در پي وارد آوردن فشارهاي زياد بر آمريكا توسط برخي سران عرب، مبني بر حمايت بيشتر از عراق، آمريكا رسما اعلام نمود كه براي حفظ منافع خود، از عراق حمايت خواهد نمود. آمريكاييها كه تا اين زمان- بطور سنتي- شوروي را خطر اصلي براي منافع خود ارزيابي مي كردند، ايران را بعنوان يك تهديد منطقهاي جايگزين آن كردند0
تقاضاي برقراري صلح، كه رژيم بعث از مدتها قبل براي نجات خود ابراز كرده بود، با شروع عمليات فتحالمبين و بروز آثار پيروزي رزمندگان، مجددا مطرح شد. خبرگزاري رويتر به نقل از خبرگزاري عراق، اين خبر را در تاريخ7/1/1361 مخابره كرد: "صدام حسين، امروز خواستار آتش بس و حل و فصل مناقشه با ايران، از راههاي صلحآميز - كه حقوق عادلانه تاريخي و قانوني را تضمين نمايد- شد. "
رسانههاي خارجي كه هميشه از فقدان برخورداري ايران از امكانات و تجهيزات پيشرفته و همچنين ناتواني نيروهاي نظامي ايران سخن ميگفتند، زماني كه تحليلهاي خود را نادرست ديدند، چنان غافلگير شدند كه ناگهان ارزيابيها و تحليلهاي خود را تغيير دادند و مجبور شدند كه از برتريها و پيروزيهاي ايران بگويند، تا جايي كه از احتمال سقوط رژيم عراق و نگراني آمريكا و غرب از به خطرافتادن منافعشان در منطقه سخن گفتند
در پي تشديد نگرانيها از احتمال سقوط رژيم عراق و تداوم پيروزيهاي ايران، آمريكا و غرب و كشورهاي منطقه، علاوه بر حمايت سياسي و تبليغاتي از رژيم صدام، تدابيري براي كمك به عراق اتخاذ نمودند كه از جمله آنها، اعزام نيرو از مصر و اردن براي ياري رساندن به صدام و فروش تسليحات بيشتر به كشورهاي منطقه بود. همچنين ايجاد تشكل عربي در حمايت از صدام، به همراه آمادگي براي رويارويي با تحولات غيرمنتظره در عراق و منطقه، در دستوركار حاميان عراق قرار گرفت. از نظر نظامي، نيروهاي دشمن پس از يك سال و اندي استقرار در مواضع دفاعي، در برابر تحقق "استراتژي بزرگ نظامي جمهوري اسلامي" كه در مناطق مختلف به مرحله اجرا گذاشته ميشد، سازمان و كنترل فرماندهي خود را از دست دادند و درنتيجه، عليرغم داشتن نيرو، تجهيزات و
امكانات مناسب در مناطق مختلف عملياتي، به علت استيصال روحي قادر به بهرهگيري از استعداد موجود خود نبودند. از مشكلات ديگر دشمن در اين مرحله از جنگ، نداشتن نيروي احتياط بود. زيرا دشمن بخاطر انتخاب اهداف وسيع و تعيين ماموريت براي كليه يگانهاي خود، پس از شكست و ناكامي ميبايست تمام توان و استعداد خود را در مواضع پدافندي به صورت ناكافي گسترش دهد. اين امر موجب گرديد كه دشمن، فاقد نيروي كارآمد بوده و در مواقع ضروري، عكسالعمل مناسبي را در برابر حملات رزمندگان اسلام از خود بروز ندهد
از سوي ديگر، سازمان رزم دشمن، متعاقب سلسله عمليات رزمندگان اسلام از هم گسيخت، تا آنجا كه در عمليات ثامنالائمه(ع)، لشكر3 زرهي و يگانهاي تحت امر آن، كه پس از اشغال خرمشهر و محاصره آبادان در منطقه استقرار داشتند، در معرض تهاجم و انهدام قرار گرفتند. در عمليات طريقالقدس، باقيمانده لشكر9 زرهي از بين رفت و همچنين تيپ 26 زرهي و چندين يگان ديگر منهدم شدند. در عمليات فتحالمبين، علاوه بر لشكرهاي10 زرهي و1 مكانيزه، نيروهاي موجود در منطقه، به همراه ساير نيروهايي كه دشمن از ساير مناطق جمع كرده و به منطقه اعزام نموده بود، منهدم شدند
در مجموع، تا قبل از عمليات بيتالمقدس، حجم وسيعي از نيروها و تجهيزات دشمن منهدم گرديده و تعداد بسياري از نيروهايش اسير شدند و امكانات زيادي به غنيمت گرفته شد، به نحوي كه دشمن در آستانه عمليات بيت المقدس در معرض از هم گسيختگي كامل قرار داشت