هیچ دینی، جز با انکار خویش نمیتواند تمدن تکنیکی غرب را بپذیرد
آوینی در «راز سرزمین آفتاب» نوشت: حقیقت تکنولوژی یک صورتِ وجودی بیش ندارد و آن همین صورتی است که در غرب ظهور یافته است و هیچ دینی جز با انکار خویش نمیتواند روی به این حقیقت بیاورد.
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از تسنیم، محور اندیشه سیدمرتضی آوینی در مقاله «راز سرزمین آفتاب» این مقوله فلسفی است که توسعه تکنیکی - مانند آنچه در غرب روی داد - به طور پیشینی با ضرورتی فکری و فرهنگی همراه است؛ این نگاه وبری سیدمرتضی آوینی در دل این مقاله با اشاراتی که او صریحا به وبر دارد تایید میشود. آوینی برای تبیین این معنا قیاسهای متعدد و شواهدی تاریخی رو میکند:
«پوریتانیسم که صورت دنیازده مسیحیت است ماهیتی منطقی و ضدّسنت دارد و به همین لحاظ، نه تنها در برابر رویکرد اروپای شرقی به سرمایهداری و انقلاب تکنولوژیک ممانعتی ندارد، بل با این اعتبار که در میان همه فِرَقِ پروتستانها مقبول است و حیات دنیایی انسانها را عین تکلیف الهیشان میانگارد، به آن مدد میرساند».
از این منظر اگر غرب به سرمایهداری دچار شده و یا توسعه تکنیکی را تجربه کرده است، به این دلیل است که پیشتر شرایط فرهنگی این پذیرش در غرب ایجاد شد؛ توسعه تکنیکی در غرب هیچگاه نمیتوانست در دوران قرون وسطی که مذهب کاتولیک در آن رسمیت و استحکام داشت به وقوع بپیونند. اندیشه غربی باید از مجرای رنسانس وارد انسانمداری سکولار میشد، تا در بستر آن پروتستانتیسم یا آنگونه که آوینی میگوید، پوریتانیسم ظهور یابد. وبر این اندیشه مرکزی را پیشتر بسط داده بود که روح سرمایهداری در پروتستانتیسم وجود داشت؛ آوینی هم با اذعان به این حقیقت فرهنگی، اعلام میکند که توسعه در معنای غربی آن تنها در جامعهای ممکن است به وقوع بپیوندد که ممانعت فکری، سنتی و مذهبی در برابر آن وجود نداشته باشد.
«چه این گونه فرض کنیم که ظهور پروتستانتیسم – یا پوریتانیسم - ناشی از رویکرد غرب به تفکر منطقی، ضدّسنت و علمزده است و چه آن گونه که وجود پروتستانتیسم را آمادهگر بسط حاکمیت سرمایهداری و توسعه تکنولوژی بدانیم، مسلّم آن است که تمدن صنعتی، بالتّمام، تنها در جامعهای بنیان میگیرد که در آن ممانعتهای سنتی و مذهبی در برابر روح سودانِگارانه سرمایهداری و حاکمیت تکنیک و اخلاق ملازم با آن وجود نداشته باشد».
اقوامی مانند آمیشها در آمریکای حال حاضر، که هنوز با مذهب کاتولیک زندگی میکنند، از نظر آوینی نمونه خوبی برای اثبات این حقیقت است که روح سرمایهداری و طلب توسعه تکنولوژیک پیش از آنکه مسئلهای معمولی و مبتنی بر طلب رشد، پیشرفت و کمالیابی اقتصادی و تکنیکی باشد، متضمن بحرانی فکری و فرهنگی است:
«در جامعه آمریکا اکنون اقوامی چون «آمیش»ها – در پنسیلوانیا – وجود دارند که با اتکا به تفسیر خاصی که از مذهب کاتولیک دارند با تمدن جدید مخالفت میورزند و حتی ظاهر جامعه خویش را از لحاظ معماری و شهرسازی و معیشت به صورت قرون وسطی حفظ کردهاند. در آمریکا این مقاومتها آن قدر جدی است که حتی در هواپیما، هنگام عبور از آسمان اُتاوا، سرو مشروبات الکلی قدغن میشود!»
شهید آوینی در ادامه مقاله بر همین مبنا دوباره به موضوع پذیرش توسعه تکنیکی توسط ژاپن برمیگردد و اعلام میدارد که توانایی ژاپن در الحاق به تاریخ غرب به این دلیل است که در دین شینتو صفاتی آمادهگر برای رویآوردن تام به نظام سرمایهداری وجود دارد؛ وی سپس یادآور میشود که روح نظام سرمایهداری که سکولاریسم و لیبرالیسم را در نهاد خود دارد، بر خلاف آنچه که در ظاهر مینماید، نمیتواند با دیگر مذاهب، ایدئولوژیها و صورتهای متنوع قومی و اعتقادی کنار بیاید؛ تمدن و سرمایهداری غربی مانند مغاکی عمل میکند که همه چیز را در خود میبلعد و فرو میبرد. آموزههای فرهنگی تمدن تکنولوژیک غرب که آوینی قدرت نفوذ آن را در حد یک «شریعت» میداند،با هیچ شریعت دیگری جمع نمیشود. این شریعت جدید، نظام اخلاقی و آداب خاص خود را دارد که در روند رو به رشد خود، آداب و رسوم و اخلاقیات شرایع دیگر را میبلعد و محو میکند. آوینی مینویسد:
«تمدن صنعتی ماهیتاً امکان قبول صورتهای متعدد قومی را ندارد و در هیچ جای دیگر از دنیا جز با همان صورتی که در غرب به خود گرفته است موجود نمیشود. تمدن تکنولوژیک ماهیتاً با هیچ شریعت دیگری نیز جمع نمیشود، چرا که خود در صورت یک شریعت، ظهور یافته است، شریعتی که با آداب و سنن و نظام اخلاقی خاصّ خویش همراه است».
او با اشاره به ژاپن و شینتویسم آن که ماهیتا پذیرای سرمایهداری و توسعه تکنیکی غربی است؛ خاطرنشان میکند که نمیتوان عوارض و پیامدهای مفید تمدن و توسعه غربی را گرفت و از شریعت یا حقیقت آن فرار کرد؛ تمدن غربی به هر شکل که باشد، اخلاقیات و فرهنگ و آداب خود را همراه خود دارد. حتی نمیتوان صورت دیگری به این اخلاقیات و بنیادهای فرهنگی داد. بنا بر دیدگاه آوینی تمدن تکنولوژیک غرب تنها یک صورت وجودی دارد و آن هم همان صورت ظهور یافته در غرب است. از نقطه نظر شهید آوینی با وجود هیچ دین و شریعت ریشهدار و اصیلی نمیتوان به صورت تام به غرب رو کرد، زیرا هیچ دینی جز با انکار خویش نمیتواند رو به حقیقتی بیاورد که در ذات تمدن تکنیکی غرب ظهور یافته است. گویا این ذات، با نیستانگاری بنیادینی همراه است که هر ارزشی را تهدید میکند. وی مینویسد:
«حقیقت تکنولوژی یک صورتِ وجودی بیش ندارد و آن همین صورتی است که در غرب ظهور یافته است و هیچ دینی جز با انکار خویش نمیتواند روی به این حقیقت بیاورد، مگر آنکه آن رویکرد از حدّ ظاهر فراتر نرود – یعنی آنچه که در غالب ممالک جهان سوم روی داده است – و یا در ذات آن دین، همان طور که گذشت، آمادگی برای توجه ماهوی به تکنولوژی موجود باشد – یعنی آنچه که در ژاپن روی داده است».