به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در جریان جنگ تحمیلی، نیروهای عراقی در محور خرمشهر - آبادان با عبور از مرز و پیشروی به عمق خاک ایران ضمن تصرف خرمشهر از رود کارون گذشته و پس از رسیدن به رود بهمنشیر در شمال شرقی آبادان کوشیدند از این رودخانه نیز عبور و آبادان را تصرف کنند.
۱) عملیات ثامنالائمه(ع)
ایستادگی نیروهای مردمی و اندیشه سنتی فرماندهان عراقی که حمله به آبادان از سوی اروندرود را ناممکن تصور کرده بودند، در نهایت، موجب حضور ناقص نیروهای عراقی در شرق کارون شد. در ماههای نخستین جنگ، خطوط پدافندی عراق در سرپل شرق کارون، منطقهای به عرض ۱۵ کیلومتر در امتداد کارون و عمق ۱۵ کیلومتر به طرف محور آبادان - ماهشهر را دربر میگرفت.
در بخش شمالی سرپل، عمق منطقه اشغالی از پنج کیلومتر هم کمتر بود. به نحوی که کل منطقه عملیاتی تنها از راه دو پل شناور پیام پی در قصبه و مارد با عقبه خود در غرب کارون پیوند داشت. (۱۴)
اگر ایران در چنین منطقهای به عراق حمله میکرد، نیروهای موجود عراق حتی بدون نیروی کمکی نیز به دلیل تراکم بالا در برابر آتشهای توپخانه و سلاحهای نیمهسنگین به شدت آسیبپذیر بودند و وارد کردن نیروهای بیشتر به آن منطقه از سوی عراق خارج از استانداردهای متعارف جنگ بود.
از سوی دیگر، با توجه به محدودیت منطقه اشغالی، عراق قدرت مانور چندانی نداشت و نمیتوانست در حد سپاه و لشکر، یک نیروی احتیاطی را به منطقه وارد کند و تنها قادر بود که در رده تیپ، نیروی احتیاط به منطقه شرق کارون اعزام کند.
در مقابل، نیروهای ایرانی از شرایط مناسبی برخوردار بودند؛ زیرا، در تمامی عرض جبهه (حدود ۱۵کیلومتر)، از سه جهت شمال، شرق و جنوب امکان مانور داشتند و اگر نیروهای تکاور ایران تنها از محور شمالی و جنوبی همزمان پیشروی میکردند، عرض منطقه هر یک از نیروهای حمله کننده حدود هفت کیلومتر بود که با توجه به وجود هدف در عمق کمتر از ۱۰ کیلومتر برای پیشروی نیروهای پیاده بسیار مناسب به نظر میرسید، بنابراین گسترش نیروهای عراقی در شرق کارون باعث شد تا نیروهای ایرانی با اتخاذ تاکتیک مناسبی پیروزی چشمگیری به دست آورند.
در عملیات ثامنالائمه(ع)، با حضور ۲۵ گردان از نیروهای مردمی که توسط سپاه سازماندهی شده بودند و لشکر ۷۷ خراسان، نیروی کافی برای انجام عملیات تهاجمی فراهم شد. در پی این امر و با اتخاذ تاکتیک مناسب، نیروهای عراقی از نظر تاکتیکی غافلگیر شدند و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با پیشروی برقآسا به سوی دو پل شناور مستقر در قلب منطقه عملیاتی عملاً تمامی نیروهای عراقی مستقر در منطقه شرق کارون را به هلاکت رساندند یا اسیر کردند. طبق آمار در این عملیات، هزار و ۵۰۰ عراقی کشته و مجروح و در حدود هزار و ۸۰۰ تن نیز اسیر شدند. (۱۵)
یکی دیگر از ویژگیهای منطقه عملیاتی شرق کارون این بود که با توجه به تکیه سرپل اشغالی به رود کارون، پس از پیروزی و عقب راندن نیروهای عراقی به طور چشمگیری از طول خطوط پدافندی کاسته شد و با تکیه به رود کارون عملاً نیروی پدافندی اندکی در امتداد کارون مستقر شد و سایر نیروها آماده عملیات بعدی شدند.
۲) عملیات طریقالقدس
خطوط پدافندی عراق در منطقه عملیاتی طریقالقدس، ازآغاز جنگ تا آستانه اجرای این عملیات بسیار دگرگون شد. وجود محور مواصلاتی اهواز، سوسنگرد، بستان و عمق کم پیشروی نیروهای عراقی در این منطقه، همواره ذهنیت فرماندهان نظامی را برای انجام یک عملیات گسترده و تأمین مرزهای بینالمللی به خود مشغول کرده بود.
فاصله مواضع مقدم خودی با مرز درمقایسه با منطقه غرب دزفول و منطقه جنوب غربی اهواز و دشت آزادگان، بسیار کمتر بود. از سوی دیگر، این منطقه به دلیل داشتن موقعیت مرکزی در جبهه جنوب سبب پیوستگی سپاه چهارم و سوم ارتش عراق در شمال و جنوب خوزستان میشد.
درصورتی که عراق این منطقه را در اختیار نداشت، مجبور بود ارتباط جبهه شمالی با جنوبی را با دور زدن هورالعظیم از کرانه غربی آن و با استفاده از جاده بصره، العماره، حلفائیه به تنگ چزابه یا فکه برقرار کند.
پیش از عملیات طریقالقدس در طول شش ماهه نخست سال ۱۳۶۰، بیشترین تعداد تکهای محدود انجام شده توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در این منطقه اجرا و طی عملیات امام علی(ع) (۳۱/۲/۱۳۶۰-۵/۳/۱۳۶۰)، شهید رجایی و باهنر (۱۱/۶/۱۳۶۰) و عملیات شهید مدنی (۲۷/۶/۱۳۶۰) بخشی از سرزمینهای اشغالی از جمله بلندیهای استراتژیک اللهاکبر در شمال غربی سوسنگرد از اشغال نیروهای عراقی آزاد شده بود. (۱۶)
خطوط پدافندی عراق در منطقه عملیاتی طریقالقدس بهگونهای بود که عراقیها براساس اندیشههای سنتی فرماندهان عراقی و براساس تجربیاتی که در طول یک سال جنگ به دست آورده بودند، جهت تهاجم اصلی نیروهای ایرانی را یک تک جبههای از شرق به غرب درنظر گرفتند، بنابراین، براساس این اندیشه، مواضع و استحکامات خود را آرایش دادند.
خط پدافندی اصلی ارتش عراق در این منطقه، خاکریزی به طول ۲۰ تا ۲۱ کیلومتر بود که رأس جنوبی آن به رود نیسان و رأس شمالی آن به تپههای رملی شمال بستان منتهی میشد. در شمال کرخه، این خط از حوالی آبادی جابرحمدان در یک خط مستقیم روبه شمال تا تپه ماهورهای رملی و غیرقابل عبور دامنههای میشداغ متشکل از یک خاکریز بلند به ارتفاع دو و نیم متر و عرض بیش از سه متر با خاک کاملاً کوبیده و محکم شده بود.
در سراسر این خط، با استفاده از کیسههای شنی، الوار، تیرآهن و ورقههای فلزی، سنگرهای جنگافزار انفرادی و اجتماعی، پناهگاه برای نفرات و به فاصله هر صد متر یک سکوی آتش برای تانک یا نفربرهای حامل موشک «مالیوتکا» ساخته شده بود. این خاکریز از سمت جنوب به رود کرخه و از سمت شمال به زمینهای رملی متکی شده بود.
خاکریز یاد شده در زمینهای رملی با یک زاویه تقریباً ۷۰ درجه به سمت غرب میپیچید و حدود دو و نیم الی ۳ کیلومتر دیگر در امتداد دامنههای تپههای رملی ادامه داشت. این بخش برای تأمین هرچه بهتر پهلوی شمالی ایجاد شده بود. این خاکریز به دلیل شکل ویژهاش به خاکریز عصا معروف بود. در پشت این خاکریز که تا شهر بستان در حدود ۲۰ کیلومتر فاصله داشت، یگانهای پیاده و مکانیزه دشمن استقرار داشتند.
این یگانها به انواع جنگافزارهای ضد زره مجهز بودند و استعداد آنها از یک تیپ تقویت شده بیشتر بود. ارتش عراق در فاصله میان این خاکریز تا شهر بستان، خاکریزهای عرضی و طولی متعددی را که به صورت مواضع پدافندی آرایش یافته بودند ایجاد کرد، تا بتواند هرگونه رخنه و نفوذی را به این منطقه چه از شرق به غرب و چه از شمال به جنوب کنترل و خنثی کند.
اما جهت اصلی مواضع پدافندی متوجه شرق بود. در جلوی این خاکریز، یک میدان مین به عرض ۲۰۰ متر نیز ایجاد شده بود که در آن، مینهای ضد نفر، تانک و منور به کار رفته بود. در جلوی این میدان مین منظم، میدان مین نامنظمی نیز به پهنای یکصد متر ایجاد شده بود، کل این میدانهای مین با تیربارهای مستقر در خاکریز عصا و جنگافزارهای سبک و چند ردیف سیم خاردار پوشش یافته بود.
مواضع اصلی پدافندی عراق در جنوب کرخه تا رود نیسان در امتداد همان خاکریز عصا شکل، با همان ویژگیها و مشخصات و مستحکمتر از آن احداث شده بود. این خاکریز که به کناره نهر عبید متکی بود به طول ۱۴ الی ۱۵ کیلومتر به سمت جنوب تا رودخانه نیسان امتداد داشت و در پشت آن، خاکریزها و مواضع متعددی برای سازماندهی پدافند در عمق ساخته شده بود.
مواضع جنوب کرخه توسط چهار تیپ پیاده مکانیزه و زرهی دشمن و آتش دست کم چهار گردان توپخانه که با دو تیپ زرهی و مکانیزه دیگر تقویت میشدند پدافند میشد. (۱۷)
باتوجه به چنین وضعی، بررسیهای انجام شده نشان داد که اجرای مانور احاطهای در جنوب کرخه امکانپذیر نیست؛ زیرا پهلوهای شمالی و جنوبی دشمن در این منطقه به رودخانههای کرخه و نیسان متکی بود و گسترش نیروهای عراقی بهگونهای بود که هیچ جناح باز یا ضعیفی که امکان اجرای مانور احاطهای را برای نیروهای ایرانی فراهم آورد وجود نداشت؛ بنابراین در منطقه جنوب کرخه، نیروهای مسلح ایران ناگزیر باید مانور رخنهای را اجرا میکردند.
در بخش شمال کرخه، پهلوی جنوبی دشمن به رودخانه کرخه و پهلوی شمالیاش به منطقه تپه ماهورهای رملی دامنه کوه میشداغ تکیه داشت؛ بنابراین تهدید جناح جنوبی و عقبه دشمن به دلیل وجود رودخانه کرخه ممکن نبود. زمینهای رملی جناح شمالی نیز به دلیل ناممکن بودن حرکت ادوات زرهی و چرخدار غیرقابل عبور نشان میداد؛ به همین علت، نیروهای دشمن در شمال کرخه پهلوی راست خود را برای تأمین و جلوگیری از آسیبپذیری به منطقه رملی متکی کردند.
در حقیقت، کلید پیروزی عملیات طریقالقدس و شکست نیروهای عراقی در همین منطقه رملی نهفته بود. تغییر محتوای استراتژی نظامی ایران که از یک سو به کارگیری نیروهای مردمی را امکانپذیر و از سوی دیگر قوه خلاقیت و نوآوری نیروهای انقلابی را شکوفا کرده بود، در تشخیص این نقطه ضعف دشمن و حداکثر استفاده از آن، نقش مهمی را ایفا کرد.
سپاه پاسداران با توجه به شناساییهای انجام شده، استفاده از معبر رملی را برای تهدید جناح دشمن در شمال کرخه و دور زدن عقبه او در غرب بستان با بهکارگیری یگانهای خود که از نیروهای بسیج مردمی تشکیل میشد، امکانپذیر میدانست.
به همین منظور سپاه پاسداران، نیروهای بسیج مردمی را در قالب چهار تیپ پیاده شامل تیپهای امام حسین(ع)، عاشورا، کربلا و امام سجاد(ع) برای شرکت در عملیات سازماندهی کرد که از میان آنها یک تیپ سپاه به همراه یک تیپ زرهی ارتش مأمور انجام عملیات در منطقه رملی بودند. به طور کلی، سپاه پاسداران در عملیات طریقالقدس، از ۳۴ گردان استفاده کرد که از این میان تعداد ۲۹ گردان در خط و پنج گردان نیز به عنوان احتیاط درنظر گرفته شده بود. (۱۸)
به این ترتیب، بر نیروهای دشمن در شمال کرخه، در خط مقدم و عقبه آنها تک شد و همزمان با درگیر شدن یگانهای مقدم با نیروهای رخنه کننده، نیروهای عمل کننده، یگانهای احتیاط و توپخانه دشمن را از منطقه رملی هدف حمله قرار دادند، اما مسئله اصلی این بود که وجود جاده تا نزدیکی نقطه رهایی برای حضور نیروهای پیاده و زرهی در مکان مناسب جهت آغاز حمله در منطقه رملی الزامی بود.
به این منظور پیشنهادهای گوناگونی ارائه شد که از آن جمله میتوان به نصب صفحههای فلزی ویژه فرود بالگرد که عملاً با عبور وسایط نقلیه در رملها فرو رفت اشاره کرد. سرانجام، پیشنهاد جهاد سازندگی پذیرفته شد و نیروهای جهاد استان سمنان با حمل خاک رس به مناطق رملی، در نهایت اختفا کار احداث جاده را به پایان رساندند.
عملیات در۳۰ دقیقه بامداد ۸ آذر۱۳۶۰ آغاز شد و در مدت زمان کوتاهی، نیروهای مسلح ایران با استفاده از تدبیر یادشده و حمله به نیروهای عراقی از سمت زمینهای رملی توانستند تنگه چزابه را در عمق منطقه اشغالی تصرف کنند. انهدام نیروهای احتیاط و توپخانه دشمن در نخستین ساعتهای حمله از دیگر ویژگیهای این عملیات بود. تمام این پیروزیها در نتیجه غافلگیری عراق ازنظر تاکتیک و استفاده از زمینهای رملی شمال منطقه نبرد به دست آمد.
نیروهای ایران با پیروزی در عملیات طریقالقدس خطوط پدافندی خودی را به نحو مطلوبی اصلاح کردند. از سمت شمال غربی، دفاع از بستان تنگه چزابه به عرض یک تا یک و نیم کیلومتر و با نیروهای اندکی امکانپذیر بود.
خطوط پدافندی غرب و جنوب منطقه عملیاتی نیز با تکیه بر هورالعظیم و رود نیسان به صورت قابل اعتمادی با نیروی اندکی قابل دفاع بود. به این ترتیب، بخش بزرگی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای انجام عملیات بعدی آزاد شدند.
۳) عملیات فتح المبین
شکست عراق در عملیات فتحالمبین به دنبال دو شکست قبلی روی داد. گسترش حضور نیروهای مردمی و هماهنگی ارتش و سپاه که در راستای استراتژی برتر نظامی ایران قابل تعریف بود، همراه با اتخاذ تاکتیک ویژه، دورزدن نیروهای عراقی و بستن عقبههای دشمن در تنگه عینخوش و رقابیه با استفاده از جناحهای باز مواضع پدافندی ارتش عراق در شمال و جنوب منطقه عملیاتی، همزمان با تک جبههای در جبهه شوش و دزفول سبب پیروزی در این عملیات شد.
اساساً تا این زمان عراق، هنوز استراتژی نظامی جدید ایران را درک نکرده بود و خطوط اصلی این استراتژی برای سرفرماندهی ارتش این کشور مبهم بود. فرماندهان عراقی هنوز هم علت شکستهای خود را ضعف نیروها و عدم اتخاذ تدابیر لازم در خطوط پدافندی میدانستند؛ بنابراین عراق برای کسب آمادگی جهت مقابله با عملیات آتی نیروهای ایرانی دست به یک حمله تأخیری در تنگه چزابه زد که با شکست سختی روبهرو شد و انجام عملیات فتحالمبین را ۴۵ روز به عقب انداخت.
سیستم اداره جنگ به صورت جنگ مردمی که در عملیات طریقالقدس به شکل محدود و ابتدایی اجرا شد در عملیات فتحالمبین، به صورت گستردهتر و کاملتر به اجرا درآمد، فرماندهی مشترک ارتش و سپاه از بالاترین تا پایینترین رده فرماندهی به کار گرفته شد، ادغام نیروها به گونهای انجام شد که بتوانند ضمن تکمیل نقاط ضعف یکدیگر از نقاط قوت خود به نحو مطلوب استفاده کنند. همچنین، سازمان رزم سپاه پاسداران نیز به سرعت گسترش یافت.
منطقه عملیاتی فتحالمبین شبیه یک ذوزنقه بود که قاعده بزرگ آن در امتداد بلندیهای تینه تا میشداغ و قاعده کوچک آن به موازات رود کرخه قرار داشت. دو ضلع دیگر ذوزنقه یاد شده یک خطی بود که به موازات جاده دهلران - اندیمشک جناح شمالی منطقه عملیاتی را تشکیل میداد و ضلع چهارم همخطی بود که از رود کرخه تا دامنههای جنوبی میشداغ کشیده شده بود و جناح جنوبی منطقه عملیاتی را شکل میداد.
اندیشه کلاسیک فرماندهان عراقی به آنها دیکته کرده بود که تلاش اصلی ایران از سمت شوش و رود کرخه انجام خواهد شد. به همین علت، ارتش عراق در این محور مواضع مستحکمی ایجاد کرده بود. هرچند آرایش نیروهای عراقی در منطقه غرب دزفول و شوش از نظر نظامی به هیچ وجه توجیه کردنی نبود، به دلیل اولویت اهداف سیاسی بر نظامی، حفظ منطقه نزدیک به شهرهای دزفول، شوش و اندیمشک و هدف قرار دادن آنها برای فرماندهان نظامی و مسئولان عراقی از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
در ۲ فروردین ۱۳۶۱، مرحله نخست عملیات در شمال غربی منطقه عملیاتی برای تصرف تنگه عینخوش با رشادت نیروهای تیپ چهارده امام حسین(ع) آغاز شد و با موفقیت به پایان رسید. به این ترتیب، یکی از راههای ارتباطی نیروهای عراقی با عقبه خود از راه جاده دهلران - اندیمشک قطع شد.
مرحله دوم عملیات در چهارم فروردین همان سال، در جنوب غربی منطقه عملیاتی آغاز و با انجام فن تاکتیک نفوذی که تا آن زمان در جنگهای جهان سابقه نداشت، انجام شد و ارتباط تنگه رقابیه به منزله دومین معبر ارتباطی نیروهای عراقی با عقبه آنها قطع شد به این ترتیب، نیروهای مسلح ایرانی لشکرهای پیاده مکانیزه و زرهی را در حد فاصل میان رود کرخه و ارتفاعات تینه محاصره و بخش بزرگی از آنها را نیز منهدم کردند.
پینوشتها
۱۴. محمد جوادیپور و سید یعقوب حسینی؛ پیشین، ص۲۵۸.
۱۵. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ پیشین، ص۴۶.
۱۶. دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ گذری بر دو سال جنگ؛ انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، صص ۹۱ - ۹۲.
۱۷. سید یعقوب حسینی، مسعود بختیاری و محمدحسن لطفی؛ «ارتش جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس» هشت سال دفاع مقدس؛ ج۲، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳، صص۱۸۷-۲۰۱.
۱۸. همان، صفحه ۲۰۱.
منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس