شهید داده ایم تا نماز احیا شود

کد خبر: ۱۹۶۵۴۰
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۱ - 16October 2012
شهید اقارب پرست علاقه داشت سریعا از قسمت های مختلف لشکر 92 بازدید نموده و توجیه شود. در ابتدای ورود به لشکر، پادگان های اهواز، دزفول، دشت آزدگان و هفتگل را مورد بازدید قرار داد و در اولین فرصت گزارش کار روزانه ی خود را در میان گذاشته و همفکری می نمود. در همان ابتدای کادر فرماندهی مواجه با عملیات خیبر بود. شهید اقارب پرست با علاقه مندی خاص و به رغم خواست مسئولین که می گفتند ((بهتر است شما اداری و لجستیک لشکر را اداره فرمایید)) ، با اصرار خودش در قرارگاه جلو لشکر، در یکی از دژهای پاسگاه، عملیات را اداره نمود.
شب عملیات خیبر در دعای توسل چهره روحانی اش اشکباران بود. با خلوص خاص خود برای پیروزی رزمندگان دعا می کرد. در جابه جایی پاسگاه فرماندهی، در یگان ها با علاقه مندی خاص، دلسوزانه و متعهدانه کنترل و نظارت داشت.
در محور بعدی عملیات خیبر مجددا در پاسگاه جلویی قرارگاه لشکر، در حوالی طلایه، کنترل عملیات را، در کنار هم رزم شهید ((حاج همت))، فرماندهی لشکر محمد رسول الله (ع) به عهده داشت.
در هر فرصت رده ی عقبه و پادگان ها و تاسیسات لشکر را سرکشی می کرد و در قرارگاه هماهنگی های لازم را انجام می داد.
در عملیات مهندسی، بعد از عملیات خیبر قدرت نظامی وی بهتر آشکار شد. توانست یگان های لشکر را به دشمن نزدیک بکند و ابتکار عمل به دست یگان های ما بیفتد.
شهید اقاب پرست آنچنان شیفته ی شهادت بود که از خطر باکی نداشت و بی باکانه قسمت های خطرناک و حساس را بازدید می کرد. به یگان ها روحیه می داد و دایما در تحرک بود. از بی برنامه بودن و از عدم دقت رنج می برد.
بعد از عملیات مهندسی از این که برود در پادگان ها یا رده ی عقبه بماند، ناراحت بود! می گفت: ((باید در صحنه بود و طراوت عملیات را چشید. ))
از ابتدای ماموریت همدوش با کادر فرماندهی کلیه قسمت های جزیره را بازدید می کرد. چکیده ی تجربیات خود را در بازدیدها در اختیار فرماندهان می گذاشت. دانش نظامی خود را با مطالعه بالا می برد و اغلب به علت کار فوق العاده ای لشکر، مطالعه اش در مسیر راه و یا در بعد از نماز صبح بود.
شهید اقارب پرست در هر جلسه پیام شهدا را مطرح می کرد و می گفت از وابستگی خانوادگی به تدریج باید برید و به خدا پیوست. در اظهار نظرها و تصمیم گیری ها با توجه به تجربه و دانش نظامی و تخصص کاری، با در نظر گرفتن اصول معنویت بهترین راهکارها را ارائه می داد. قانع بود و پی گیر.
از عقیدتی – سیاسی برای بالا بردن روحیه ی معنوی یگان ها حداکثر استفاده را می کرد. ویژگی خاص در حل مسائل و معضلات لشکر داشت. با حوصله، ساعت ها درباره ی مسائل فکر می کرد. و بحث می نمود و بعد هم با قاطعیت نتیجه را نظارت می کرد. اثر اعمال انجام شده را بررسی و ارزیابی می کرد. جلسات تجزیه و تحلیل لشکر و کمیسیون های رفاهی و حفاظتی اکثرا به عهده ی ایشان بودو درایت او در اداره ی جلسات کارساز بود و در هر فرصتی برای خودسازی، رهنمودهایی با محتوای اسلامی می داد.
می گفت: شهید داده ایم تا نماز احیا شود. با سربازان در خط مقدم ملاقات می کرد و عاشقانه شهادت را استقبال می نمود. او یکی از شیفتگان انقلاب اسلامی و یکی از سرداران نمونه ی لشکریان اسلام بود که از همه چیز خود گذشت. از مقام، شغل، خانواده، پدر و مادر و حقیقتا راه شهید کلاهدوز را دنبال می کرد. از زنده بودن رنج می برد. بهترین اوقات زندگی خدمتی وی زمانی بود که در خطرناک ترین محل، کاری انجام داده باشد. هرگز از مرخصی رفتن چیزی بر زبان نمی آورد. با توجه به وضع خانوادگی نامبرده اگر بگوییم به زور به مرخصی می رفت گزاف نگفته ایم. هرگز از زندگی شخصی و گرفتاری ها کلمه ای بر زبان نمی آورد.
در عمل اسوه بود، در مرخصی های روزانه با لشکر تماس می گرفت. دنبال مسائل و مشکلات بود و زودتر از موعد باز می گشت. عجب مردی بود که برای رفتن خود را مهیا کرده بود. اصرار داشت قبل از مرخصی از نقطه ای از جزیره که نزدیک ترین فاصله به دشمن بود بازدید کند. یک روز قبل از شهادت خیلی شاد بود و تبسم می کرد.
شهید اقارب پرست کل مسائل اداری و عملیاتی لشکر را اداره می نمود. می خواست در جزیره طرح جدید سنگرها را ببیند. شب ها تا صبح از خط اول بازدید کرد. صبح بعد از نماز با یاران همرزمش سرهنگ 2 علیایی، سروان صدیق فرایی و ستوان یکم مرتضوی مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفتند و با هم به خدا پیوستند.
افتخار بر خانواده ای محترم شهید که چنین سردار دلیری را نثار اسلام کردند و به حق که لشکر 92 و ارتش جمهوری اسلامی از وی تجلیلی در خور شان وی انجام دادند. راه این سردار و سایر شهدای لشکر پر رهرو باد!

راوی: امیر سرتیپ 2 غفار رامین
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار