روایت محرم

اولین شهید بنی‌هاشم به دست پیامبر (ص) سیراب شد

شب هشتم محرم به اولین شهید بنی هاشم، حضرت علی اکبر (ع) تعلق دارد. این شخصیت بارز نهضت عاشورا بعد از شهادت یاران امام حسین (ع) به میدان رفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۱۰۷۶۹۱
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۷ - 09October 2016

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، شب هشتم محرم متعلق به حضرت علی‌اکبر (ع) است. این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام، در سال 33 هجری متولد شد و در واقعه کربلا 28 سال داشت که به دست یکی از کینه توزترین دشمنان اهل بیت(ع) به شهادت رسید.

اولین شهید

حضرت علی‌اکبر (ص) اولین شهید اهل بیت(ع) بود که امام حسین (ع) بدون درنگ به ایشان اذن میدان دادند. پدرش امام حسین (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی‌شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.

بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین (ع) است كه جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.

نقل است روزی علی‌اكبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدرشان پیغامی برای او می‌برد، در آخر والی مدینه از علی‌اكبر (ع) سئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، پدرت چه می‌خواهد که نام فرزندانش را علی می گذارد.

این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار ده‌ها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه آنها را علی می‌گذارم و اگر ده‌ها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه آنها را نیز فاطمه می‌گذارم.

درباره شخصیت علی‌اكبر(ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراكرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی‌طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله‌الحسین (ع) هنگامی كه علی‌اكبر (ع) را به میدان می‌فرستاد، به لشکر خطاب كرد و فرمود:

«ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.»

حضرت علی‌اكبر(ع) در واقعه عاشورا حضوری فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش بود. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می‌كند: هنگامی كه کاروان اباعبدالله‌الحسین (ع) به سمت كربلا حرکت می‌كرد، حالت مكاشفه‌ای برای حضرت (ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد آیه استرجاع را قرائت كرد.حضرت علی‌اكبر(ع) سئوال کرد: پدرجان چرا آیه استرجاع را قرائت فرمودی؟
امام حسین (ع) فرمود: الان دیدم این كاروان می‌رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست.

حضرت علی‌اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟

حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم.

حضرت علی‌اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم.

با این كه حضرت علی اكبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره‌ای به انتسابش به بنی‌امیه و ثقیف نكرد، بلكه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت (ع) را افتخار خویش دانست.

عمر سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت: من علی فرزند حسین، فرزند علی هستم، به خانه خدا قسم، ما به پیامبر(ص) سزاوارتریم؛ سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم؛ آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.

و پس از آن نبرد وی شروع شد. علی اکبر پس از مقداری جنگ با سپاهیان ابن سعد نزد پدرش بازگشت. امام حسین (ع) در این دیدار، نگین انگشتر خود را به وی دادند و گفتند: «این نگین را بگیر و در دهانت بگذار، امیدوارم به زودی جدت را ملاقات کنی و آن حضرت تو را به کاسه‌ای سیراب خواهد فرمود که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.»

حضرت علی‌اکبر (ع) سپس به میدان بازگشت و نبرد خود را ادامه داد. اما شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان رغبتی در قتل ایشان از خود نشان نمی‌دادند. سرانجام مره بن منقذ حضرت علی‌اکبر (ع) را به شهادت رسانید.

حضرت علی‌اکبر (ع) در لحظات آخر گفت: ‌«ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او همی گوید: به سوی ما شتاب کن»

و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت.

امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت علی‌اکبر (ص) به بالینش آمد و خود را روی بدن وی انداخت و گونه بر گونه او نهاد. سپس آن قوم را نفرین کرد.

در این هنگام حضرت زینب کبری (س) به همراه سایر زنان، ناله‌کنان جلو آمده فریاد می‌زد: «یا اخاه! یا اخاه» و خود را بر نعش علی انداخت. امام حسین(ع) خواهرش رابه سوی خیمه‌گاه روانه کرد و بعد به جوانان هاشمی فرمود: «برادرتان را حمل کنید» جوانان حضرت علی‌اکبر (ع) را از قتلگاهش برداشتند و به دارالحرب بردند.

منابع:

منتهی الامال / شیخ عباس قمی

مقاتل طالبین ص 53

الارشاد / ص 459 / شیخ مفید

خصائص الحسینیه / جعفر شوشتری
 
انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها