تاريخچه ي عکاسي جنگ در جهان (6)

کد خبر: ۱۲۸۳۶۲
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۵ - 15September 2011

 

صف آرايي نظامي ايران و عراق (1338)
حکومت پادشاهي در عراق، با کودتاي بيست و سوم مرداد 1337 سرنگون شد و عبدالکريم قاسم، باني حکومت جمهوري در عراق، اداره ي امور کشور را به دست گرفت. در دوران حکومت قاسم، بحران موجود در روابط دو کشور ايران و عراق تشديد شد و حتي به صف آرايي نظامي در 1337 انجاميد که بدون درگيري پايان يافت. ادعاي حاکميت بر خوزستان، تشکيل جبهه ي آزادي بخش خوزستان و مسئله ي کردها، از جمله ي مسائل مورد اختلاف ايران و عراق در دوران حکومت عبدالکريم قاسم بود.
دولت او در موضع گيري آشکار نسبت به خوزستان اعلام کرد که از جنبش هاي حامي تجزيه ي خوزستان و پيوستن آن ها به عراق حمايت خواهد کرد.10 قاسم طي کنفرانسي مطبوعاتي در يازدهم آذر 1338، قرارداد 1937 ميلادي را تحميلي ناميد و خواستار اعاده ي حيثيت عراق شد.11
مجله ي «روشنفکر» ـ پنج شنبه شانزدهم دي ماه 1338 ـ طي گزارشي تحت عنوان «ده روز در مرزهاي ايران و عراق» به اين موضوع پرداخته است. فرج الله صبا، خبرنگار سياسي «روشنفکر» روز بيست و هفتم آذر 1338 به مرزهاي ايران و عراق رفت تا فعل و انفعالات مرزي را از نزديک ببيند و در باره ي اختلاف ايران و عراق گزارشي تهيه کند. وي در گزارش خود نوشت «از پشت نخلستان هاي مرز عراق، برق سرنيزه مي تابد و صداي چکمه به گوش مي رسد. تانک ها و توپ هاي روسي در طول نخلستان هاي عراق مستقر شده اند و نيروي دريايي ايران نيز در برابر آنان به حال آماده باش درآمده است.»
صبا در بخش ديگري از اين گزارش مي نويسد «يکي از فرماندهان نيروي دريايي به من گفت امروز به ما خبر دادند که عراقي ها از ديشب در ميان نخلستان ها سرباز چيده اند. در بعضي جاها هم توپ هاي ساحلي قرار داده اند.
در عرشه ي ناوها و ناوچه ها، مسلسل هاي ضد هوايي، اسکلت سياه خود را به سوي آسمان مي کشيدند. نه ناوچه ي گمرک به همديگر تکيه داده بودند و در عرشه ي آن ها سربازي تفنگ به دوش از اين سو به آن سو قدم مي زد. همه چيز در انتظار بود: سربازان، ناوها ،ناوچه ها، سرنيزه ها، تفنگ ها و توپ ها و ...»
صبا در اين گزارش به تحليل ادعاهاي عراق و اختلاف دو کشور پرداخته است. اين گزارش با پنج عکس و زيرنويس همراه است. اين عکس ها را صبا تهيه کرده است.
پس از سرنگوني دولت قاسم در 1342 و با روي کار آمدن عبدالسلام و عبدالرحمان عارف، دو رئيس جمهور عراق، اين کشور سياست ميانه اي نسبت به ايران در پيش گرفت. دولت ايران  نيز با پشت سر گذاشتن سه بحران (جنگ جهاني دوم، ملي شدن نفت، قيام پانزده خرداد) توانست بر اوضاع داخلي مسلط شود. در 1344، اقدامات عراق عليه کردها تشديد شد و چون کردهاي عراق، خاک ايران را عقبه ي عملياتي خود قرار داده بودند، تجاوزهاي هوايي و زميني عراق به داخل مرز ايران افزايش يافت. در اين ميان، دو تن از نيروهاي مسلح ايران کشته شدند. در 1347، تحول مهم ديگري در عراق روي داد و آن، کودتاي حزب بعث و به قدرت رسيدن حسن البکر بود. با روي کار آمدن اين حزب، تحول عمده اي در روابط دو کشور پديد آمد و اختلاف ها حادتر شد.

برخورد هاي نظامي ميان ايران و عراق (1350 ـ 1352)
در سال هيا 1350 تا 1352، برخوردهاي خونيني ميان ايران و عراق بروز کرد. دو کشور در مرزهاي خود به ايجاد استحکامات نظامي پرداختند. خونين ترين نبرد ميان دو کشور، روز يکشنبه بيست و يکم بهمن 1352 روي داد که با حمله ي واحدهاي «تانک، نيروهاي پياده و زرهي و پشتيباني آتش شديد توپخانه همراه بود. ميدان نبرد، منطقه ي ايلام بود که روستاهاي کنجان چم، صالح آباد، بهروزان، رستم آباد و مهران از ايران و روستاهاي طفان، ورمه زياد، زرباتيه و شهر بدره از عراق را در برگرفت.12
در ساعت دو بامداد بيست و يکم بهمن، نيروهاي متجاوز با افراد کماندو و واحدهاي مجهز به توپخانه و تانک به قصد تصرف پاسگاه رضا آباد و تپه ي 343 و هم چنين به قصد تخريب سد کنجان چم به سوي پاسداران مرزي ايران گشودند و حمله را آغاز کردند و هم زمان با اين عمل، پاسگاه هاي مرزي ايران را در منطقه ي مهران، کنجان چم به سوي پاسداران مرزي ايران آتش گشودند و حمله را آغاز کردند و هم زمان با اين عمل، پاسگاه هاي مرزي ايران را در منطقه ي مهران، کنجان چم و رضا آباد زير آتش گرفتند. دشمن در اين تجاوز تنها دو ساعت تپه ي 343 را در تصرف داشت. مرزداران با پاتک شجاعانه اي اين تپه را آزاد ساختند. آنان در اين نبرد، چهل و يک شهيد و هشتاد و يک مجروح داشتند طبق گزارش منابع عراقي، دويست و پنجاه سرباز و افسر عراقي کشته شدند.
اين درگيري، نظر خبرنگاران و عکاسان را به خود جلب کرد. مطبوعات با اعزام عکاسان و خبرنگاران، اين واقعه را در رسانه هاي خود منعکس کردند. سروان محمدکاظم لطفي در گزارشي تحت عنوان «تپه ي 343 تا آخرين فشنگ» در شماره ي يازدهم «مهنامه ي ارتش شاهنشاهي» ـ سال 1352 ـ چنين مي نويسد «من هم راه شانزده تن از خبرنگاران، فيلم برداران و عکاسان سازمان هاي مختلف خبري کشور به نوار مرزي رفتم و از نزديک با مرزداران سخت کوش و غيرت مند ميهن به گفت و گو نشستم.»
لطفي با اشاره به اين که بخشي از گفت وگوها و دستورهاي نظامي روي نوار ضبط شده است، مي نويسد «صداي ضبط شده ي ستوان سالاري، افسر رشيدي که در اين برخورد به شهادت رسيده، روي اين نوار به يادگار مانده است. وي به وسيله ي بي سيم به ديگر هم رزمانش اطمينان داده است تا زماني که زنده است، تپه مرزي به دست بيگانه نخواهد افتاد.»
اين گزارش با پنج قطعه عکس از رزمندگان ايراني در خطوط مقدم، غنايم به دست آمده از دشمن، سد کنجان چم و تشييع پيکر شهدا در کرمانشاه همراه است.
با شروع درگيري، تيتر اول روزنامه هاي کيهان و اطلاعات به مدت يک هفته به موضوع جنگ اختصاص داشت. روزنامه ي کيهان با اعزام عکاسان و خبرنگاران خود به منطقه ي نبرد از تاريخ بيست و دوم تا بيست و هشتم بهمن، گزارش هاي مصور و مشروحي را به چاپ رساند. اين روزنامه يک روز پس از درگيري نوشت «کيهان ديروز به محض اطلاع از برخورد شديد مرزي ايران و عراق، يک تيم خبرنگار و عکاس را عازم جبهه کرد. ماموريت آن ها تهيه ي اخبار و عکس هاي مربوط به برخوردهاي مرزي است که هنوز به طور پراکنده ادامه دارد.»
فريدون رضا زاده، مسعود بهادران، صادق ثمودي، محمدرضا نريموسايي و علي رضا عباسي نظري عکاسان و گزارشگرهايي بودند که از طرف روزنامه ي کيهان به منطقه ي نبرد اعزام شدند.
رزمندگان ايراني در خطوط مقدم، اجساد سربازان دشمن، غنايم و تجهيزات به دست آمده از دشمن، موضوع عکس هايي است که فريدون رضا زاده گرفته است. اين عکس ها تحت عنوان «عکس هايي که سيماي شبيخون را ترسيم مي کند» در صفحه ي پنجم روزنامه ي کيهان، مورخ بيست و هفتم بهمن 1352، به چاپ رسيده است.
روزنامه ي اطلاعات نيز عکاسان و گزارش گرهاي خود را به خطوط نبرد اعزام کرد. قاسم محمدي، فريدون ابراهيم زاده و ابراهيم آبار با عکس ها و گزارش هاي خود اين جنگ را در روزنامه ي اطلاعات منعکس کردند.
روزنامه ي اطلاعات در گزارش مصوري تحت عنوان «سوگند مرگ پاي تپه ي نادر»، هشت قطعه عکس از صحنه هاي مختلف اين درگيري به چاپ رسانده است. اين عکس ها با شرح و زيرنويس همراه است.
در اين گزارش، گروهبان دوم يوسف سالارپور، مامور مخابرات ژاندرمري، نحوه ي آغاز درگيري و شهادت ستوان نجات علي سالاري را براي خوانندگان شرح مي دهد.
با مرور عکاسي جنگ در اين دوره، آن چه مشاهده مي شود، نمايش قدرت و توانايي ارتش شاهنشاهي است، نه واقعيت جنگ. گونه اي تحريک براي ايجاد انگيزه ي دشمني به خاطر کمونيسم در مرزهاي غربي و جنوب غربي و نمايش توانايي تجهيزات آمريکايي در برابر تسليحات روسي آشکار است.

حوادث خونبار پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با وقوع انقلاب اسلامي در 1357، تحول عظيمي در عکاسي روي داد. تعداد زيادي از مردم به عکاسي از وقايع جاري انقلاب و ثبت وقايع مي پرداختند. از اين دوره، تعداد زيادي عکس به جا مانده است که به علت ناآگاهي از ادارک ويژه ي بصري و ناآشنايي با عکس هاي خوب، تعداد کمي از آن ها در يادها مانده است.
پس از انقلاب اسلامي، موضوع هاي هم چون فقر، زندگي در حلبي آبادها، سوء تغذيه ي کودکان و ... که ميراث رژيم گذشته بود، مورد توجه عکاسان قرار گرفت. اين موضوع ها باعث شد عکاسان جوان و تازه به ميدان آمده، موقعيت مناسبي براي مطرح کردن آثار خود به دست آورند. از همان نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، طيف ضد انقلاب در جهت پيش گيري از استقرار و شکل گيري نظام جمهوري اسلامي در گوشه و کنار کشور تحرکاتي داشت. مهم ترين اين حرکات که مسلحانه و با انفجار بمب و کشتار مردم همراه بود، عبارتند از تجزيه طلبي و مسئله ي قوميت عربي در خوزستان به رهبري شيخ محمد طاهر آل شبير خاقاني، خودمختاري و ايجاد درگيري در کردستان به رهبري شيخ عزالدين حسيني و عبدالرحمان قاسملو، حوادث ترکمن صحرا به هدايت کانون سياسي و فرهنگي خلق ترکمن، حوادث تبريز به رهبري حزب خلق مسلمان.
اين حوادث را به نوعي مي توان جنگ داخلي تلقي کرد، زيرا در اين درگيري ها ضد انقلاب از انواع و اقسام تسليحات سنگين و نيمه سنگين استفاده کرد. روزنامه ي «جمهوري اسلامي» در روز چهارشنبه سي و يکم مرداد 1358 در صفحه ي دوم، از انهدام تانک هاي مهاجمان در کردستان خبر مي دهد. اين روزنامه به نقل از خبرنگار خود مي نويسد «در جريان مانور هوايي فانتوم هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران، که به جهت سرکوبي مهاجمين صورت گرفت، تانک هاي مهاجمان که توسط عمان پاليزيان و طالباني هدايت مي شود، منهدم گرديد.»
اين حوادث را عکاسان مطبوعات و خبرگزاري جمهوري اسلامي ثبت کرده اند. کاوه گلستان در اين خصوص مي گويد «... از جنگ هايي که بين نيروهاي تجزيه طلب کرد و نيروهاي حکومت مرکزي جمهوري اسلامي به وجود آمده بود، حدود دو سال عکاسي کردم.»
در مجموع، در مطبوعات اين دوره ـ پيروزي انقلاب اسلامي تا آغاز جنگ تحميلي ـ عکس هاي شهداي اين حوادث و تشييع پيکر آن ها مدام به چاپ مي رسيد و گزارش هاي مصوري نيز در مطبوعات منتشر مي شد.
روزنامه ي جمهوري اسلامي در صفحه ي پنجم شماره ي سي و يکم مرداد 1358، عکس هاي وقايع کردستان را تحت عنوان «نگاهي به کارنامه ي ضد انقلاب در کردستان» چاپ کرده است. شش قطعه عکس همراه با زيرنويس در باره ي شهدا، حفاظت از فرودگاه سنندج و تصرف پايگاه مهاجمان، اين گزارش مصور را شکل مي دهند.
هم چنين در کتاب چهار جلدي «انقلاب نور»، عکس هايي از جريان خودمختاري در کردستان، حوادث نقده، کشتار در پاوه، شکست ضد انقلاب در سنندج، حوادث خوزستان و غائله ي حزب خلق مسلمان به چاپ رسيده است.

اشغال سفارت آمريکا و پي آمدهاي آن
ساعت ده و سي دقيقه صبح روز يک شنبه سيزدهم آبان 1358، دانشجويان پيرو خط امام، که در حدود چهارصد و پنجاه تن بودند، سفارت آمريکا را اشغال کردند. دانشجويان در اطلاعيه ي شماره ي يک خود، هدف از اشغال سفارت آمريکا را چنين عنوان کردند:
اعتراض به آمريکا جهت پناه دادن و استفاده از شاه جنايت کاري که قاتل ده ها هزار زن و مرد به خون خفته در اين مملکت است.
اعتراض به آمريکا به علت ايجاد فشار تبليغاتي مسموم و انحصاري و کمک و حمايت از افراد ضد انقلاب فراري عليه انقلاب اسلامي ايران.
اعتراض به آمريکا به خاطر توطئه ها و دسيسه هاي ناجوانمردانه اش در مناطق مختلف کشور ما و  نفوذ در ارگان هاي اجرايي مملکت.
اعتراض به آمريکا به دليل نقش مخرب و خانمان برانداز خود در برابر رهايي خلق هاي منطقه از دام امپرياليسم که هزاران هزار انسان مؤمن و انقلابي را به خاک و خون مي کشد.13
تا مدت ها خبر و عکس هاي مربوط به اشغال سفارت امريکا، مهم ترين اخبار مطبوعات ايران و جهان بود.
قطع صدور نفت به آمريکا، بستن حريم فضايي و دريايي ايران به روي هواپيماها و کشتي هاي امريکايي، خارج کردن ذخاير ارزي ايران از بانک هاي آمريکا، محاکمه ي گروگان ها، انتشار اسناد لانه ي جاسوسي و .... از جمله تيترهاي اول مطبوعات پس از اشغال سفارت امريکا بود. چاپ گزارش هاي مصور از اشغال، تظاهرات و حمايت مردم از دانشجويان، به آتش کشيدن پرچم امريکا و .... در مطبوعات با استقبال مردم مواجه شد.
روزنامه ي جمهوري اسلامي، روز چهارشنبه شانزدهم آبان 1358، صفحه ي ده خود را به گزارش مصوري از تسخير سفارت آمريکا اختصاص داده. اين روزنامه، گزارش هاي مصوري را در نوزدهم، بيست و يکم و بيست و دوم آبان ماه 1358 نيز به چاپ رساند.
هنگامي که امريکا با ايران قطع  رابطه ي سياسي کرد، امام خميني در تاريخ نوزدهم فروردين 1359 طي پيامي اعلام کرد «ما اين قطع رابطه را به فال نيک مي گيريم، چون که اين قطع رابطه، دليلي بر قطع اميد آمريکا از ايران است.»
کاخ سفيد از ماه ها قبل مشغول طراحي حمله ي نظامي به ايران براي نجات گروهان ها بود. سرانجام، در پنجم ارديبهشت 1359 اين طرح عملي شد. تجاوز نظامي امريکا با شش فروند هواپيما و هشت فروند هلي کوپتر در ماجراي طبس با شکست مواجه شد.
چارلي بکويث14، فرمانده عمليات نافرجام طبس، در کتاب «نيروي دلتا، طوفان شن15» تاخير ورود هلي کوپترها به کوير، اشکال فني در پرواز هلي کوپترها و برخورد يک فروند هلي کوپتر با هواپيماي سي ـ 130 را که منجر به آتش گرفتن آن ها شد، باعث شکست اين طرح مي داند. در اين جمله ي نظامي، هشت نظامي امريکا جان خود را از دست دادند. امام خميني طي پيامي به مناسبت شکست حمله ي نظامي آمريکا اعلام کرد «کارتر بايد بداند که با اين عمل بسيار ناشيانه، حيثيت سياسي خود را به صفر رساند.»
پس از اعلام شکست آمريکا در طبس، عکاسان به سرعت خود را به طبس رساندند و از باقي مانده ي اين حمله عکس تهيه کردند. اين عکس ها بارها در مطبوعات به چاپ رسيد. در کتاب «انقلاب نور» نيز شش قطعه عکس در اين خصوص به چاپ رسيده است.
پس از شکست آمريکا در طبس، عکاسان به سرعت خود را به طبس رساندند و از باقي مانده ي اين حمله عکس تهيه کردند. اين عکس ها بارها در مطبوعات به چاپ رسيد. در کتاب «انقلاب نور»، نيز شش قطعه عکس در اين خصوص به چاپ رسيده است.
پس از شکست آمريکا در طبس، باز هم آمريکا به تهديدهاي خود عليه ايران ادامه داد. حدود دو ماه بعد، يکي ديگر از تهديدهاي آمريکا به شکل «کودتاي نوژه» به مرحله ي اجرا درآمد. کودتاي نوژه، قبل از اقدام، کشف و خنثي شد. با شکست اين کودتا، مسئله ي تحميل جنگ در اولويت قرار گرفت. از آن پس، اقدامات عراق جدي تر شد و گسترش يافت، تا هرچه زودتر هجوم نظامي گسترده اي فراهم شود.



نويسنده:شهيد هنرمند سعيد جان بزرگي

گزارش مرتبط:

تاريخچه ي عکاسي جنگ در جهان (5)

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار