به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، «امام موسی صدر» نزدیک به چهار دهه پیش به مناسبت آزادی لبنان از استعمار فرانسه سخنرانی مهمی ایراد کرد که نکات قابل توجهی در آن مطرح شد. توجه به این سخنرانی نه برای مردم این کشور که در ایران نیز کاربردی است. لزوم توجه به استقلال در هر زمینه، پرهیز از فرقهگرایی، لزوم بر وحدت ملی، ایستادگی در مقابل دشمنان، توجه به محرومان و هشدار به نقرقه افکنی از مواردی است که امام موسی صدر به آن اشاره داشتند.
لبنان از قرن شانزدهم ميلادی به تصرف امپراتوری عثماني درآمد، ولی نسبتاً خودمختار بود. پس از جنگ جهانی اول قوای مشترك فرانسه و انگليس، لبنان را به اشغال خود درآوردند تا اينكه با توافق جامعه ملل، اين سرزمين تحتالحمايه فرانسه گرديد. اين وضعيت تا سقوط فرانسه در جنگ جهانی دوم ادامه داشت. از اين رو، لبنان در سال 1943 مستقل شد و انتخابات رياست جمهوری برگزار شد.
لبنان از لحاظ جغرافيایی، سنگر اول كشورهای اسلامی و عربی در برابر رژيم صهيونيستی است و در طول نيم قرن پس از استقلال، بارها مورد تجاوز زمينی و هوايی نيروهای ارتش اشغالگر فلسطين واقع شده است. 22 نوامبر سالروز استقلال لبنان به عنوان روز ملی لبنان نام گرفته است.
امام موسی صدر، در سال1974 به مناسبت سالگرد استقلال لبنان و به دعوت کانون ملی دانشجویان لبنانی دانشگاه برگزار شده بود، در سالن بزرگ اجتماعات دانشگاه آمریکایی بیروت سخنرانی کرد. گزارش سخنرانی امام موسی صدر در روزنامه «لسانالحال» و «روزنامه البیرق» و نیز در کتاب «مسیرة الامام السید موسی الصدر» منتشر شده است.
از استقلال نظامی تا استقلال فرهنگی
استقلال
به مفهوم عمیق آن، تنها آزاد شدن از ارتشهای بیگانه نیست، بلکه آزادی سیاسی و
اقتصادی و فکری و فرهنگی را نیز در بر میگیرد. من با توجه به این موضوعات مایلم
دربارۀ مسئلهای صحبت کنم که هم مربوط به جوانان دانشجوست و هم مربوط به آیندۀ
لبنان و محرومان و جنوب و استقلال ناقص لبنان و هم محکوم کردن کسانی است که در سی
سال گذشته عهدهدار مسئولیتی شدهاند. فرقهگرایی به این
شکلی که اعمال میشود، بلای جان لبنان و علت و اساس مشکلات آن است، هر چند من
معتقدم ایمان به ادیان سرمایۀ بشری بزرگی است که خدمت بهتری به جامعه عرضه میکند.
ما در سالروز استقلال هستیم. نخستین شکل و روشنترین مفهوم
استقلال، استقلال نظامی است، یعنی آزادی کشور از ارتش دشمن. مایۀ تأسف من است که
بگویم این مفهوم از استقلال نیز اکنون موجود نیست، زیرا میبینیم دشمن هر ساعت که بخواهد،
به هر منطقه از لبنان وارد میشود، آن هم به هر شکلی در قالب افراد عادی، گشتیها،
ارتش، ماشینآلات، هواپیما و کشتی. مقامات نیز اعتراف کردهاند که نمیتوانند با
بالگرد از زمینهای جنوب تصویربرداری کنند، زیرا دشمن به آنان شلیک میکند.
به بسیاری از مسئولان که از جنوب بازدید میکنند، توصیه میشود
که از همان راهی که آمدهاند، برگردند تا در راه به گشتیهای اسرائیلی برخورد
نکنند که از آنان مدارک شناسایی میخواهند و نام آنان را میپرسند. خاک لبنان
جولانگاه ارتش دشمن است و در آن، جایی برای مقامات بلندپایه نیست. لبنان عملاً
اشغال شده است و مقامات نمیتوانند تصویربرداری هوایی کنند یا از آن بازدید کنند.
