دو سال از آغاز انقلاب اسلامي مردم بحرين گذشت و خبرهاي مختلف بيانگر تشديد نگراني هاي آمريكا، رژيم آل سعود و رژيم آل خليفه است از منظر آنان تداوم حضور پررنگ مردم در خيابانها و تاكيد آنان بر همان خواسته هاي روزهاي آغازين انقلاب، از يك سو ناكارآمدي روش امنيتي نظامي در مواجهه با مردم را ثابت مي كند و راه حل سياسي را ديكته مي نمايد و از سوي ديگر استقامت مردم بر سر اصول را نشان مي دهد و اين مي تواند آنان را به موفقيت برساند.
انقلاب مردم بحرين تاكنون چند مرحله را سپري كرده است. در مرحله اول كه حدود دو ماه به درازا كشيد، رژيم آل خليفه درصدد توافق با رهبران انقلاب بود. رهبران در گفتگوها روي لزوم اصلاحات بنيادي در قانون اساسي به گونه اي كه متضمن تغيير رژيم فعلي از «پادشاهي مطلقه» به «حكومت پارلماني» باشد و مجلس سررشته امور مختلف كشور را در دست داشته باشد، تاكيد كردند و بركناري عوامل حكومتي از پست هايي مانند نخست وزيري و سپردن اداره امور به دست دولت منتخب مجلس را خواستار شدند. در اين مرحله پادشاه بحرين توافق كرد كه گفتگوها درباره نحوه و مراحل اجرايي شدن خواسته هاي مخالفان ادامه پيدا كند. رهبران احزاب و گروههاي انقلابي ضمن موافقت با گفتگو به حضور در ميدان مركزي منامه «لألأ» ادامه دادند تا به نتيجه رسيدن گفتگوها ضمانتي داشته باشد. اما بعد از حدود دو ماه، گفتگوها قطع شد و رژيم آل خليفه به شدت عمل روي آورد و از شوراي همكاري خليج فارس درخواست كمك نظامي كرد كه به دنبال آن حدود دو هزار نيروي نظامي امنيتي از عربستان و امارات راهي منامه شده و خيابانهاي اصلي و ميدان مركزي را به اشغال درآوردند.
مرحله دوم حدود يك سال به درازا انجاميد در اين مرحله نيروهاي نظامي-امنيتي (تركيب سعودي و آل خليفه) تلاش كردند تا با برخورد قهرآميز انقلاب را از بين ببرند. در اين مرحله شدت عمل به جايي رسيد كه درب بيمارستانها به روي مجروحان بسته شد، بازداشت شدگان زير شكنجه قرار گرفته و چندين نفر از آنان به شهادت رسيدند، افراد شركت كننده در تظاهرات از ادارات و سازمانهاي تابعه اخراج شدند، تابعيت بحريني بسياري از عناصر كليدي شركت كننده در تظاهرات لغو و بسياري ديگر- از جمله رهبر انقلاب بحرين آيت الله شيخ عيسي قاسم- تهديد به لغو تابعيت و اخراج از بحرين شدند كه اين در هيچ كجاي دنيا مرسوم نيست.
در اين مرحله، حكومت حتي خواسته هاي حداقلي مردم را هم ناديده گرفت از آن طرف در طول اين دوره يك ساله تظاهرات روزانه و شبانه در منامه و پنج منطقه ديگر بحرين -يعني تمام بحرين- استمرار پيدا كرد. نمازهاي جمعه با شركت انبوه تظاهركنندگان برگزار شد و در هر جمعه بر استمرار انقلاب تا تحقق خواسته هاي مردم تاكيد گرديد در عين حال نيروهاي انقلاب به يك ابتكار عمل كه كمك زيادي به استمرار انقلاب كرد، دست زدند؛ هفته ها با عناوين مختلف نام گذاري شد و در هر هفته يك طيف خاص مسئوليت محوري در اداره انقلاب پيدا كردند. زنان، كارگران، كشاورزان، دانشگاهيان، احزاب، مساجد، دانش آموزان، كارمندان و... هر كدام علاوه بر حضور عمومي در مراسم انقلاب فعاليت هاي متراكمي در «نوبت خود» به نمايش گذاشتند.
