عملیات فتح المبین و تقسیم بندی زمانی دوران دفاع مقدس

کد خبر: ۱۹۱۹۱۰
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۴ - 03November 2010

 


در اين مقطع نوعي اجماع ملي بين طبقات و اقشار جامعه، جريان‌ها و نخبگان سياسي ونظامي براي بيرون كردن دشمن و آزادسازي مناطق اشغالي به وجود آمد؛ و تمام توان كشور براي رسيدن به هدف مزبور بسيج شد. يكي از درخشان‌ترين عملياتهاي انجام شده در مقطع آزادسازي،نبرد فتح‌المبين است كه از آغاز تا پايان يك هفته به طول انجاميد همراه با دستاوردها و نتايج فراوان و چشمگير، كه موقعيت برتر سياسي را نيز براي جمهوري اسلامي در پي داشت.


به گزارش سرويس فرهنگ وحماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،مقاله حاضر به بيان بخشي از ويژگي‌هاي اين عمليات و مشكلات دشمن در آن مي‌پردازد.


در آستانه عمليات:

در آستانه عمليات فتح‌المبين، روند تحولات سياسي كشور رو به بهبود نهاد و كاملا با اوضاع عمليات ثامن‌الائمه (ع) تفاوت داشت؛ منافقين در اثر ضربات پي در پي، بدنه و بخشي از كادر مركزي خود را از دست داده و ساير گروه‌هاي ضدانقلاب نيز كه تلاش همه جانبه‌اي را براي در دست گرفتن قدرت آغاز كرده بودند، عملا از پاي درآمدند. روند تحولات نظامي نيز با توجه به وضعيت رو به اضمحلال دشمن پس از عمليات طريق‌القدس و شكست در تنگه چزابه، به سود ايران تغيير كرده بود. عراقي‌ها با نگراني از روند موجود، پيشنهاد مخفيانه‌اي براي پايان جنگ ارائه كردند.


تقاضاي برقراري صلح (!) كه رژيم بعث از مدت‌ها قبل براي نجات خود ابراز كرده بود، با شروع عمليات فتح‌المبين و بروز آثار پيروزي رزمندگان، مجددا مطرح شد، متعاقب آن، براي نجات صدام و توقف جنگ، تلاش‌هاي وسيعي از سوي كميته منتخب كنفرانس كشورهاي غيرمتعهد، كميته حسن نيت كنفرانس اسلامي، كميته كنفرانس اسلامي جهان اسلام و نيز تني چند از شخصيت‌هاي سياسي – مذهبي جهان اسلام صورت گرفت.


نكته‌هايي درباره عمليات:

طراحي عمليات فتح‌المبين از جمله ابتكارات و نوآوري‌هاي رزمندگان در اين مقطع محسوب مي‌شود. در طراحي اين عمليات، عوامل متعددي دخالت داشتند. چگونگي آرايش و گسترش دشمن در منطقه عمده‌ترين شاخص تعيين كننده بود. ارتش عراق به هنگام ورود به خاك ايران به دليل دست نيافتن به اهداف از پيش تعيين شده، به اجبار خطوط پدافندي نامناسبي داشت،طوري كه خطوط ياد شده ضمن جناح دادن به نيروهاي اسلام عقبه يگانها را نيز در دسترس رزمندگان قرار مي‌داد. بر اين اساس طراحان عمليات ضمن بهره‌گيري از نقاط ضعف دشمن، عمده فلشهاي اصلي عمليات را بر جناح‌هاي خطوط دشمن ترسيم كردند و دستيابي به عقبه آنان را به عنوان هدف برگزيدند. توجه به اين امر موجب شد تا در نخستين مراحل عمليات به دليل سقوط تعدادي از عقبه يگانها، جبهه دشمن متزلزل شود و در نتيجه، رزمندگان اسلام با سرعت بيشتر به اهداف خود دست يابند.


اجراي پي در پي مراحل عمليات از ديگر ويژگي‌هاي اين عمليات بود؛ هرگونه تاخير در اجراي مرحله دوم مي‌توانست علاوه بر از دست دادن نتايج و دستاوردهاي مرحله اول، عمليات را ناكام بگذارد، اما اجراي مرحله دوم عمليات و تصرف تنگه رقابيه، منجر به تزلزل و فروپاشي نيروهاي دشمن و در نتيجه، فرار آنها به علت ترس از اسارت و انهدام شد.


مهندسي:

واحدهاي مهندسي جهادسازندگي، ارتش و سپاه به طور ادغامي وارد عمل شدند و جهاد سازندگي در اين راستا از كارآيي بالايي برخوردار بود. فعاليتهاي مهندسي در امر راه‌سازي، احداث خاكريز و مواضع پيش از عمليات آغاز شد و نقش بسزايي در پيشبرد اهداف رزمندگان ايفا كرد.

براي نمونه، كار سخت و دشوار واحدهاي مهندسي در محور ميشداغ كه به رغم كمبودهاي زياد، با تلاش شبانه‌روزي به مدت يك ماه صورت گرفت، به شكافته شدن تنگه ذليجان و احداث جاده براي عبور رزمندگان در اين منطقه منجر شد.

سازمان رزم سپاه:

سپاه پاسداران كه مسوؤليت فرماندهي و هدايت بسيج را نيز بر عهده داشت، به مرور زمان و متناسب با نيازهاي جبهه، سازمان خود را از نظر كمي و كيفي گسترش داد. سيستم اداره جنگ مردمي در عملياتهاي ثامن‌الائمه و طريق‌القدس به صورت ابتدايي شكل گرفت و در عمليات فتح‌المبين، با تغييرات عمده‌اي گسترش يافت. در اين عمليات سپاه به طور چشم‌گيري سازمان خود را گسترش داد به گونه‌اي كه 12 تيپ را آماده و به ميدان وارد كرد در حالي كه در عمليات طريق‌القدس تنها چهار تيپ وارد عمل شده بودند. همچنين در اين عمليات سپاه، براي نخستين بار، فرماندهي مشترك از بالاترين رده فرماندهي تا پايين‌ترين واحدهاي رزمي به كار گرفته شد. ادغام نيروها از رزمندگان تا رده فرماندهان و تشكيل قرارگاه‌هاي مشترك در وضع مطلوبي به اجرا درآمد. كامل كردن نقاط قوت و ضعف نيروها از سوي يكديگر نكته مهم در اين ادغام بود.

حضور مردم:

همچنين، در اين عمليات، مردم به طور بي‌سابقه و گسترده‌اي حضور يافتند و معنويت عميقي بر جبهه‌ها حاكم بود. حضور غيرقابل انتظار نيروهاي بسيجي را بايد يكي از دلايل گسترش كيفي و كمي نيروهاي رزم سپاه در اين عمليات دانست.


بيمارستان صحرايي:

در اين عمليات، براي نخستين بار در جريان جنگ تحميلي، بيمارستان صحرايي مجهز به اطاق عمل در اين عمليات به كار گرفته شد و بدين ترتيب با اقدامات و پيگيري‌هاي اوليه در اين بيمارستانها مجروحان زيادي از خطر مرگ نجات يافتند.


مشكلات دشمن:

نيروهاي دشمن پس از يك سال و اندي استقرار در مواضع دفاعي، در برابر تحقق «استراتژي بزرگ نظامي جمهوري اسلامي» كه در مناطق مختلف به مرحله اجرا گذارده مي‌شد، «سازمان و كنترل فرماندهي» خود را از دست دادند، در نتيجه، علي‌رغم داشتن نيرو، تجهيزات و امكانات مناسب در مناطق مختلف عملياتي، به علت استيصال روحي قادر به بهره‌گيري از استعداد موجود خود نبودند. در اين ميان، ضعف روحي و درماندگي نيروهاي دشمن به گونه‌اي افزايش يافته بود كه آنها حتي در مواقع پاتك، بلافاصله پس از مواجهه با عكس‌العمل رزمندگان اسلام، به فرار و عقب‌نشيني و يا تسليم مبادرت مي‌كردند.

از مشكلات ديگر دشمن در اين مرحله از جنگ، نداشتن نيروي احتياط بود. دشمن به خاطر انتخاب اهداف وسيع و نيز تعيين ماموريت براي كليه يگان‌هاي خود، پس از ناكامي و شكست، مي‌بايست تمامي توان و استعداد خود را در مواضع پدافندي به صورت ناكافي گسترش دهد. اين امر، موجب گرديد كه دشمن، فاقد نيروي احتياط كارآمده بوده و در مواقع ضروري عكس‌العمل مناسبي را در برابر حملات رزمندگان اسلام از خود بروز ندهد.
سازمان رزم دشمن، متعاقب سلسله عمليات رزمندگان اسلام، از هم گسيخت، تا آنجا كه در عمليات ثامن‌الائمه، لشكر 3 زرهي و يگان‌هاي تحت امر آن، كه پس از اشغال خرمشهر و محاصره آبادان، در منطقه استقرار داشتند، در معرض تهاجم و انهدام قرار گرفتند. در عمليات طريق‌القدس، باقي مانده لشكر 9 زرهي از بين رفت و همچنين، تيپ 26 زرهي وچندين يگان ديگر، منهدم شدند. در عمليات فتح‌المبين، علاوه بر لشكرهاي 10 زرهي و 1 مكانيزه، نيروهاي موجود در منطقه، به همراه ساير نيروهايي كه دشمن از ساير مناطق جمع كرده و به منطقه اعزام نموده بود، منهدم شدند. در مجموع، تا قبل از عمليات بيت‌المقدس، انهدام وسيعي از نيروها و تجهيزات دشمن صورت گرفت و تعداد بسياري از نيروهايش اسير شدند و امكانات زيادي به غنيمت گرفته شد.

در سندي كه در اين عمليات از دشمن به دست آمده درباره شيوه رزم نيروهاي خودي به نكات مهمي اشاره شده است. در قسمتي از اين سند، كه به لشكر 5 مكانيزه مربوط است و امضاي سرتيپ ماهر عبدالرشيد در زير آن مي‌باشد. آمده است:

«روش جنگ دشمن (ايراني) در آخرين نبردش در منطقه استحفاظي سپاه 4 (شوش و دزفول) ويژگي‌هاي زير را داشت:

1-نيروهاي پياده دشمن (ايراني)، چه از نظر اعتماد و چه از نظر كثرت نيروها ركن اساسي عمليات بودند و دشمن پس از اطمينان از پيروزي محدود، نيروي زرهي خود را وارد عمل كرد.

2-دشمن با نيروي اصلي خود به دو جناح نيروهاي ما هجوم آورد و جبهه را با نيروي كمتري تامين كرد.

3-دشمن در حملات خود، به هجوم شبانه و نخستين ساعت‌هاي شب تكيه داشت.

4-هدف دشمن در عمليات هجومي، رسيدن به قرارگاه يگانها و ستادها و مواضع توپخانه بود تا بدين ترتيب، تشكيلات فرماندهي و مراكز پشتيباني آتش را فلج كند.

5-دشمن همچون گذشته با اجراي آتش تهيه، به حمله اقدام نمي‌كند، بلكه از آتش سنگين توپخانه و موثر خود در عمليات استفاده مي‌كند.

6-نيرو‌هاي هوايي و هوانيروز دشمن هنوز موفق نشده‌اند به برتري هوايي نسبت به نيروهاي خودي دست يابند، اما در اين عمليات، فعاليت بيشتري از خود نشان داده‌اند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار