" ملکه " در بیان تردیدهای جنگ موفق است
سعید مستغاثی منتقد و کارشناس سینما در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع پرس در مورد فیلم سینمایی "ملکه " گفت : فیلم " ملکه " ساختار بسیار خوبی دارد و مخصوصا سکانس جنگ آخر آن بسیار خوب اجرا شده و بسیار تاثیر گذار است. فیلمبرداری آقای زرین دست قابل تقدیر و پایان بندی فیلم که نسل امروز را به نسل دیروز پیوند می زند در نوع خود بی نظیر و یکی از بهترین پایان ها برای سینمای جنگ و دفاع مقدس است.
نویسنده و کارگردان فیلم داستانی " راز " افزود : قهرمان فیلم " ملکه " در مواجه و نحوه برخورد با دشمن تردیدهایی دارد و به دنبال سوالهای شخصی است که پس از امضاء قطعنامه و حمله بی رحمانه عراقی ها جواب سوال خود را به روشنی دریافت می کند و متوجه می شود که نحوه برخوردش با عراقی ها کاملا اشتباه بوده و باید در برخورد با عراقی ها بی رحمی و سنگدلی بیشتری از خود نشان می داده است .
ریئس سابق انجمن منتقدان سینمای ایران تصریح کرد : صحبت هایی که در مورد ضد جنگ بودن "ملکه "عنوان می شود را قبول ندارم . " ملکه " فیلمی ضد جنگ نیست بلکه فیلمی است درباره خصوصیات اخلاقی رزمندگان ما که روحیه انسان دوستانه آنها را کمی اغراق شده و غلو شده به تصویر درآورده است . حرفی که در فیلم "ملکه " زده می شود را ما قبلا در فیلم " مهاجر" به شکلی دیگر دیده ایم. در فیلم " مهاجر" زمانی که هدایتگر پهباد می بیند که یک عراقی دارد از دکل پایین می آید از زدن دکل صرف نظر می کند کمی تحمل می کند تا عراقی پایین می آید، سپس دکل را مورد حمله قرار می دهد .
مستغاثی ادامه داد: درخاطراتی که از یک خلبان ایرانی به چاپ رسیده این خلبان می گوید که می خواسته یک پل را مورد اصابت موشک قرار دهد اما وقتی می بیند که تعدادی از شهروندان عراقی روی پل در رفت و آمد هستند زدن پل را به تعویق می اندازد و اجازه می دهد تا مردم از روی پل عبور کنند .
این منتقد سینما تاکید کرد : برداشتهای نمادینی که از فیلم " ملکه "می شود را می توان به بحث زنبورعسل و ملکه زنبورها و وجه نمادین این عناصر خلاصه کرد. تعمیم دادن فیلم به اوضاع و احوال سیاسی فلان سال و فلان سال اصلا درست نیست . من فیلم را به همراه چند کارشناس دیگر دیدم و آنها هم چنین نظری نداشتند که فیلم اوضاع و احوال سیاسی فلان سال را مطرح می کند . استخراج این گونه مفاهیم و نمادها از فیلم نه به نقد فیلم کمک می کند و نه به خود فیلم .
