خاطره اي از سرهنگ خلبان "عليرضا نمکي"

کد خبر: ۱۱۵۸۳۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۳:۴۳ - 05March 2008

آن روز، فرماندهي پايگاه مرا احضار و به من ابلاغ کرد:
- سريعا خودت را به تهران برسان و در جلسه گروه طرح هاي تاکتيکي شرکت کن. گويا آنها نظرياتي دارند که شما بايد با دقت، دريافت و ارزيابي شان کني و نتيجه را براي من بياوري.
با شناختي که از اخلاق ايشان داشتم، مي دانستم کوشش براي طرح سوالات بيشتر دراين زمينه براي کسب اطلاعات ديگر، بي فايده خواهد بود. اگر لازم بود، ايشان خود گفتني ها را مي گفت! بلافاصله حرکت کردم و صبح روز بعد، خود را به ستاد نهاجا رسانده و در گردهمايي گروه طرح هاي تاکتيکي شرکت کردم.
مرحوم سرتيپ خلبان "ابوالفضل هوشيار" به عنوان رئيس گروه، در پشت ميز کارش، مشغول نوشتن بود و افسران خلبان ديگر که هر يک به نوعي سمت استادي من را داشتند و قاعدتا از با تجربه ترين ها بودند، به واسطه عضويت در گروه، در آن جا حضور داشتند. با ديدن من، همگي بزرگوارانه برخاستند و من هم تواضع و فروتني آنان را با احترام نظامي جبران کردم.
تيمسار هوشيار با لحني که هم مرا شرمنده مي کرد و هم تشويقي برايم محسوب مي شد، گفت:
- مردي از قلب جبهه ها!
و سپس خواست که وضعيت پروازها و روحيه خلبانان، نحوه مشارکت ما در عمليات پشتيباني از نيروهاي خودي، وضع فرماندهي و کنترل در منطقه را برايش بازگو کنم. همه را پاسخ دادم و سوالات پراکنده ديگري نيز رد و بدل شد. در نهايت، مطلب اصلي را از زبان تيمسار "قاسميان"، که او هم از خبرگان فن و از خلبانان برجسته بود، شنيدم.

بايد فرشي از بمب بر سر لشکرها و تجهيزات فرو بريزيم
تصميم بر اين بود که نيروي هوايي براي ايجاد نا امني و تضعيف دشمن در مناطق نبرد و خطوط مقدم جبهه ها، با گستردن فرشي از بمب از ارتفاع بالا، بمب هاي فراواني را بر سر قرارگاه ها، لشکرها و تيپ هاي دشمن فرو ريزد. براي لحظه اي، يکه خوردم و فورا حالت عدم موافقت به خود گرفتم. براي آنها توضيح دادم که موشک هاي زمين به هواي" سام2 "دشمن، در ارتفاع بالا، ما را بسيار تهديد خواهد کرد و ممکن است ميزان ضايعات به قدري بالا برود که روحيه خلبانان را کاهش دهد. تاثيرات جوي بر روي بمب ها و پرواز مشکل هواپيماها در ارتفاع بالا، درحالي که هر يک حامل چند تن بمب هستند واحتمال حمله شکاري هاي دشمن را که دراين صورت، بي شباهت به حمله گرگ هاي گرسنه به گله اي از گوزن هاي آبستن نيست را نيز مطرح کردم.

گروه طرح هاي تاکتيکي براي هر سوالي جوابي داشتند
سرتيپ هوشيار، که قبلا طرح کاملي تهيه کرده بود، همه موارد را يک به يک پاسخ داد. حمايت بمب افکن ها را به هواپيماهاي اف 14 سپرده بود و مساله موشک هاي زمين به هواي " سام 2 " را نيز با ارائه تمهيدي مطلوب در برنامه جنگ الکترونيک توجيه کرد. براي دقت نشانه روي و تاثيرات جوي بر روي بمب ها و نحوه پرواز هواپيماها نيز راه حل هاي حساب شده و مناسبي ذکر کرد. من که تا آن زمان موشک هاي سام2 را نديده بودم، هنوز نگران گروه خلبانان جواني بودم که ممکن بود شکار اين موشک ها بشوند.

هرکاري کردم علتي بتراشم نشد !
سعي کردم که دليلي براي رد اين تاکتيک جديد بيابم و يا بهتر بگويم علتي بتراشم. به سرعت، برگ برنده اي ارائه دادم و گفتم که در ارتفاع بالا بين چهل هزار تا هفتاد هزارپا، موضوع ناوبري دقيق مطرح است و براي موجه جلوه دادن گفته هايم، پيشنهاد کردم که يک هواپيماي اکتشاف هوايي "آر،اف-4"، که هواپيماي بسيار ارزشمندي است و دستگاه هاي ناوبري و شناسايي مسير مجهز آن زبانزد است، در پيشاپيش ما حرکت کند و قبل از رها کردن بمب ها، يک عکس از منطقه هدف بگيرد و ضمن دستور پرتاب بمب ها، به واسطه دقت فراواني که دارد، پس از عمليات نيز به نحوي وارد منطقه شده، تصوير بعد از بمباران را نيز بگيرد. تا حدودي مطمئن بودم که با اين پيشنهاد، به علت ارزش فوق العاده هواپيماي مذکور، آنها مجاب خواهند شد و دست از پافشاري در انجام اين ماموريت خواهند کشيد.
اتفاقا يک خلبان شجاع هواپيماي شناسايي "آر،اف-4" (سرلشکر شهيد عباس دوران) در آن جا بود و گفت:
- جناب سرگرد (من در آن زمان درجه سرگردي داشتم)، هيچ ايرادي ندارد. من شخصا حاضرم اين ماموريت را رهبري و هدايت کنم. بهترين حسن اين کار، اين است که چون به سيستم اعلام خبر راداري پيشرفته اي مجهز هستم، اگر هواپيماهاي دشمن، نزديک دسته هاي پروازي شوند، سريعا مي توانيم وضعيت را اطلاع دهيم.
رئيس گروه طرح سرتيپ هوشيار، با نگاهي تشکر آميز، او را ستود و گفت ديگر بهانه اي نخواهد بود و اين مورد نيز تصويب گرديد.
پس از صرف ناهار و کمي شوخي و خنده، پاکتي مهر و موم شده که مي دانستم حاوي اطلاعات و دستورهايي راجع به هدف و ماموريت است، به دستم دادند تا به فرمانده پايگاه خودم برسانم. به محض مراجعت به پايگاه و تماس با فرمانده يگان، پاکت را تقديم کردم و او پس از مطالعه مفاد درون آن، فورا دستورهايي در مورد آغاز پروازهاي آموزشي بمباران از ارتفاع بالا را به واحد عمليات پايگاه صادر کرد.

بعد از پروازهاي آموزشي، دستور انجام عمليات صادرشد
چندي گذشت و يک روز صبح، ايشان مرا به پست فرماندهي فراخواند و در حضور معاون عملياتي، موضوع انجام عمليات واقعي را برايم توضيح داد و زمان رسيدن روي هدف و ساير دستورها را ابلاغ کرد. من در خود فرو رفته بودم و تمام افکارم متوجه موشک هاي " سام2 " بود و اين که اگر نتوانيم آنها را منحرف کنيم، چگونه از اصابت آنها مصون بمانيم؟
از تهديد شکاري ها نگراني نداشتم؛ چون در مرحله اول، آنها قادر نبودند آسيبي به ما برسانند؛ زيرا اصلا آمادگي اين کار را نداشتند و در ثاني، خلبانان اف-14 ما را همراهي مي کردند و دشمن ترس فراواني ازاين نوع هواپيماها داشت.
وقتي به نقشه تهديدات مراجعه کردم، ديدم که چند موضع موشک هاي زمين به هواي "سام 6 " در اطراف هدف و يک موضع موشک "سام2" در نقطه اي دور دست قراردارد که با توجه به اطلاعات تکنيکي موجود از توانايي "سام2"، احتمال مورد اصابت قرار دادن، تقريبا به ميزان قابل توجهي کاهش مي يافت؛ اما وقت کافي براي فکر و بررسي بيشتر وجود نداشت. ساير خلبانان را به اتاق جنگ فرا خواندم و توجيهات پروازي و اصل ماموريت را بازگو کردم. به سوالات متعدد خلبانان همان پاسخ هايي را دادم که با آن توجيه شده بودم. اگر اين پرواز با موفقيت توام مي شد سيل پروازها و حملات هوايي مشابه، روانه جبهه ها، خطوط مقدم و قرارگاه هاي تاکتيکي دشمن مي گرديد و اگر با شکست توام مي شد...
آخرين مسير و سمت پرواز به سوي هدف را به گونه اي برگزيدم که حداقل زمان را در محدوده تاثيرات موشک "سام2" داشته باشيم. در ارتفاع پرواز و شرايط پروازي ما، احتمال قرار گرفتن در برد موشک هاي "سام6" در حد ضعيفي وجود داشت. سرانجام آخرين سمت پرواز به سوي هدف، طبق قرار قبلي، به وسيله رمز، به تهران اطلاع داده شد.

Image

عمليات در سکوت کامل راديويي آغاز شد
با شروع ماموريت در سکوت مطلق راديويي، يکي پس از ديگري فرودگاه را پشت سر گذاشتيم و با آمادگي براي الحاق به دسته پروازي هواپيماهاي "اف14" ادامه مسير داديم.
براي غافلگير کردن دشمن، از حداکثر امکانات استفاده کرده و خطاهاي حفاظتي را به حداقل رسانيده بوديم. اين عمليات، کاري ناآزموده بود و براي اولين مرتبه و به صورت آزمايشي انجام مي شد. يعني ممکن بود وقايعي در شرف وقوع باشد که ما پيش بيني آن را نکرده باشيم. ابهامات و تاريکي ها هنوز در ذهنم موج مي زد.

هواپيماهاي اف 14 و شناسايي را ديدم
در يک لحظه، پرواز جمع هواپيماهاي "اف14" و شکاري شناسايي "آر،اف4" را در گوشه افق مشاهده کردم. آنها وظيفه داشتند که ما را بيابند و با ما همراه بشوند. هواپيماي "آر،اف-4" نيز طبق قرار قبلي، در جلو قرار بگيرد. همه چيز مطابق برنامه پيش رفته بود. هر کدام از هواپيماها، از يکي از پايگاه هاي نيروي هوايي پرواز کرده و هماهنگي و دقت عمل آنها شايان قدرداني بود. کارها با سرعت قابل قبولي انجام شد. هواپيما اکتشافي "آر،اف4" محل ما را در آسمان يافت و به همراه هواپيماهاي شکاري "اف14" پرواز موزون و حساب شده اي را به سمت هدف شروع کرديم. ارتفاع لازم را نيز به تدريج به دست آورديم و آخرين سمت به سوي هدف را ساختيم و آماده براي فرو ريختن بمب ها شديم.

پرواز در ارتفاع بالا تا هدف و شليک اولين موشک دشمن
پرواز در ارتفاع بالا، به علت کم شدن غلظت هوا، بسيار مشکل مي گردد وتاثيرات الياف هوا بر روي سطوح فرامين نسبتا کم شده، مانورهاي هواپيما بسيار کند صورت مي گيرد. در نتيجه، از آن چابکي که هواپيماهاي شکاري معمولا در سطح زمين برخوردارند، در ارتفاع بالا خبري نيست.
از طرفي اگر مسير پرواز در ارتفاعات بالا دچار اندک تغييراتي بشود، براي تصحيح آن، وقت زيادي لازم است و به سرعت امکان پذير نخواهد بود. هواپيمايي که مي خواهد بمب هاي خود را رها کند و با دقت هدف را مورد اصابت قرار دهد، بايد اشتباهات مسير را به حداقل ممکن کاهش داده و هواپيما نيز به تجهيزات مناسب، با حساسيت زياد، براي ناوبري و هدف گيري دقيق مجهز باشد.
هواپيما "آر،اف4" با جسارت تمام، پيشاپيش دسته هاي پروازي در حرکت بود. ما اطمينان خاطر داشتيم که مسير پرواز و همچنين زمان دقيق رهايي را خلبان هواپيماي شناسايي محاسبه و اعلام خواهد کرد. مجالي براي تلف کردن وقت و مشاهده اتفاقات روي زمين و زير هواپيما باقي نمانده بود. با تطبيق دستگاه نشانه روي هواپيماي من بر روي نقطه نشاني زمين و اعلام رمز، همه هواپيماها بمب هاي خود را فرو ريختند. در همين لحظه، شليک موشک هاي زمين به هواي "سام6" آغاز گرديد.
دستگاه هاي جنگ الکترونيک هواپيماهاي ما هم بي وقفه و به خوبي کار مي کردند و نتيجه خوب کار آنها را از منحرف شدن موشک هاي شليک شده دشمن، به خوبي احساس مي کرديم. سپس گردش به سوي نيروهاي خودي را آغاز کرديم. همه چيز به خوبي پيش مي رفت و با يک سوال راديويي متوجه شدم که همه سالم هستند و موشک هاي "سام6" به خطا رفته اند.
شليک موشک هاي "سام2" نيز توسط دستگاه هاي داخل کابين هواپيماها تاييد شد. هيچ يک از آنها را نديدم. با خوشحالي، از وضعيت "آر،اف4" و هواپيماهاي "اف14" پرسيدم. آنها نيز هيچ ايرادي نداشتند.

به سلامت برگشتيم و من بلافاصله به ياد تدبير رئيس گروه طرح افتادم
در نقطه موعود، دسته هاي پروازي از يکديگر جدا شدند و هواپيماي اکتشافي "آر،اف4" و هواپيماهاي "اف14" هر کدام راهي پايگاه هاي خود شدند. ما نيز به سمت پايگاه خويش پر کشيديم. پس از فرود، به شکرانه ي اين ماموريت خطير که به سلامت انجام شده بود، تعدادي گوسفند در جلو هواپيماها قرباني شد.
در آن لحظه، سخنان و تدابير رئيس گروه طرح به يادم آمد و متوجه شدم که بينش او چقدر با تفکرات جواني مثل من فرق مي کرد و تجربه اش چه گنج گرانبهايي بود. به ياد بيت شعري افتادم:
آن چه در آينه جوان بيند
پير در خشت خام بيند
پس از اين عمليات موفقيت آميز و آزمون عملي بمباران از ارتفاع بالا براي ريختن فرشي از بمب بر سر دشمن، راه و شيوه جديدي در تاکتيک عمليات بمباران نيروي هوايي گشوده شد و اين عمليات، منشا ثمرات فراواني در جنگ، براي پشتيباني از رزمندگان نيروي زميني در جبهه ها گرديد.
تصاوير زيبايي از شروع و خاتمه عمليات گرفته شده بود. به طور مثال بعدها ديدم که در عکس، قبل از رها کردن بمب ها، يک تانک در کنار يک جويبار قرار داشت و در عکس بعد از عمليات، يکي از بمب ها دقيقا همان تانک را مورد اصابت قرارداده بود. انهدام کامل يک قرارگاه تاکتيکي دشمن که آنتن هاي مخابراتي بر فراز آن مشاهده مي شد نيز از نتايج اوليه اين بمباران بود.
جا دارد اينجا از مرحوم سرتيپ خلبان هوشيار که ازجمله خلبانان کم نظير در نيروي هوايي و معلم پرواز من بود و براي ايشان احترام فوق العاده اي قائل بودم، يادي کنم.
سرتيپ خلبان ابوالفضل هوشيار، يکي از خوشنام ترين خلبانان تامکت نهاجا در تمام طول خدمت شان بودند و ضمن انجام ماموريت هاي رزمي بسيار در طول اين سخت جنگ، خلبانان زيادي را نيز تربيت نمودند.
بسياري از خلبانان فعلي اف 14، به اين مي بالند که پروازهاي آموزشي خود را در خدمت ايشان بوده اند.
لازم بذکر است او دو بار در دي ماه سال 1359 و مرداد ماه سال 1371 دو حادثه با هواپيماي اف 14 در حين سوختگيري هوايي داشته که در هر دو بار به رغم صدمات بسيار و آتش سوزي (در مورد سال 1371) موفق شد هواپيما را سالم فرود آورند.
يادش گرامي باد!

 

 

بهداد بساک
|
United States
|
۱۸:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۲
0
0
با سلام و سپاس از انتشار خاطره تیمسار نمکی، متذکر می‌شود که منظور ایشان از تیمسار هوشیار، سرتیپ خلبان بهرام هوشیار معاون وقت عملیات نیروی هوائی و خلبان RF-4 حاضر در جلسه و در مأموریت، سرگرد وقت شهید والامقام فریدون ذوالفقاری از خلبانان چیره دست فانتوم شناسائی بودند و شهید والامقام عباس دوران هیچگاه خلبان RF-4 نبوده و فقط خلبان F-4E بودند.
لذا لطفاً متن را اصلاح بفرمائید.
با سپاس ـ بهداد بساک ـ اهواز
۲۱ آذر ۹۷
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار