به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، یکی از حقوق مردم که حکومت، وظیفه دارد جهت تامین آن تلاش کند، برخورداری از فضای سالم اجتماعی برای رشد معنوی است.
درنظام آفرینش، هیچ یک از موجودات، بدون هدف آفریده نشدهاند. آفرینش انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات، بدون هدف و غایت نیست و دستیابی به آن، در کنار تلاش خود او و پیمودن راه صحیح و استفاده از ابزارهای مناسب، مستلزم فضای مناسب و سالم اجتماعی است. با توجه به تاثیراتی که محیط در رشد و کمال یا انحطاط و فساد انسان دارد، نبود فضای سالم اجتماعی، حرکت او را به سمت هدف با مشکل مواجه می کند و مانع رسیدن به آن می شود.
انسان برای دنیا آفریده نشده است تا در دنیا نیز به آنچه که او را از کمالش غافل می کند مشغول شود. دنیا محل رشد و نمو معنوی اوست و از طریق این رشد به کمال شایسته خود دست می یابد.
از دیدگاه اسلام، دنیا به مثابه مزرعهای است که انسان در آن به کشت و زرع می پردازد تا در آخرت آنچه را که کاشته است، درو کند. کیفیت زندگی انسان در آخرت به کیفیت زندگی او در دنیا وابسته است و زندگی دنیوی او سعادت یا شقاوت اخروی اش را تعیین می کند.
اگرچه، سرنوشت آخرتی انسان، هرچه که باشد به دست خود او و به واسطه گفتار و رفتار و اعمالش در دنیا رقم می خورد، اما خداوند، انسان را برای شقاوتمندی نیافریده و با تشریع قوانینی که او را به سعادت برساند، راه سعادت را به روی او گشوده است. این حق اوست که به لحاظ اجتماعی در فضایی زندگی کند که در عمل به قوانین الهی مانع او نباشد و وی را از رسیدن به سعادت، که همانا قرب الهی است، باز ندارد.
این حقیقت که دنیا مقدمه رسیدن به کمالات انسانی وسعادت جاویدان اخروی است، از متون دینی به وضوح قابل فهم است.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرمایند: "پس از حمد خدا و درود بر پیامبر اکرم(ص) می گویم خداوند سبحان، دنیا را برای آخرت قرار داد و اهل دنیا را در آن بیازمود تا بداند کدام یک کردار نیکوتری دارند. ما برای دنیا آفریده نشدهایم..."(1)
اگر دنیا در مسیر سعادت آخرت قرار گیرد نه تنها سعادت اخروی انسان تأمین می شود بلکه خوشبختی دنیایی نیزحاصل می آید. نباید تصور شود که با هدف قرار دادن سعادت جاویدان اخروی، زندگی دنیوی از دست رفته و برای انسان تلخ می شود.
قرآن کریم در سوره رعد آیه 26 می فرماید: "... آنان به زندگی دنیا، شادمان و دلخوش شدهاند در صورتی که زندگی دنیا در جنب آخرت جز [متاع ناقابلی] نیست."
بنابراین از حقوق مسلم انسان است که از چنان فضای اجتماعی برخوردار باشد که او را به آلودگی های اعتقادی و اخلاقی نیالاید و بلکه ترغیب کننده او به سوی نیکی ها باشد.
در فضای اجتماعی آلوده، فضیلتها جایی برای رشد ندارند و انسانها مجبورند تلخی ناشی از آلودگی های اعتقادی و اخلاقی را به جان بخرند. در فضای آلوده نه تنها انسانهای پاک، معذب هستند بلکه آلودگان نیز از پیامدهای ناگوار و ذلت بار آن، بی بهره نمی مانند.
"جو فاسد اجتماعی، جو روحی را فاسد می کند و جو فاسد روحی، زمینه رشد اندیشههای متعالی را ضعیف و زمینه رشد اندیشههای پست را تقویت می کند. به همین جهت در اسلام به اصلاح محیط اجتماعی، توجه زیادی شده است و نیز به همین جهت است که سیاستهایی که می خواهند اندیشههای متعالی را در مردم بکشند، زمینه فساد اخلاقی و عملی را فراهم می کنند و برای فراهم کردن این زمینه، محیط اجتماعی را با وسایلی که در اختیار دارند، فاسد می نمایند."(2)
علوم تجربی نیز تاثیر محیط را بر اندیشهها و اخلاقیات انسان به اثبات رساندهاند.
الکسیس کارل می گوید: "این که ما می بینیم غالب اشخاص، سطح فکرشان بلند است و عموماً باهوش و پرذکاوت از آب درآمدهاند، به این جهت است که محیط آنها، طوری بوده که توانسته طرز فکرشان را عوض کند. اگر این محیط، از مردمان کوتاه فکر و کم هوش تشکیل شده باشد، به همان نسبت، کسانی هم که با آنها تماس دارند، پیشرفت نمی کنند و اگر در محیط آنها مردمانی بد اخلاق و فاسد باشند، آنها هم فاسد و بداخلاق بار می آیند.
بدبختانه، تاکنون اجتماع ما نتوانسته است محیط مناسبی را که بتواند فعالیتهای روحی ما را پرورش دهد، فراهم کند. با وجود تاسیس دانشگاهها و بنگاههای تعلیم و تربیت، هنوز پارهای از مردم، اخلاق و عادات قدیم پدران خود را ترک نکردهاند. علاوه براین که اجتماع فعلی نتوانسته است فکر مردم را پرورش دهد، در بعضی موارد با دستگاهها، سینماها و کتابها، به فساد اخلاق مردم کمک شایانی نموده است...
در چنین اجتماع فاسدی، پرورش و پیشرفت خصوصیات اخلاقی، بسیار کند پیش می رود. در اعتقادات مذهبی و مکارم اخلاق، به طوری انحطاط فکری رخنه می نماید که تمام تدابیر راهنمایان، کوچکترین اثری ندارد و با یک رشته فلسفههای غلط و سفسطهبازی های بنیانکن، اساس و ریشه مکارم اخلاقی مورد تهدید قرار می گیرد، به طوری که بنگاههای تعلیم و تربیت و نیز کلیساها، به کلی، خالی از مردم است و هرچه می گویند، کسی حاضر نیست به سخنان آنها توجه نماید."(3)
حضرت امام خمینی(ره) در وصیت نامه سیاسی - الهی خویش، به نقش فسادآفرین بعضی از عوامل محیطی، همچون رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینما، تئاتر، مراکز فساد، عشرتکدهها، مراکز قمار، مغازههای فروش کالاهای تجملاتی و مشروبفروشی ها در زمان رژیم طاغوتی پهلوی اشاره نمودند: "اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام وعقل، محکوم است و تبلیغات و مقالات و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و برهمه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول هستند. مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، به دستگاههای مربوط رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند."
در تذکرات حضرت امام(ره) مسائل مهمی دیده می شود، مانند؛
از هر آنچه که عامل تباهی و فساد باشد، باید جلوگیری به عمل آید و اجتماع از وجود عوامل فسادآفرین، پاک شود.
آزادی به شکل غربی آن که تباهی جوانان را در پی دارد، از نظر عقل و شرع محکوم است و هیچ کس نمی تواند با تمسک به آزادی، به فساد و تباهی دامن بزند. آزادی، زمانی مشروع است که موجب فساد نشود.
لازمه به وجود آوردن یک محیط سالم و بری از عوامل تباهی آفرین این است که ملت و تمام دستگاههای حکومتی (رئیس جمهور و دولت، مجلس، دستگاه قضایی و شورای نگهبان) دست در دست هم نهند و در این خصوص تلاش نمایند و در صورتی که بعضی از آنها در انجام وظیفه خود در جهت مقابله با فساد، کوتاهی نمایند، عذری در نزد خدا نخواهند داشت. برای پاکسازی اجتماع از عوامل فسادآفرین، هم حکومت و هم ملت، مسئولیت دارند.
وظیفه حکومت در اصلاح مردم از دیدگاه امام علی(ع)
زمانی که حضرت علی(ع) اداره امور مصر را به مالک اشتر سپرد، طی فرمانی چهار مأموریت اساسی را برای ایشان مشخص فرمود که یکی از آنها "اصلاح مردم" بود. به این ترتیب، مالک اشتر مأمور شد در کنار دریافت مالیات، جهاد برای دفع دشمن و آباد ساختن شهرها، به اصلاح مردم نیز بپردازد و این مأموریتی است که نه تنها مالک اشتر، بلکه هر حکومتی که سر بر فرمان علی(ع) داشته باشد و سعادت جامعه انسانی را بخواهد، باید برای آن قیام نماید.
علامه محمدتقی جعفری، در بحث فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر این گونه می نویسد: "این فرمان مبارک با هدف قرار دادن "اصلاح مردم جامعه" همانگونه که گرگصفتها یا گرگهای بالقوه را به فرشته مبدل می سازد، جهل را ریشهکن و فقر را از دودمان بشری مرتفع می نماید. راه را برای زندگی بدون فقر هموار می سازد و اخلاق عالیه را در انسانهای جامعه چنان به وجود می آورد که به آن وحدت آرمانی - که اشتیاق به آن از مختصات هر متفکر انسانی بوده است - نایلشوند. روی زمین به جای آنکه زرادخانه اسلحه نابودکننده باشد، جایگاه امن و زیبایی برای زندگی می شود و گوشهای مردم جوامع به جای صدای شیپورهای جنگ و بمبها و موشکهای نابود کننده با نغمههای پرندگان زیبا و خوش صدا و کلمات محبتآفرین نواخته می شود. حیوانات ضدانسان با کیمیای هدف این فرمان، اصلاح می شوند و یا عازم دیار نیستی می گردند." (4)
منابع ؛
1) نهج البلاغه، نامه 55.
2) مطهری، مرتضی. علل گرایش به مادیگری، انتشارات صدرا، ص 226.
3) الکسیس، کارل، انسان موجود ناشناخته، ص 33- 29.
4) جعفری، محمدتقی، حکمت اصول سیاسی اسلام، بنیاد نهجالبلاغه، ص114.