دشمن از زمین و هوا و دریا وارد میشود و هرکه را میخواهد، میرباید. توازن فرقهای مانعی است بر سر راه شکلگیری ارتشی که توانایی دفاع از لبنان و جنوب را داشته باشد. حتی داشتن اسلحه نیز در لبنان امری فرقهای شده است.
ما میگوییم ای مسئولان، اگر دفاع از جنوب به هر علت برای شما ناممکن است، به ما شهروندان اجازه دهید تا در قالب جبهۀ مقاومت دفاع کنیم و در برابر ارتش دشمن که وارد روستاهایمان میشوند، بایستیم و مهاجمان را بکشیم. در غیر این صورت، آزادسازی نظامی چه مفهومی دارد؟ در مورد استقلال به معنای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن هم باید بگویم که نظام فرقهای برای ما تعیین میکند که چه کسی را انتخاب کنیم و نظام فئودالیسم که قداست پیدا کرده است، برای ما تعیین میکند که سوءاستفاده و بهرهکشی را انتخاب کنیم.
برای ما از استقلال چه مانده است؟ جشن عید استقلال! اگر فرقهگرایی به سبب همخوانی آن با گروهگرایی قبل از استقلال لبنان و به سبب آنکه ابزاری برای آزاداندیشی و همزیستی باشد، برای لبنان انتخاب شد، امروز استقلال را خدشهدار کرده و مانعی بر سر راه آن شده است و از پیشرفت و توسعه جلوگیری میکند.
برای هموطنان شرافتمند، یک امید باقی مانده است. آنان را یک چیز تهدید میکند: اظهار اندوهی از سر بیدردی و بسنده کردن به تظاهر و اعتراض به مشکلات جنوب. این اندوه، اگر ادامه پیدا کند ولی همزیستی و عمل جدی در پی نداشته باشد، به زینت مجالسمان و به دکور عقل و جانمان تبدیل میشود.
آیا آنچه را میشنوید، به چشم میبینید و آیا
آنچه را میخوانید، حس میکنید؟ آیا میدانید اینکه انسان در شهر یا روستای خود به
ناگاه در ساعت شش عصر خود را زیر آتش ببیند، یعنی چه؟ آنان نمیدانند چه موقع بمبی
میآید و سقف خانههایشان را میشکافد و پسر یا دختر کوچکشان را در رختخواب میکشد؟
آنان هیچ پناهگاهی ندارند تا به آن پناه ببرند.
من
به شما هشدار میدهم که برای برطرف کردن خطری که لبنان را تهدید میکند، فریاد
زنید و اعتراض کنید. چگونه ممکن است که با وجود تفاوت درآمد میان مناطق، وحدت ملی
شکل بگیرد؟ وحدت ملی تا زمانی که کشور دستخوش توطئۀ انحصارطلبان است، ناممکن است.
میگویند که وحدت ملی در گرو این است که روحانی و کشیش در کنار یکدیگر باشند. به
این ترتیب مردم را گمراه کردند.
نگرانی و بیاعتمادی به وجود آوردند و برای آن عنوان «وحدت ملی» را جعل کردند. همۀ آنان چه مسلمان و چه مسیحی، تاجرانی هستند از یک دسته: دستۀ شیطان، اما دستۀ خدا و مؤمنان به خدا، آن انسانهایی هستند که ستم به دیگر انسانها را نمیپذیرند و با مکیدن خون دیگران رشد نمیکنند.
من به آنان که میکوشند دربارۀ جنبش ما تردید ایجاد کنند و تلویحاً به جنگ فرقهای اشاره میکنند، میگویم که دیگر کار از کار گذشته است. ما اجازۀ این کار را به آنان نمیدهیم. چهارده سال است که توانستهایم در کلیساها و دیرها سخنرانی کنیم و توانستهایم به همۀ مردم اطمینان دهیم که انگیزۀ ما ایمان به خدا و اهتمام به انسان است.
هر ماه یکی از شما (دانشجویان) یک شب را همچون مرزبانان جنوب در جنوب بخوابد تا وضعیت روستاهای مرزی را احساس کنید. ما با این کار، پیوسته احساس خود و همزیستی خود را با محرومان جنوب تجدید میکنیم .یک شب را با تهیدستان در کرنتینا یا عکار یا جرود و هرمل بگذرانند، چراکه خداوند همۀ پیامبران خود را از میان تهیدستان و یتیمان برگزیده است.
انتهای پیام/ 161