به گزارش دفاع پرس از زنجان، انسانهایی هستند که وقتی سری به زندگیشان میزنی به مطالبی دست مییابی که هر کدامش برایت درسی در زندگی است که باید به یاد داشته باشی. شهدا انسانهایی بودند که از سرنوشت قابل توجهی برخوردار بودند و وقتی زندگیشان را مرور میکنی در باورت نمیگنجد که چطور و چگونه؟
سعید در سال 1345 در زنجان متولد شد و در سن بیست سالگی بود که به شهادت رسید. 25 بهمن سال 65 زمان شهادت «سعید حسنیتنها» در شلمچه است که در تاریخ مردانگی این دیار ثبت و ضبط شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
یاالله، یا محمد(ص)، یا علی، یا حسن، یا حسین تشنه لب
خدایا! می دانی، با چه زبانی می خواهم، با تو سخن بگویم. ای معبود من! میدانی به چه دلی میخواهم، این كلمات را بنویسم. خدایا! میدانی، كدام دستها را میخواهم به درگاهت، دراز كنم. مولاجان! تو همه اینها را میدانی! آگاهی به همه پنهانها.
خدایا! تو خیلی به من نعمت دادی، چه كنم، نتوانستم، شكر آن نعمت را به جا آورم. میدانم! آقای من، تو بندهات را دوست داری، وقتی بندهات تو را میخواند تو زود جوابش میدهی، تو خیلی خوبی، من به تو خیلی علاقه دارم، ولی چه كنم، شیطان رهایم نمیكند.
كمكم كن، خدا كه این طنابی كه شیطان به گردنم، انداخته آن را پاره پاره كنم.
یا سیدی! یاران همگی رفتند، آنان برای تو بودند، همه چیزشان از آن تو بود. اصلا خود را به تو سپرده بودند. چون به تو اطمینان داشتند، چون این طور بودند تو هم آنان را به پیش خود خواندی تا در پیش حسین تو باشند و از یاران او، ولی ما ماندیم در این دنیای پر از معصیت.
خدایا! آنان با تو، چگونه سخن گفتند، چگونه تو را خواندند، تا تو هم این گونه آنان را پذیرفتی. اما ما چه كنیم؟ چگونه مثل آنها باشیم، آیا می توانیم مثل آنها باشیم؟
ولی ای خدای مهربان! یك آرزو دارم؛ از تو می خواهم، به حق زهرایت، به حسینت به علی، كه این خواسته مرا رد نكنی.
ای خدا! میخواهم، طوری شهید بشوم كه جسدم در بیابانها بماند، یا تكه تكه شوم و بعد پوسیده شوم و با خاك مخلوط گردم تا وقتی این رزمندگان و بسیجیان رد میشوند، همراه با گرد و غبار به صورت مباركشان، به چهرههای نورانی شان بنشینم، تا افتخار كنم كه پروردگارا! من هم، همراه خاك به صورت بندههای خوب و نمونهات نشستم، تا تو به احترام آنها، به خاطر آن زحماتی كه میكشند، مرا ببخشی تا در جلوی حسینت شرمنده نباشم.
دست نوشته شهید
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
ای خدای مهربان، ای كسیكه ما را به دنیا آوردهای. معبودا، من گنهكارم، روسیاهم، معصیت كارم. خداوندا، تو را قسمت میدهم به احترام آقا امام زمان (عج) و به جان حسین كه سرش را در راه قرآن تو از دست داد. ولی یك چیزش را دشمن از او نگرفت، و آن هم ایمان او بود.
خدایا به جان مادرش زهرا و به جان خواهرش زینب (س) گناهان مرا ببخش. خدایا اگر گناهان مرا نبخشی و مرا عفو نكنی طاقت عذاب آخرت تو را ای خدا ندارم. چون بدنم ضعیف است اگر تو مرا نبخشی در روز قیامت پیش امام حسین (ع) و امام علی (ع) و حضرت محمد (ص) و سایر امامان و امام زمان روحی له الفداه چگونه سرم را بلند كنم و آن موقع كه نامه اعمال مرا به خودم دهی وقتی آن گناهان را ببینم چه خواهم كرد.
خدایا به تو پناه می آورم از شر شیطان و نفس این دو مرا اسیر خود می كند. خدایا از تو می خواهم مرا یك لحظه به خودم وا نگذاری. ای خدا، ای معبودا، سبحانا، كریما، به من اخلاقی نیكو عطا كن، اخلاقی كه بتوانم بندگان تو را بعد از اینكه خودم را ساختم، آنها را به راه راست هدایت كنم، تا بتوانم امر به معروف و نهی از منكر كرده باشم.
خدایا خودت گفتی (ادعونی استجب لكم) بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را. به من نیرویی ده تا موقعی كه در این دنیا هستم آن چیزی كه تو را راضی می كند انجام دهم تا در آخرت تو از من راضی باشی.خدایا، گناه زیادی كرده ام، غیبت كردهام، دروغ گفتهام، ولی الان بیدار شدهام، فهمیدهام چه كاری میكردم و الان میفهمم كه خدایی جز خدای مهربان نیست كه مهربان و رحیم است، عفو كننده و بخشاینده است. و ای خدا آنهایی كه با تو دشمنی میكنند، با پیامبر تو بداخلاقی كردند و دخترش فاطمه را با سیلی زدند و در خانه آنها را سوزاندند، آنهایی كه علی را خانهنشین كردند. خدایا اینها را هر چه زودتر نابود و عذابشان را زیادتر كن.
بارالها، من آروزی شهادت دارم اگر من لیاقت شهادت را دارم به من نصیب كن خدایا به من نیرویی ده كه تا زندهام، رنجها و سختیهایی را كه در راه تو است تحمل كنم تا در روز قیامت بلكه راحتتر باشم. بارالها، امام ما را تا انقلاب حضرت مهدی (عج) نگهدار. رزمندگان را پیروز گردان. خدایا از تو میخواهم دعاهای مرا مورد اجابت قرار دهی.
امین یا رب العالمین