مقالات - خرمشهر؛ چشم انتظار كاروان آزادي

کد خبر: ۱۲۲۰۵۱
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۹:۱۳ - 06March 2009
دست جادويي شب، الماسهاي آسمان را مي‌چيد و دامن شهر، تفتيده در غباري گرم، در زير چكمه‌هاي دشمن لگد كوب مي‌شد. ديوارهاي شهر در تن خود  طرح شكست دشمن را حك مي‌كردند. خرمشهر عزيز، با دل سوخته، ماهها چشم انتظار كارواني بود تا ناقوس آزادي را به صدا درآورد.
در اولين ساعات بامداد، غرش توپها و حمله برق آساي سربازان اسلام باعث فروريختن اولين خاكريزهاي دشمن د ردارخوين و غرب سوسنگرد شد. هنوز گيسوي سحر بر سر كاروان گسترده بود و لحظاتي بيش، تا طلوع آفتاب نمانده بود كه دهها تانك، نفربر و كاميون دشمن از بين رفت و بيش از 4 انبار بزرگ مهمات دشمن بعثي به آتش كشيده شد. و اين بود جنگ اسلام با كفر كه طلايه داران رهايي، با خون خود، درخت انقلاب را آبياري كردند. اما خصم كه چشم ديدن بارآوري اين درخت را نداشت، بر آن شد تا شاخه‌هاي نورس و ميوه‌هاي آتشين انقلاب را با پليدي ـ كه جز او در او سراغ نمي‌رفت ـ از ريشه بخشكاند. غافل از اين كه در جاي جاي اين ميهن بزرگ كه تاريخي به بلنداي قامت انسان و تمدني به ديرينگي ابتداي خلقت بشر دارد،‌ نهالهايي بارور خواهند شد كه ميوه هر كدامشان به سان درختي تناور شده و ميوه خواهند داد و ريشه خواهند گرفت. تا هرگز نگذارند دست اجانب به سوي ايران زمين، دراز شود. نتايج حاصله از عمليات بيت المقدس، اكثر كارشناسان نظامي دنيا از جمله امريكا را در حيرت فرو برد.
منطقه عملياتي بيت المقدس از شمال به كرخه نور و هويزه، از جنوب به اروندرود و خرمشهر، ‌از شرق به رود كارون و از غرب به هورالعظيم و دژ مرزي عراق محدود مي‌شود. در اين منطقه بر خلاف منطقه عملياتي فتح المبين،‌ به جز جاده آسفالته ونسبتا مرتفع اهواز ـ خرمشهر و رودخانه‌هاي كارون و كرخه كه در واقع كمك بزرگي به خطوط پدافندي عراق بودند،‌ عارضه طبيعي مهمي كه بتوان از آن به عنوان جان پناه و نقاط كمكي در طرحهاي هجومي استفاده كرد،‌ وجود نداشت و منطقه كاملا مسطح بود. به همين علت دشمن مي‌توانست با چند تيربارچي،‌ نيروي عظيمي را در دشت زمينگير كند و سرانجام با آوردن نيروي لازم آنها را متوقف و منهدم كند.
خرمشهر در طول يك سال و نيم اشتغال، به صورت يكي از محكمترين مواضع پدافندي عراق در‌آمده بود و با تخريب قسمت اعظم شهر و ايجاد ميادين مين و كانالهاي زيرزميني،‌ خود را حتي براي يك جنگ شهري آماده كرده بود. شهيد حسن باقري،‌ از سرداران رشيد سپاه اسلام،‌ بعدها در مصاحبه‌اي كه به صورت خاطره از او ياد شده است،‌ گفت: «... لزومي ندارد ما مستقيما وارد شهر شويم؛‌ چون تجربه جنگ شهري را نداريم و ممكن است متضرر شويم. ما بايد دشمن را دور بزنيم وعقبه او را ببنديم تا خود به خود سقوط كند.» او در شبي تاريك كه صدايي با صدايي در نمي‌آميخت و چشم چيزي را تشخيص نمي‌داد، از نيروهاي اطلاعات مي خواهد كه براي شناسايي،‌ از خط دشمن عبور كنند و جاده آسفالته را دقيقا شناسايي كنند. اين عمل نوبه خود نقش مهمي در طرح عمليات داشت. هدفهاي عمده مرحله اول عمليات، داشت. هدفهاي عمده مرحله اول عمليات،‌ آزادي خرمشهر تا نزديكي مرز شلمچه و شرق بصره بود كه رسيدن به آن از اهداف قرارگاه «نصر»‌ بود. خرمشهر گذشته از حساسيت ويژه اقتصادي،‌ به لحاظ سياسي و موقعيت جغرافيايي در شرايط زماني آن موقع،‌ از برگهاي برنده عراق محسوب مي‌گرديد.
اروند رود از به هم پيوستن دو رود دجله و فرات به وجود آمده است و از بصره عبور كرده، به خليج فارس مي‌ريزد. به دست گرفتن كنترل اين رود، به منزله گرفتن گلوگاه عراق و دهانه ورودي آن به خليج فارس محسوب مي‌شود. از ديگر نقاط حساس و پر اهميت منطقه، «جفير» بود كه مركز ارتباطي و هماهنگ كننده قرارگاههاي لشكر پنج و شش عراق و عقبه دشمن و تامين كننده «نشوه»‌ و «بصره»‌ محسوب مي‌گرديد. با تصرف و از هم پاشيدگي دشمن، در كارزاري سخت، كيلومترها جاده آسفالته كه در دل دشت توسط عراق زده مي‌شد، آزاد شد تا راه را براي مراحل بعدي عمليات هموار كند.
مهمترين مانع استراتژيك در عمليات بيت المقدس، رودخانه كرخه نور بود. رود روان از دست تطاول خصم به خشم افتاده بود و سر طاعت نداشت. دشمن به طور مداوم از اين ناحيه احساس خطر مي‌كرد و به همين دليل استحكامات عظيمي در كنار آن به وجود آورده بود. موانعي كه دلاوران اسلام را ـ كه از هيچ مانعي نمي‌هراسيدند ـ به تنگ آورده بود ميدانهاي مين، سيم خاردار، كانال و خاكريز،‌ و در نقاط مشخصي سنگرهاي تيربار كه به خوبي نيروي پياده را متوقف و زمينگير كند. در آخرين رده‌هاي اين موانع دفاعي، آشيانه‌هاي تانك در فواصل كوتاهي از هم قرار داشتند و از همين نقطه، دشمن آتش شديدي را روي نيروهاي پياده‌اي كه با موانع ذكر شده و تيربارها درگير بودند، مي‌ريخت.
چند ماه پس از پيروزي عمليات بيت المقدس، خبرگزاريهاي غربي فاش كردند كه كارشناسان نظامي غربي به طور پنهاني به نيروهاي صدامي كاربرد سلاحهاي مرگبار و مدرن را آموزش مي‌دادند. در اين ميان، تنها نيروي اراده وايمان بود كه بر پولادهاي آتشين غلبه كرد.
سرداران اسلام در جريان اين عمليات به اين نكته وقوف يافتند كه براي جلوگيري از تلفات زياد،‌ از حمله مستقيم در اين جبهه خودداري و با عقب انداختن عمليات،‌ امكان دورزدن از پشت و پهلو به دشمن يورش بردن را مطالعه كنند. كارون با عرض 150 متر يكي از عوارض طبيعي و خيلي مهم واستراتژيك محسوب مي‌گرديد. و مانع دشواري براي نفوذ سريع نيروهاي اسلام به حساب مي‌آمد. عبور نيروي عظيم پياده و نيروهاي زرهي از كارون،‌ يكي از مراحل دشوار عمليات بود و يك ريسك بزرگ به شمار مي‌آمد.
نيروهاي اسلام در اين عمليات، يكي از شگفت ترين تاكتيكهاي نظامي را انجام دادند.
عمليات تهاجمي امري است فوق العاده دشوار و نيروهاي ايراني با آن مقدار عظيم نيروي پياده، به همراه تجهيزات و ابزار جنگي و زرهي و غيره، توانستند همزمان با عبور از كارون،‌ به دشمن حمله كنند و خود را به جاده اهواز ـ خرمشهر برسانند. رزمندگان اسلام در اين مرحله، سرپلي به وسعت 800 كيلومتر مربع را گرفتند. عظمت اين حمله در مقايسه با تهاجم عراق به رود كارون،‌ بهتر مشخص مي‌شود. عراق در ابتداي تهاجم خود به ايران،‌ روي كارون پل زد و از آن عبور كرد. وسعت سه پلي كه نهايتا توانست بگيرد،‌ چيزي حدود 150 كيلومتر مربع بود. اين در حالي است كه جلو عراق،‌ نيروي مدافع قابل توجهي وجود نداشت؛ ولي نيروهاي ايران با درگيريهاي شديد پيشروي مي‌كردند. سرعت شگفت انگيز پيشروي رزمندگان اسلام،‌ در انجام مقدمات عمليات بيت المقدس، باعث شد كه دشمن نتواند خود را كاملا به كارون بچسباند و در حالتي معلق بين فرار و جنگيدن زمينگير شود.
در تاريخ 16 ارديبهشت سال 1361 پيشروي از جاده اهواز ـ‌ خرمشهر به سمت مرز آغاز گرديد.
لحظاتي از نبرد گذشته بود كه باد دشتي وزيدن گرفت ودامن كوير را روفت. نيروهاي عراقي در مقابل پيشروي برق‌آساي سربازان اسلام و سقوط پادگان حميد، با شتاب پا به فرار نهادند. بدين ترتيب بود كه قلعه جفير عملا بدون دفاع ماند.
دشمن سرخورده و وحشت زده از چنين نيرويي كه گويا سرب گداخته و آتش بي امان توپخانه‌ها و بمبارانهاي بي وقفه هوايي را به تمسخر گرفته بود،‌ به اين نتيجه رسيد كه نخواهد توانست جلو اين سيل خروشان را بگيرد؛‌ چرا كه،‌ تصرف چندين كيلومتر از نوار مرزي،‌ تمام قضيه نبود. با حركت عالي نيروهاي ما از سويي، نيروهاي دشمن مستقر در منطقه جنوب كرخه نور و جفير، هويزه،‌ پادگان حميد و... از جمله لشكر 6 «موصوف»‌ را تهديد مي‌كرد. و از سويي،‌ كناره اروند،‌ بصره و خرمشهر در خطر افتاده بود. آري، آنان كه باد مي‌كارند،‌ طوفان درو خواهند كرد. وحشت عراق نه بي دليل بود و نه بي فايده، چه همين وحشت شديد، باعث شد بلافاصله دستور عقب نشيني به نيروهاي خود بدهد و در نتيجه آن همه تاسيسات و راههاي مراسلاني مناسب براي اقامت دائم در منطقه جفير،‌ به دست رزمندگان اسلام افتاد.  
 
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار