مروري بر زندگي و منش شهيدان رستمي و كاريزنويي در گراميداشت حماسهآفريني شهداي ستاد جنگهاي نامنظم
رضا محمدي
شهدا و رزمندگان ستاد جنگهاي نامنظم كه حول محور فرماندهي چون دكتر چمران در همان مقاطع آغازين جنگ، ضربات مهلكي را بر پيكره دشمن متجاوز وارد كرده بودند، با وجود خدمات و رشادتهاي ارزندهشان، به دلايل متعددي كمتر شناخته شده هستند. اين رزمندگان كه رهبر معظم انقلاب نيز در مقاطعي همراه آنها بوده و بارها از رشادتهايشان سخن گفتهاست، در غربت عجيبي به سر ميبرند كه برگزاري اولين همايش بزرگداشت شهداي ستاد جنگهاي نامنظم در ۲۵ دي ماه را بهانهاي ساختيم تا به بررسي زندگي دو شهيد از ميان خيل شهداي اين ستاد بپردازيم، شهيد ايرج رستمي كه حكم بازوي توانمند دكتر چمران در ميان رزمندگان ستاد جنگهاي نامنظم را داشت و همچنين احمد كاريزنويي كه به نوعي فرزندخوانده شهيد رستمي به شمار ميرفت و در همه حال او را همراهي ميكرد.
دكتر تاب دورياش را نداشت
شهيد ايرج رستمي در سال ۱۳۲۰ در شهر آشخانه بجنورد به دنيا آمد. او كه پس از انجام خدمت سربازي به دانشكده افسري پيوسته بود، بعد از پيروزي انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلي، از سوي ارتش به كردستان اعزام شد و در آنجا مسير تازهاي در زندگياش رقم خورد. چراكه رشادتها و از خودگذشتگي و درايتش از ديد تيزبين دكتر «چمران» مخفي نماند و اين امر سبب آغاز يك دوستي عميق ميان آن دو شد.
شهيد رستمي كه به همراه شهيد «چمران» بارها در خطه كردستان مقابل ضدانقلاب و عناصر جداييطلب ايستادگي كرده بود، در يكي از همين درگيريها زخمي شد كه براي مداوا به تهران منتقل شده و به مدت ۹ ماه تحت درمان قرار گرفت اما پس از بهبودي و با آغاز جنگ تحميلي دوباره راهي جبهههاي جنگ شد كه اين بار به دستور شهيد چمران مركز آموزش نيروهاي ستاد جنگهاي نامنظم را راهاندازي كرد و متعاقب آن مسئوليت مركز (درب خزينه) از سوي شهيد «چمران» بر عهده وي گذاشته شد.
با شكلگيري مركز آموزش جنگهاي نامنظم، شهيد رستمي به مناطق عملياتي رفت و با طرحريزي چندين عمليات، ضربات سختي را به دشمن وارد آورد؛ در جريان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگهاي نامنظم، دهلاويه را كه روستايي در غرب سوسنگرد است، خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاويه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت كردند تا اينكه در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ دشمن با اشغال دهلاويه خود را به سوسنگرد رساند. پس از شكستن حصر سوسنگرد جاده دهلاويه و مرز چزابه در تصرف عراق بود. براي آزادسازي روستا و جاده دهلاويه عملياتي در ساعت ۴ و ۳۰ دقيقه بامداد ۲۶/۰۳/۱۳۶۰ با تلاش نيروهاي ستاد جنگهاي نامنظم و نيروهاي سپاه به فرماندهي شهيد «ايرج رستمي» از دو محور روستاي دهلاويه انجام گرفت كه منجر به آزادي دهلاويه و عقب راندن دشمن تا يك كيلومتر بعد از دهلاويه شد.
سرانجام در بامداد ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در حالي كه شهيد «ايرج رستمي» و همرزمانش درگيري سختي با دشمن بعثي داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاويه به درجه رفيع شهادت نايل آمد. شهيد «چمران» پس از اطلاع از اين موضوع به سرعت خود را به منطقه رساند و همان جا در مورد شهيد «ايرج رستمي» گفت: خدا رستمي را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد ميبرد.
مدت زيادي از اين سخن شهيد چمران نگذشته بود كه دكتر نيز در همان محل شهادت «ايرج رستمي» با اصابت گلوله خمپاره ۶۰ به شدت مجروح ميشود و در حين انتقال به بيمارستان به شهادت ميرسد. به اينسان نزديكي زمان شهادت اين دو بزرگوار نيز دليلي روشن بر پيوند عميق ميان آنها ميشود كه اين چنين در شهادتشان نيز تجلي مييابد.
مريد مصطفي، پسرخوانده ايرج
شهيداحمد كاريزنويي متولد كاريزنو حوالي شهر مقدس مشهد بود. دوران تحصيل و كودكي را در آن محل طي كرد. در نوجواني انقلاب اسلامي ايران را درك كرد. با شروع جنگ تحميلي به جبهههاي جنوب عزيمت كرد و به رزمندگان ستاد جنگهاي نامنظم شهيد چمران پيوست و به همراه سروان ايرج رستمي در عملياتها و تكهاي نامنظم عليه دشمن حضور پررنگي داشت. شهيد رستمي به احمد علاقه زيادي داشت. كاريزنويي نيز هميشه در محل ستاد رستمي در مناطق عملياتي حضور داشت و كارش مواظبت از شهيد رستمي بود.
رزمندگان شهادت ميدهند كه چگونه شهيد احمد كاريزنويي پس از شهادت عاشقانه ايرج رستمي و دكتر چمران كمتر حرف ميزد و به نحوي حضورش كمتر در جمع همرزمان احساس ميشد. با اين حال شهيد كاريزنويي مأموريتهاي محوله را به بهترين نحو انجام ميداد و حضور پررنگ او به عنوان يكي از فرزندان دلير ايران اسلامي در همه حال براي همرزمانش مشخص بود. تلاشهاي بيشائبه او به حدي بود كه تمامي افراد تنها فعاليتها و كارهايش را ميديدند و تا آخرين لحظه كسي ندانست كه احمد از كجا آمده و خاندانش كيست و كسي هم هيچگاه اين موضوع را از او نپرسيده بود. در واقع او از بچههاي بيسرپرستي بود كه از كاريزنو مسير انقلاب و سپس جبههها را انتخاب كرده و بدون اينكه كوچكترين مايملكي در اين جهان داشته باشد به انقلاب و اين سرزمين خدمت ميكرد.
پس از انحلال ستاد جنگهاي نامنظم شهيد احمد كاريزنويي در عملياتهاي طريقالقدس و فتحالمبين شركت كرد و آن طور كه همرزمانش نقل ميكنند در پاتكهاي دشمن در منطقه فتحالمبين به شهادت رسيد. شهيد احمد كاريزنويي از دنياي فاني چيزي نخواست و نداشت. او فرزند خميني كبير(ره)، مريد دكتر چمران و پسر خوانده شهيد رستمي بود. روحش شاد.
رضا محمدي