محمد مهرآیین یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است. او را بدین جهت «ممد جودو» مینامند که به اکثر مبارزین سیاسی قبل از انقلاب اسلامی فنون نظامی را آموزش داده بود. ایشان خاطرات فراوانی را از آن دوران به یاد دارد که یکی از آن وقایع را اینگونه روایت میکند:
*یکی از روزهایی که برای شناسایی شهرام (پسر اشرف پهلوی) رفته بودم. قبل از حرکت آقای زمردیان یک قبضه کلت به من داد و من آن را داخل جیب بغل کتم گذاشتم، چون اگر آن را به کمرم میبستم. وزش باد کت مرا کنار میزد و باعث میشد اسلحه دیده شود. با موتور از خیابان طالقانی میگذشتم که دیدم یک پاسبان چند قدم جلوتر با دست اشاره کرد که بایست یک آن به ذهنم رسید که گاز موتور را بگیرم و فرار کنم بعد با خودم گفتم شاید اتفاقی کاری دارد بالاخره در کمتر از دو ثانیه تصمیم نهایی را گرفته و ایستادم.
پاسبان به من نزدیک شد و گفت آقا! منو از چهار راه اون طرفتر میبرید! کار واجبی دارم که باید زود برسم. دیدم چارهای ندارم، به جز این که بگویم، بفرمایید سوار شوید. او سوار موتور شد و من حرکت کردم ابتدا که دستش را روی شانههایم گذاشت، ضربان قلبم عادی بود کمکم دستش را پائین آورد و زیر بغلم را گرفت. در این موقع ضربان قلبم یک بار شدت گرفت.
فاصله دستش با اسلحه کمتر از دو سانت بود که یک مرتبه گفت: آقا! نگهدار نگهدار ببخشید چیزی را جا گذاشتهام باید برگردم ضربان قلبم آرام به حالت عادی برگشت. پاسبان از آن سو رفت و من هم از سویی دیگر به سرعت دور شدم و تا چند روز از آن منطقه عبور نکردم.