حقوق‌ و تکالیف‌ متقابل‌ مردم‌ و حکومت‌ از دیدگاه‌ اسلام‌

حق‌ حیات‌، نخستین حق انسان

اسلام‌ به‌ دلیل‌ اهمیتی که‌ برای حق‌ حیات‌ انسان‌ها قائل‌ است‌ تمام‌ راه‌هایی را که‌ به‌ ضایع‌ نمودن‌ آن، منتهی می شود، مسدود کرده‌ است.
کد خبر: ۱۲۷۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۶ - 02March 2014

حق‌ حیات‌، نخستین حق انسان

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، نخستین حقی که قرآن کریم برای انسان برشمرده، حق حیات است. حیات، دوگونه است، مادی و معنوی. هیچ کس مجاز نیست حق حیات مادی یا معنوی دیگران را سلب کند. سلب حق حیات مادی با قتل تحقق مییابد.

در دیدگاه قرآن، این کار برابر است با نابودسازی همه جامعه، مگر آنکه با دلیل درستی انجام شود؛ «هرکس دیگری را جز برای قصاص یا مبارزه با فسادگری بکشد، گویا همه مردم را کشته است.» (۱)

اسلام به دلیل اهمیتی که برای حق حیات انسانها قائل است تمام راههایی را که به ضایع نمودن آن، منتهی میشود، مسدود کرده است.

پیامبر اسلام (ص)، مسلمانان را از اینکه به ناحق، خون همدیگر را بریزند و اموال یکدیگر را به ناروا پایمال نمایند، برحذر داشته و فرموده است: «ای مردم، خونها و اموال شما تا روز قیامت، بر یکدیگر حرام است.» (۲)

علی (ع)، نتیجه خونریزی به ناحق را نزول عذاب، زوال نعمت و کوتاهی عمر میداند که هرگاه حکومت به این کار مبادرت کند، سبب ضعف و زبونی وزوال و نابودی آن خواهد شد: «برحذر باش که به ناحق، خون کسی را بریزی، هیچ چیز مانند قتل به ناحق، موجب نزول عذاب و مجازات و زوال نعمت و کوتاهی عمر نخواهد بود. خدای سبحان، درقیامت، ابتدا میان بندگانش در خصوص خونی که ریختهاند، داوری خواهد نمود. حکومت خویش را بر خونریزی نامشروع استوار مکن که این کار حکومت را به ضعف و زبونی، بلکه زوال و نابودی خواهد کشید و تو را نزد خداوند به جهت قتل عمد، عذری پذیرفته نیست.» (۳)

اسلام، شخصی را نیز که با سخن خویش، باعث ریخته شدن خون کسی شود، نسبت به خون ریخته شده، مسئول میداند.

در اسلام، نه تنها، قاتل، بلکه پناه دهنده به او نیز مورد لعنت واقع شده است. از امام صادق (ع) و از رسول خدا (ص) نقل شده است: «هرکس حادثهای را به وجود بیاورد و یا به وجود آورنده حادثهای را پناه بدهد، بر او باد لعنت خدا». از آن حضرت پرسیدند: «حادثه چیست»؟ فرمود: «قتل نفس» (۴) اگر کسی کشته شدن مؤمنی را تماشا کند، در حالی که میتواند او را از کشته شدن، نجات دهد ولی این کار را انجام ندهد، به کیفر سختی مبتلا خواهد شد.

اگر کسی به قتل برسد، همه کسانی که برایشان امکان شناسایی قاتل وجود دارد، باید در این امر مساعدت کنند و گرنه مرتکب معصیت کبیره شدهاند. همین طور، کسانی که به ریخته شدن خون مسلمان بی گناهی رضایت دهند، گرفتار آتش دوزخ خواهند شد.

اسلام، خودکشی را نیز ممنوع کرده و آتش دوزخ را به عنوان کیفر اخروی آن قرارداده است تا بدین وسیله کسانی که به حیات اخروی ایمان دارند از نزدیک شدن به آن برحذر باشند: «و خود را مکشید، زیرا خداوند به شما مهربان است و هرکس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد به زودی او را در آتش میاندازیم و این کار برای خدا آسان است.» (۵)

آنچه بیان شد، اهتمام و احترام جدی اسلام را به حیات انسانها نشان میدهد و هیچ کس نمیتواند آن را سلب نماید، مگر در مواردی که قوانین الهی، سلب آن را اجازه دهد، مانند قصاص قاتلی که حیات دیگری را به عمد وبه ناحق سلب نموده باشد. اسلام، با وضع قوانینی مانند قصاص از حق حیات انسانها دفاع کرده است. باید توجه داشت که قوانین اسلام از پشتوانه عقلی برخوردارند و عقل سلیم آنها را تایید میکند و به همین دلیل هم هست که قرآن کریم در آیة ۱۷۹سوره بقره که از قصاص سخن میگوید، اهل عقل و خرد را مخاطب ساخته و میفرماید: «ای صاحبان عقول، در قصاص برای شما حیات است.»

و اما تکلیف حکومت اسلامی در خصوص حق حیات انسانها آن است که با تمام امکانات خود به محافظت از این حق اقدام کند. این کار میتواند از طریق اقدامات فرهنگی و تربیتی، تصویب قوانین مناسب و بازدارنده، اقدامات قضایی و انتظامی و... ممکن شود.

حق برخورداری از امنیت

حق دیگری که به مردم تعلق دارد و حکومت وظیفه دارد آن را تامین کند؛ «برخورداری از امنیت» است.

«امنیت، انتظار نخست انسانها از حکومتهاست که امروزه ابعاد گسترده و متنوعی یافته است. تأثیرپذیری امنیت از اقتصاد، صنعت و جمعیت و تأثیرگذاری آن بر همه شاخههای توسعه و حیات انسانی، به آن نقش ویژه و بنیادینی داده و همة فیلسوفان سیاسی گذشته و حال را به تأمل در آن واداشته است.

یکی از مقولات جوهری و ریشه ای در تعریف حکومت و شاخصههای حکومت اسلامی و تشکیل دهنده ابعاد آن، مقوله امنیت، اعم از امنیت فردی و اجتماعی و داخلی و بینالمللی است.

یکی از اصلیترین و اساسیترین مقولات هر حکومتی، تأمین و برقراری امنیت برای مردم و دفاع از حقوق آنهاست. امنیت، سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه و پیش شرط هرگونه توسعه و رشد ورفاه و ارتقای مادی و معنوی است. (۶)

بدون امنیت، ترس و خوف بر افراد و هرج و مرج بر جامعه حاکم میشود ونظم و انتظام جامعه برهم میریزد. در چنین وضعیتی، نه تنها زندگی برای افراد، تلخ و سخت و تحمل ناپذیر میشود بلکه دوام و بقای حکومت نیز به مخاطره میافتد. بنابراین، حکومتها باید در جهت تأمین امنیت، تلاش نمایند و جدیت به عمل آورند.

امنیت، بسترمناسب تمام فعالیتهای بشری اعم از اقتصادی، فرهنگی، تعلیمی، تربیتی، قضایی، علمی، تحقیقاتی و... است. بدون وجود امنیت تمام فعالیتهای مثبت بشر دچار اختلال شده و جلوی پیشرفتهای بسیاری گرفته میشود. وقتی جامعه فاقد امنیت باشد و افکارآدمیان، آشفته و آرامش و آسودگی فکری موجود نباشد و انسانها، مدام در وضعیت اضطراب به سربرند، دیگر مجالی برای پیشرفت نخواهد بود. به علاوه در شرایط فقدان امنیت، بسیاری از سرمایهها به جای اینکه به فعالیتهای مفید اختصاص یابند، صرف ایجاد امنیت میشوند.

علاوه برامنیت فردی که افراد، استحقاق برخورداری از آن را دارند، امنیت ملی، بُعد دیگری از امنیت است که به مجموعة ملت اختصاص دارد و تأمین کنندة مصالح مملکت است.

امنیت ملی عبارت است از:» دستیابی یک ملت به امکانات و توانمندی و ابزاری که بتواند با تمسک به آنها از تهدیدهای خارجی و داخلی در امان باشد و سلطه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی بیگانه را دفع کند. و از ارزشهای حیاتی خود در صلح و جنگ، دفاع و حراست نماید و از موجودیت کشور و تمامیت ارضی آن حفاظت کند و احساس رضایت و اطمینان خاطر نسبت به حال و آینده در جامعه به وجود آورد و سیر صعودی در افزایش قدرت و توان ملی در عرصههای مختلف داشته باشد و در راه پیشبرد و توسعه متوازن و پویا و تحکیم وحدت ملی و ارتقای سطح مشارکت سیاسی جامعه موفق باشد. «(۷)

یکی از عوامل مؤثر در ایجاد امنیت ملی، نیروهای مسلح هستند و به دلیل نقش مهمی که این نیروها دراین امر دارند، در اسلام از آنها با عظمت خاصی یادشده است.

علی (ع) میفرماید:» سپاهیان، به اذن خداوند، دژهای ملت و زینت زمامداران و عزت دین و راههای ایجاد امنیت در جامعه هستند و ملت بدون آنان پایدار نمیماند. «(۸)

ایجاد دستگاههای اطلاعاتی توانمند و تقویت آنها و زندگی مسالمت آمیز و توأم با صلح با دشمنانی که تمایل به صلح دارند، راههای دیگر ایجاد و حفظ امنیت ملی هستند البته به شرط اینکه، صلح برخلاف مصالح ملت و مملکت نباشد.

نیروی انتظامی نیز نقش مهمی در برقراری امنیت داخلی وامنیت آحاد ملت برعهده دارد. همچنین اقدامات دستگاه قضایی در برقراری امنیت بسیار مهم هستند. بنابراین، این دو دستگاه هرچه صادقانهتر و امانتدارانهتر عمل کنند، به همان اندازه نقش خود را در حفظ امنیت بهتر ایفا میکنند.

عامل مهم دیگری که ضریب امنیت ملی را افزایش میدهد، مشارکت مردم در تامین امنیت است. دولت اسلامی برای دستیابی به امنیت کامل، چاره ای جز مشارکت دادن مردم در تأمین امنیت کشور ندارد. هر دولتی که در تأمین امنیت، متکی به ملت باشد، به منبع قدرت بزرگی تکیه نموده است. وجود بسیج به عنوان یک نیروی معتقد مردمی در کشوری مانند ایران، از سرمایههای بزرگ در تأمین امنیت ملی است که همواره باید آن را قدر دانست. بسیج هم در بازدارندگی از تهاجم دشمن و هم در دفع تجاوز او، نقش بسیار اساسی و تعیین کننده دارد. چنان که این امر در جریان ۸ سال دفاع مقدس به وضوح اثبات شد.

منابع:
۱) سوره مائده، آیه ۳۲
۲) سیره ابن هشام، جلد ۲، ص ۶۰۳
۳) نهج البلاغه، نامه ۵۳
۴) همان
۵) قرآن کریم، سوره نسأ، آیات ۲۹و ۳۰
۶) حکومت علوی (مقاله نگاهی به امنیت از منظر علی (ع))، دبیرخانة مجلس خبرگان، قم، ۱۳۸۱
۷) همان، ص ۲۲۳
۸) نهج البلاغه، نامه ۵۳

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار