شرط رضایت ابوعلی از فرزندانش

از فرزندانم تقاضا دارم در صورت شهید شدن اگر جنازه‌ام به آنان تحویل داده شد، در صورت امکان با اسلحه و با لب خندان درب مسجد بایستند تا دشمنان ما بدانند که اگر یک نفر رفته 6 نفر دیگر به جایش هستند.
کد خبر: ۱۳۴۲۱
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۷ - 09March 2014

شرط رضایت ابوعلی از فرزندانش

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از فارس، زندگی پاسداران دین خدا همواره مملو است از داستانهای حماسه و جانبازیهای آنان؛ شهدایی که بیشترشان سربازان گمناماند و جز خدا هیچ کس آنها را توان شناختن ندارد. سردار شهید «ابوعلی خجستهمنش»از فرماندهان شهید حفاظت اطلاعات لشکر 27 محمد رسولالله(ص) است که در عملیات «خیبر» به شهادت رسید؛ بخشی از زندگی این شهید و وصیتنامه ارزشمندش را مرور میکنیم.

شهید ابوعلی خجسته منش در سالهای 1317 ه. ش در خانوادهای محروم متولد شد و تولدش همزمان با چنگاندازی استکبار جهانی بر ملل محروم بود. وی پس از رسیدن به سن تمیز دریافت که چه جنایتهایی از ناحیه مستکبرین بر محرومین و مستضعفین وارد میشود بدین لحاظ کمر همت علیه جباران بست و تمام توان خود را به کار گرفت و تا آنجا که میتوانست با حفظ رشته پیوند خویش با روحانیت توانست با مجموعه انقلاب خود را هماهنگ و همسو سازد.

شهید خجستهمنش در قیام 15 خرداد 1342 به نوبه خود ایفای نقش کرد؛ او در آغاز پیروزی انقلاب در حرکات عمومی مردم در کمیته استقبال از امام و سپس حفاظت از آن حضرت نقش فعال داشت که حتی بعدها هم در جماران از بیت امام حفاظت میکرد و در روزهای 21 و 22 بهمن دوشادوش مردم با حامیان شاه جلاد جنگید و پس از پیروزی انقلاب در کمیته فعالانه شرکت داشت.

او در ایجاد کمیته مسجدالنبی نارمک کمیته مرکزی شرق تهران سهم بسزایی داشت و بعدها طی حکمی از سوی حجتالاسلام موسوی کاشانی روحانی مسجدالنبی نارمک به حفاظت از شرق تهران منسوب گشت و در سیمان سفید دماوند کمیته افتتاح کرد. وی بعد از افتتاح کمیته، مردم آن منطقه را آموزش نظامی داد و با آنان به مبارزه علیه زمینخواران بزرگ برخاست و حتی یکبار هم توسط مزدوران از ناحیه پا مجروح شد.

در آغاز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزء اولین گروههای عضو آن نهاد بود و در اکثر حرکات مزدوران اجنبی آماده مقابله بود هر لحظه منتظر شهادت بود همیشه میگفت: «خدایا من هم لیاقت شهید شدن را دارم. خدایا ما را هم از بندگان مخلص خود بگردان.»

شهید ابوعلی پس از شروع جنگ تحمیلی در عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، بیتالمقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی و والفجرهای 2 و 3 و 4 و 5، در غرب عملیات بازی دراز و مسلم ابن عقیل شرکت داشت و چند بار نیز مجروح شده بود و سرانجام در عملیات «خیبر» در جزیره مجنون در تاریخ 4 اسفند 62 به همراه لشکریان اسلام بر کفر جهانی تاخت و به مدت 14 سال و چند ماه مفقودالاثر بود تا اینکه پیکر مطهرش بدون سر در پانزدهم تیرماه 76 به وطن بازگشت و بنا به وصیتش با لباس سپاه در بهشت زهرا قطعه 29 سرداران به خاک سپرده شد.

در سیامین سالگرد شهادت این سردار در عملیات خیبر، وصیتنامه ابوعلی را در ادامه میخوانیم:

بسمالله الرحمنالرحیم

اللهاکبر خمینی رهبر

با درود فراوان به روح شهدای اسلام و سلام و درود به روحانیت مبارز و پیروان ولایت فقیه و سلام و درود بر زعیم عالیقدر نایب الامام خمینی کبیر.

نظر به وظیفه شرعی اینجانب علی خجسته منش دارنده شناسنامه شماره 12221 صادره از بخش 11 تهران، با کمال صحت و سلامت وصیت خود را به شرح زیر اعلام میدارم:

چون با آگاهی کامل در مسیری قدم نهادهام که در هر صورت پیروز هستم. چه شیوه امامانم شهید گردم یا خدای نخواسته در بستر بمیرم.

انشاءالله خدا خواست شهد شدم، اگر در جبهه بودم وصیت به آن برادران همراه هستند، در صورت امکان مرا در همان محل با لباس سپاه به خاک بسپارید و اگر جنازهام را به خانوادهام تحویل دادند هیچ کس حق گریه ندارد و من از آن شخص راضی نخواهم بود. من از وابستگان خود تقاضای شادی دارم.

اتومبیل وانت رایگان به سپاه پاسداران تحویل گردید و پولی که در یکی از شرکتها سهم خریدهام به جهاد سپرده شود و از حقوق ماهیانه ماهی 500 تومان به جهاد پرداخت گردد.

در پایان از فرزندانم تقاضا دارم در صورت شهید شدن اگر جنازهام به آنان تحویل شد، در صورت امکان با اسلحه و با لب خندان درب مسجد بایستند تا دشمنان ما بدانند که اگر یک نفر رفته 6 نفر دیگر به جایش هستند که با اسلحه خود از اسلام و انقلاب دفاع نمایند.

در صورتی از فرزندانم راضی خواهم بود که در خط ولایت فقیه قدم بردارند و از تمام کسانی که مرا میشناسند برای رضای خدا حلالیت میطلبم و از آنها تقاضای طلب آمرزش دارم.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

علی خجستهمنش

برچسب ها: دفاع مقدس
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار