بازخوانی عملیات بیت المقدس 7 با اشک‌ها و لبخندهای رزمندگان کرمانی

یادگاران دفاع مقدس گرد هم آمدند و با بیان خاطراتی از شهدای عملیات بیت المقدس 7، یاد و خاطر شهدا را زنده کردند.
کد خبر: ۲۱۴۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۸ - 12June 2014

بازخوانی عملیات بیت المقدس 7 با اشک‌ها و لبخندهای رزمندگان کرمانی

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، یادواره شهدای عملیات بیت المقدس 7، آخرین عملیات دوران دفاع مقدس، به همت موسسه فرهنگی-هنری 408 سیدالشهدا شب گذشته در محل تالار خانه شهر کرمان برگزار شد.

این آئین باشکوه که علاقمندان بسیاری را گرد هم آورده بود؛ با قرائت آیاتی از سوره مبارکه واقعه توسط دو نفر از جانبازان و رزمندگان گردان 408 سیدالشهدا آقایان علی پرداختی و علی عسکری آغاز و با مجریگری دو نفر از یادگاران دفاع مقدس و رزمندگان همان گردان دکتر امین شفیعی و مهدی مظهری صفات ادامه یافت.

این برنامه با خاطرهگویی بچههای گردان 408 سیدالشهدا از عملیات بیت المقدس 7 مزین بود که در ذیل به بخشهایی از این خاطرات اشاره میشود:

خواب پدر شهید

علی عسکری: رزمندهی نوجوانی داشتیم به نام علی ایرانمنش که 13 سال داشت. وقتی این بزرگوار به شهادت رسید، نزد پدرش رفتیم و ایشان تعریف کردند که قبل از انقلاب، یک شب خواب دیدم علی اذیت کرده و من ترکهای برداشته ام او را بزنم و تنبیه کنم که هنگام بلند کردن ترکه، این تصور برایم پیش آمد که گویا میخواهم امام حسین(ع) را بزنم.

ماری که قرائت قران گوش میداد

علی پرداختی که ترکش فک و دهان او را مورد نوازش قرار داده: معمولا در اوقاتی که فرصت دست میداد، با علیرضا مظهری صفات(شهید)، مجتبی زرنگیپور و چند نفر دیگر به غاری که در نزدیکی ما بود، میرفتیم و قرآن تلاوت میکردیم.

یک مار هم در این غار بود که هنگام قرائت قرآن سرش را از سوراخی بیرون میآورد و سراپا به قرائت قرآن ما گوش میداد.

یک روز یکی از بچهها به جمع ما پیوست و به حضور این مار در جمع، آگاه نبود. تا مار را دید، سنگی برداشت آن را بزند، علیرضا مظهری صفات(شهید) گفت: نگاه کن این مار داره قرآن گوش میده کاری باهاش نداشته باش.

جنگ در گرمای بیش از 50 درجه

محمدرضا موذنی: شب 23 خرداد سال 67 در منطقه شلمچه قرار بود عملیات بیت المقدس 7 آغاز شود. شرایط جوی بسیار نامساعد بود و گرمای خرداد ماه خوزستان خیلی سخت بود. بچهها لباس غواصی پوشیدند و آب بدنشان به صورت عرق از سر و رویشان میریخت. آن جا از 24 ساعت، 8 ساعت شب و 16 ساعت روز با دمای بیش از 50 درجه سانتیگراد بود.

عملیات شروع شد و بچهها به آب زدند و هنگام خروج از آب خاکهای رس که با آب مخلوط شدهبود، زمین را مانند سنگ، سخت کرده بود.

با این وصف، بچهها توانستند خط دشمن را بشکنند.

این آخرین بساط است

مهدی صادقی: شب عملیات بیت المقدس 7، قبل از ورود به عملیات، بچهها دور هم نشسته بودند و صحبت میکردند.

علیرضا مظهری صفات(شهید)، گفت: امشب، شب آخره؛ بساط جنگ برچیده میشه، اگه کاری میخواید بکنید، همین امشب انجام بدید. دارن دیوار شهادت را میبرن بالا، هنوز یه روزنه هست. اگه از این روزنه عبور کردید، بهرهای از جنگ میبرید وگرنه به بهره میمانید.

این پیشبینی شهید به وقوع پیوست و آن عملیات، آخرین عملیات جنگ بود که علیرضا هم از دیوار شهادت عبور کرد.

اَخْلِصْ تَنَلْ

محمد قاسمی: رزمندهی نوجوانی بود به نام "علیرضا اسماعیلزاده" که دائم الذکر بود. او عادت داشت از کنار دوستان که عبور میکرد، آهسته در گوششان میگفت: اَخْلِصْ تَنَلْ. این دو کلمه روایتی است از حضرت علی(ع) که میفرماید: اخلاص داشته باش تا سعادتمند شوی.

 

دنیا به دنبال طراحی یادمان شهید گمنام

حجت الاسلام محسن مصطفوی آخرین روایتگر این مراسم: دوران دفاع مقدس را باید خیلی زنده نگهداریم. من که بعد از جنگ به عنوان مبلّغ به کشورهای اروپایی سفر میکنم، دیدهام که آنها هم دارند به سمت و سویی میروند که برای خودشان یادمان شهید گمنام بسازند.

در ایتالیا جایی هست که چند مجسمهی بزرگ و یک حوض آب ساخته و نصب کردهاند و به عنوان منطقهی گردشگری از آن استفاده میکنند.

فلسفهی آن را هم اینگونه بیان میکنند که یکی از سربازان ایتالیایی که از جنگ برمیگشته، در این مکان تشنه بوده و آب خورده و حالا هر کس اینجا آب بنوشد، برایش شانس میآورد.

دنیا الان به جایی رسیده که یادمان شهید گمنام طراحی کند، این را از ما یاد گرفتهاند، ما خودمان این جایگاه را از دست ندهیم.

سربازان واقعی امام زمان

رفقای ما که شهید شدند، سربازان واقعی امام زمان(عج) بودند. امروز معنای افضل الاعمال انتــــظار الفـــــرج، این است که آمادگی برای ظهور داشته باشیم.

ما چقدر آمادهایم؟ دنیا دست به دست هم داده تا امام زمان را از ما بگیرد، انتظار فرج را از ما بگیرد، بیائید دست به دست هم بدهیم تا آقا بیایند.

آقا اگر 313 یار داشته باشند، ظهور میکنند، از گناه دست برداریم و هر کدام یک قدم به جلو حرکت کنیم تا آقا بیایند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد آرزومند رمضانی
|
-
|
۰۰:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
0
0
سلام یاد همه شهدا و جانبازان شهید که در این عملیات هم بودند مثل پدرم نزدیک چهار سال درجبهه های حق علیه باطل بودند وشیمیایی شدند وآخرش براثر شیمیایی شهید شدند البته شهید میگم از منظر خدا و اهلبیت ع نه مجلس و دلت و بنیاد شهید که همه چیزشان دنیایی است جانباز هم تفاوت دارد در غرب هنوز کهنه سربازان جنگ جهانی استعماریشان ارزش دارند ولی اینجا خود رزمنده باید برود برای درمان و درصد جانبازی بعد پایان جنگ باید همه نیروهای که در جنگ حضور داشتند در خط مقدم بودند شناسایی میکردند اگر مجروح بودند درمان و تعیین درصد میکردند.
نظر شما
پربیننده ها