مروری بر وصیت نامه سردار شهید حسن آزادی؛

باز گذاشتن چشمانم در لحظه شهادت، نشان از انتخاب آگاهانه این مسیر دارد

جانشین تیپ مستقل 21 امام رضا(ع) در وصیت­نامه خود آورده است: می­ خواهم موقعی که شهید شدم و به این درجه افتخار آمیز نائل شدم، چشمان مرا در هنگام شهادت باز گذارید تا دشمن نگوید شهادت بر او تحمیل گشته، بلکه با دیده بصیرت بر این راه قدم گذاشتم و با عظمی راسخ آن را به انتها رسانده ­ام.
کد خبر: ۱۰۹۰۸۳
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۰ - 21October 2016

باز گذاشتن چشمانم در لحظه شهادت، نشان از انتخاب آگاهانه این مسیر داردبه گزارش دفاع پرس از مشهد، سردار شهید حسن آزادی در سال 1334 در مشهد مقدس و در خانواده­ ای مذهبی و معتقد دیده به جهان گشود.

تحصیلات خود را با مشقت اما با موفقیت در حالیکه روزها کار می­ کرد و شب­ها درس می­ خواند تا دیپلم ادامه داد.

شهید آزادی فعالیت­ های سیاسی خود را در قبل از انقلاب با حضور در جلسات مذهبی آغاز کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اولین نیروهایی بود که در تشکیل کمیته و سپاه در مشهد نقش موثری داشت.

در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی، در کمیته مأمور شناسایی و دستگیری عناصر ساواک و عناصر مرتبط با رژیم پهلوی بود. در ادامه، در کمیته مبارزه با فساد در حرم مطهر رضوی انجام وظیفه کرد.

با تشکیل سپاه، در واحد عملیات این نهاد انقلابی فعالیت­ های خود را ادامه داد و از موسسین یگان حفاظت، در سپاه مشهد بود.

با شروع جنگ تحمیلی، ندای رهبر خویش را لبیک گفت و عازم جبهه ­های حق علیه باطل شد. حضور و خدمت در یگان حفاظت در مقطعی از سال­ های ابتدایی جنگ نتوانست روح او را اقناع کند لذا با اصرار فراوان در سال 1362 به جبهه رفت و مدت یکسال را بودن وقفه در جبهه حضور داشت به نحوی که حتی همسر و فرزند خود را نیز به آنجا برد تا اینکه بتواند بهتر خدمت کند.

عملیات خیبر، آخرین عملیاتی بود که سردار شهید حسن آزادی در آن شرکت داشت، که در این عملیات، مسئولیت قائم مقامی تیپ مستقل 21 امام رضا(ع) را عهده­ دار بود.

او در این عملیات علی­ وار جنگید و پیش رفت تا جائی که توانست خود را به آب فرات برساند و در آن غسل شهادت کند. از آنجایی که حسن آزادی عاشق شهادت بود و ایمان به خدا و عشق و علاقه به برادران رزمنده­ اش داشت در عملیات خیبر جلو پاتک دشمن را با شجاعت و مردانگی هر چه بیشتر ایستادگی کرد و در 8 اسفندماه 1362 در محور روطه جان خود را تقدیم حضرت حق کرد.

فرازهایی از وصیت­نامه سردار شهید حسن آزادی

شهادت من در راه اسلام و قرآن شاید جوششی در جوانان به وجود آورد. البته نه تنها شهادت من و کشته شدن من. شهیدان، در راه اهداف مقدس اسلام کشته شده ­اند و ان­ شاالله شاید خون­ های ما بتواند ریشه کفر و ظلم را از روی زمین برکند.

مادر جان، خدا حافظت باشد. خوشحال باش از اینکه فرزندت را در راه اسلام و استوار ماندن کتاب مقدسمان قرآن، می­ دهی. دیگر در آن دنیا فاطمه­ الزهرا(س)، بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد و در مقابل او روسفید هستی.

پدر جان، خوشحالم از اینکه توانستم به ندای سالار شهیدان حسین ­بن­ علی(ع) که از کربلای ایران برخواسته است و پیامی در وجودم زنده می­ کرد، به هل من ناصر ینصرنی لبیک گویم و در راه یاریش قدم بگذارم.

به خدا سوگند که راهم را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم و در آن قدم گذاردم، و همانطور که سرورم امام حسین(ع) در مقابل کفر ایستادگی کرد، به پیروی از او ایستادگی خواهم کرد و خون ناقابلم را برای برقراری اسلام و قرآن هدیه می­ کنم.

می­ خواهم موقعی که شهید شدم و به این درجه افتخار آمیز نائل شدم، چشمان مرا در هنگام شهادت باز گذارید تا دشمن نگوید شهادت بر او تحمیل گشته، بلکه با دیده بصیرت بر این راه قدم گذاشتم و با عظمی راسخ آن را به انتها رسانده ­ام.

خدایا! بگذار گستاخانه در میدان شهادت بتازم، بگذار غرور و تکبر را با آب اخلاص و خلوص و صدق و تواضع شستشو دهم و با خون خود ننگ هزار ساله تاریخ را بشویم.

وقتی شهادت، در راه خدا باشد انسان­های مومن، شهادت را انتخاب می­ کنند که مُردنی است بر اساس انتخاب، نه مُردنی که بر آنان تحمیل شده باشد. این بنده، سال­ها خود چگونه مُردن را انتخاب کرده ­ام که امیدوارم خداوند نصیبم گرداند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها