«یاور جنوب» مجموعه داستانی دوران دفاع مقدس و مروری بر زندگی 16 سردار شهید

کتاب «یاور جنوب» معرف 16 نفر از سرداران شهید این عرصه است که زحمات و تلاش‌های مستمرشان، برگ زرینی به افتخارات کتاب دفاع مقدس اضافه کرده است.
کد خبر: ۱۴۰۷۲
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹ - 17March 2014

«یاور جنوب» مجموعه داستانی دوران دفاع مقدس و مروری بر زندگی 16 سردار شهید

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، بر این باوریم و خداوند متعال تصور این باور را در آیات نورانی خود بر رسول بزرگوار اسلام (ص) نازل فرموده که شک و شبههای بر یقینمان وارد نشود؛ چنان که مانند ستاره در آسمان هدایت سوسوزنان، مسیر قرب را نمایان گر شوند و هدایت گر سبیل طی کردهشان باشند که رهبر انقلاب فرمود: شهیدان هم چون ستاره میدرخشند و راه را میتوان با این ستارهها پیدا کرد و دیگر هیچ. هر چند که مادیات و دنیاگرایی از یادمان برده آن روزهایی را که مردان مرد این دیار اسلامی، رشیدانه و باصلابت لبیک به پیر جماران گفتند و ناموس و میهنمان را با سرخی خونشان، ناجی شدند.

لیک نائب آن پیر فرمود: شما نیز کمتر از شهادت را راضی نشوید با فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطرهشان.
کتاب «یاور جنوب» معرفی 16 نفر از سرداران شهید این عرصه است که با نثار خون پاکشان عزت و اقتدار برای ایران تا ابد آوردند.

در بخش آغاز این کتاب آمده است:
 
تولد
 
از کوچه پس کوچههای اهواز هنوز بوی عید میآمد. هوا بهاری بود و رو به گرما میرفت. بچهها توی رودخانه کارون شنا میکردند. زنی جوان پا به ماه بود و هر لحظه منتظر به دنیا آمدن نوزادش. کنار تنور نشسته بود و نان میپخت و برای روزهایی که شاید میهمان نو خواندهاش به خانهشان بیاید، آماده میشد...
خودت از همه برای اذان گفتن توی گوش بچه مناسب تری. نماز و روزهات ترک نمیشه و مسلمونتر از خودت اینجا کسی نیست؛ پس شروع کن.
 
مرد کودک را دوباره آغوشاش گرفت، لبهایش را به گوش راست و سپس چپ نوزاد نزدیک کرد و چند دقیقهای با صدایی که همه میشنیدند، زیر لاله گوش نوزاد اذان و اقامه سر داد. آوای صلوات بلند شد. پس جوانی از اقوام یک قرآن آورد و مرد پای صفحه آخر نوشت:
سید محمدنژاد غفار، به فضل الهی پا به عرصه وجود گذاشت.
 
در بخش دیگری از کتاب میخوانیم:
 
از مهرآباد به سوی جده
 
نبرد بدر که فروکش کرد، ماهها پس از آن، با هم قلم و دفتری کهگاه برای خودش توی آن یادداشت مینوشت، راهی سفر زیارت خانه خدا و انجام فریضه حج شد: هر جا میرسید، یادداشت برمی داشت و هر چه را میدید، دربارهاش چند سطری مینگاشت تا بیشتر از آن حال و هوای معنوی، بهرهای ماندگار ببرد:

این فضل را با من بخوان باقی افسانه است
این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است

دانی که مردان مسافر کم شکیب ا ند
گر در زمین گر در آسمان هر جا غریباند...
 
و در بخش پایانی کتاب آمده است:
 
شهادت
 
توی قلب زمستان سال ۱۳۶۴ نبرد والفجر ۸ با موفقیت انجام شد: رزمندههای ایرانی، با انجام یک کار سنگین و بیسابقه جابه جایی لجستیکی و آوردن ادوات بزرگ و کوچک به رزمگاه و ساحل این رود مرزی، رهسپار بندر فاو عراق شدند. از هر ده نفر، شاید تنها دو تن میتوانستند سالم و بدون کوچترین آسیب، خودشان را به شهر روبه رویشان برسانند.
 
در آن گیر و دار، سید محمد هم آماده رفتن به خط مقدم درگیری شد: وسایلاش را جمع و جور کرد، کلاه آهنی به سر گذاشت، اسلحهای به دوش گرفت و راهی شد: قایق تدارکات، تنها برای او جای داشت...

علاقهمندان برای دریافت این کتاب به تهران، انتشارات فاتحان مراجعه کنند.
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار