از کجا راه درست را تشخیص دهیم و بفهمیم که کدامیک از این دو، راستگوست و در ادعایش صادق؟ امام(ع) فرمودند که زمانی که حق را شناختی، میتوانی حق و باطل را تشخیص دهی، پس اول باید به وجود حق بصیرت یافت و بعد آن را میزان قرار داد. وقتی که پیامبر(ص) میفرماید که علی مع الحق و الحق مع العلی، میزان حق مشخص شده است. وقتی میزان حق را در انقلاب، روش و کارهایمان شناختیم، باید بتوانیم باطل و حق را از هم تشخیص دهیم.
این پیرغلام هیئت امام حسین(ع) با اشاره به سختیهای راه برای دستیابی به بصیرت، قرآن و اهل بیت(ع) را دو ملاک و معیار در این راه دانست و افزود: گاه مواقعی پیش میآید که فضا غبارآلود است و تمیز و تشخیص میان حق و باطل دشوار؛ در این شرایط فرد با بصیرت باید با افراد مطلع و آگاه در تماس باشد و به قرآن و اهل بیت(ع) تمسک بجوید. بحث این است که ما چرا برای امام حسین(ع) عزاداری میکنیم و پرچم عزای او را بالا میبریم؟ شاید همه بگویند به خاطر قداست امام(ع) است؛ این بخشی از فلسفه عزاداری است. مهم این است که باید این کربلا بماند.
سازگار ادامه داد: اگر ما از این کربلا هدف، فرهنگ و بصیرت برنداریم، فقط گریهکن خوبی بودهایم، فقط ثواب بردهایم. این کار ما درست مانند این است که طلای نابی را به پیش خود گذاشتیم و فقط بدان نگاه میکنیم. از این طلای ناب استفاده نکردیم؛ ولی وقتی از فرهنگ برآمده از کربلا، از بصیرت اباعبدالله(ع) و از فلسفه عاشورا بهره میبریم راه را پیدا و درست عمل میکنیم. با الهام از همین واقعه بود که 15 خرداد و بعد از آن هشت سال دفاع مقدس رقم خورد. شاعران آن دورانها هم با استفاده از همین فرهنگ و فلسفه برای زمانه خود شعر میگفتند.