در مرحله سوم، حكومت كه از ادامه تظاهرات و به نتيجه نرسيدن اهرم نظامي به تنگ آمده و از سوي كشورهاي غربي نيز براي پايان يافتن تظاهرات تحت فشار قرار گرفته بود به انتخاب ديگري رسيد؛ «امنيتي كردن» مسائل. در اين مرحله رژيم آل خليفه مدعي بود كه رهبران مخالف به سمت اقدامات خشونت بار عليه «اماكن» و «اجتماعات» روي آورده و در نتيجه حكومت براي حفظ اماكن و مردم ناچار به تعقيب خانه به خانه مخالفان است و حال آنكه رهبران انقلاب بر شيوه مسالمت آميز و تظاهرات سياسي تاكيد مي كردند و گروههاي انقلابي عليرغم تنوعي كه داشتند به ميثاق مشترك انقلاب تن داده و به سمت اقدامات خشونت طلبانه نرفتند. رويكرد امنيتي رژيم آل خليفه، اعتراف به اين نكته بود كه اقدامات سركوب گرانه مشروعيت نداشته و مشروعيت سياسي نظام را هم زير سوال برده است. دولت بحرين در اين مرحله تلاش كرد تا به ديگران بگويد كه اگر من از اسلحه براي آرام كردن فضا استفاده مي كنم به اين دليل است كه مخالفان به سمت استفاده از ابزارهاي نظامي پيش رفته اند. در اين مرحله رژيم آل خليفه دست به خلق يك سلسله اقدامات تروريستي زد و به مخالفان نسبت داد و سپس هجوم ماموران نظامي خود را به خانه ها و محل هاي كسب و كار مردم توجيه كرد. رژيم از اين مرحله نيز طرفي نبست نه انقلاب رو به كاستي گذاشت و نه چشم هاي ناظر در محيط داخلي و خارجي بحرين، توجيه اين رژيم در استفاده از ابزار سركوب را پذيرفت.
در مرحله چهارم، رژيم آل خليفه به «گفت و گو» گرايش نشان داد و شيخ حمد، پادشاه اعلام كرد كه حاضر است با مخالفان به توافق برسد. در اينجا چند نكته حائز اهميت است. رويكرد رژيم به گفت وگو در واقع اعلام رسمي شكست سياست هاي دولت منامه در مراحل دوم و سوم است.
در واقع آل خليفه اعتراف مي كند كه بحران بحرين تا آنجا كه به مخالفان باز مي گردد نظامي و امنيتي نيست، بلكه سياسي است و از طريق اهرم هاي نظامي- امنيتي به كنترل درنمي آيد. نكته دوم اين است كه رژيم اعتراف مي كند كه در برابر پايداري مردم و رهبران انقلاب بر سر اصول خود قادر به مقاومت نيست و بايد ريل را تغيير دهد. نكته سوم اين است كه رژيم آل خليفه گمان مي كند كه با طرح موضوع «گفت و گو» مي تواند در صف انقلاب شكاف ايجاد نمايد. به گمان رژيم عده اي از رهبران شامل بزرگترين حزب مخالف- الوفاق كه نيمي از اعضاي پارلمان منحله را در اختيار دارد- از گفت وگو حمايت مي كنند و گروه هاي ديگر كه از گذشته هم اسقاط رژيم را مطالبه مي كرده اند، با گفت وگو مخالفت كرده و رو در روي هم قرار مي گيرند. شيخ حمد در قدم اول اعلام كرد كه گفت وگو با مخالفان را مي پذيرد به شرطي كه اين گفت وگو مشابه گفت وگوهاي ميان رژيم با احزابي نظير الوفاق قبل از شروع انقلاب بوده و در آن آل خليفه نه به عنوان يكي از دو طرف بلكه بعنوان مقام فيصله دهنده به بحث ها و ارائه جمع بندي مطرح باشد. اين موضوع سبب شد كه هيچ حزب و گروهي به دعوت پادشاه پاسخ نداده و مذاكره را يك حيله براي متوقف كردن و ناكام نمودن انقلاب ارزيابي نمايند. دعوت به گفتگو از سوي آل خليفه آنقدر بي اساس بود كه روزنامه انگليسي «گاردين» نيز دو روز پيش نوشت: «هيچ چيز وجود ندارد كه تضمين كند اين گفتگو به اصلاحات بيشتر منجر شود» از آن طرف بحث گفت وگو در درون آل خليفه به شكاف منجر شد. نخست وزير بحرين كه بيشترين نقش در كشاندن پاي نظاميان آل سعود به ماجراي بحرين داشت، دعوت پادشاه را مقدمه فروپاشي رژيم ارزيابي و با آن مخالفت كرده است از سوي ديگر وليعهد بحرين كه از آغاز تلاش مي كرد تا ظرفيت هاي منطقه اي و بين المللي را براي رسيدن به يك فرمول سياسي براي پايان دادن به انقلاب پاي كار بياورد، شرط تعيين شده از سوي پادشاه را مانع گفت وگو ارزيابي كرده و خواستار صراحت و تضمين گفت وگوها شده است. بر اين اساس روز گذشته آيت الله شيخ عيسي قاسم رهبر انقلاب بحرين در خطبه هاي نماز جمعه ضمن پرهيز دادن نيروهاي انقلاب از پذيرش گفت وگو، پيش بيني كرد كه رژيم بحرين به زودي دچار شكاف مي شود. او خطاب به آل خليفه گفت: «شما قطعاً شكست خواهيد خورد و صفوفتان از هم پاشيده خواهد شد، شما هنگامي كه با هم به درگيري مي پردازيد، رسوا خواهيد شد.»
ادامه انقلاب بحرين، بيش از آل خليفه، آمريكا و رژيم متجاوز سعودي را نگران كرده است. اوباما حدود شش ماه پيش به شيخ حمد فشار آورد تا راهي براي توافق با نيروهاي انقلاب پيدا كند. در هفته هاي اخير رژيم آل سعود نيز به آل خليفه پيغام داده است كه به زودي نيروهايش را از بحرين بيرون مي برد و اين رژيم بايد راه ديگري براي پايان دادن به انقلاب انتخاب نمايد. آمريكايي ها كه در حال محدود ساختن نيروهاي نظامي خود در افغانستان هستند نسبت به بازتاب اين مسئله در منامه- مقر سرفرماندهي ناوگان پنجم نيروي دريايي- نگران هستند به گمان آمريكايي ها با كاهش نيروهاي نظامي آمريكا در افغانستان، مردم بحرين متقابلاً براي اخراج نظاميان آمريكايي فشار مي آورند. در اينجا آمريكا يا بايد به كاهش نيرو در بحرين تن دهد و يا رو در روي انقلابيون از نيروي نظامي استفاده كند كه چنين رويكردي نه تنها مردم بحرين را يكپارچه به صحنه مي آورد بلكه مردم شبه جزيره عربستان را نيز بشدت تحريك كرده و عليه آمريكا وارد عمل مي نمايد. از اين رو دولت اوباما و بخصوص پنتاگون به دولت بحرين فشار مي آورند تا پيش از رسيدن موعد توافق ليسبون- يعني سال 2014 با نيروهاي انقلاب به توافق برسد. از آن طرف رژيم آل سعود هم نگران سرايت انقلاب بحرين به مناطق مختلف عربستان بخصوص مناطق شرقي و غربي است. همين حالا هم آل سعود آثار مقاومت مردم بحرين را در عربستان مشاهده مي كنند، تا جايي كه دامنه اعتراض مردم به «رياض» هم رسيده و حال آنكه رياض به دليل تمركز حنبلي ها و وهابي ها، مطمئن ترين نقطه براي آل سعود مي باشد. با اين وصف آل سعود از ترس اينكه ادامه مقاومت مردم بحرين در برابر نيروهاي مشترك سعودي و آل خليفه شعله هاي انقلاب مردم را به مناطق مختلف عربستان بكشاند، به رژيم بحرين براي پايان دادن فشار مي آورند.
با اين وصف مي توانيم بگوئيم انقلاب بحرين تا اينجا موفقيت هاي بزرگي داشته است و چشم انداز آن نيز روشن مي باشد. امروز اعتقاد به اينكه انقلاب بحرين به زودي به پيروزي مي رسد تا حد زيادي در محيط عربي و غربي غالب شده است. بعد از شهادت «حسين الجزيري» جوان 41 ساله بحريني در تظاهرات روز پنجشنبه گذشته- سالگرد آغاز انقلاب بحرين- و پس از آنكه مردم در اين روز بطور يكپارچه گفتگو با آل خليفه را رد كردند، روزنامه گاردين نوشت: «رژيم بحرين بايد تغييرات ريشه اي ايجاد كند» اين روزنامه جوامع اروپايي و آمريكايي را مورد خطاب قرار داد و نوشت: «وقت عمل فرا رسيده است و اگر از اين فرصت استفاده نشود، بحرين دچار فاجعه اي واقعي خواهد شد.» البته از نظر غربي ها فاجعه واقعي، پيروزي يك انقلاب اسلامي ديگر در منطقه حساس غرب آسيا و اولين انقلاب اسلامي در شبه جزيره عربستان است.
سعدالله زارعي