خلافت خود خوانده و تحریف تاریخ؛

چگونه داعش اندیشه «رشید رضا» را در موصل قربانی کرد؟

اگرچه واقعیت است که گفتمان فکری «رشید رضا» در انتخاب موصل به عنوان مرکز خلافت اسلامی داعش تاثیرگذار بود، ولی نمی‌توان پذیرفت که رویکردهای داعش از این منظر به تامه از «رشید رضا» اقتباس شده باشد.
کد خبر: ۲۲۲۰۹۳
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۷ - 16January 2017
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، موصِل شهری در شمال عراق، مرکز استان نینوا و پرجمعیت‌ترین شهر عراق پس از بغداد و مرکز اقتصادی شمال کشور می‌باشد. این شهر به لحاظ تاریخی، فرهنگی و اقتصادی و نیز به لحاظ عقبه دینی از اهمیت بسیار زیادی در تاریخ این سرزمین برخوردار است. موصل  از ۱۰ ژوئن  ۲۰۱۴ در سیطره گروه تروریستی داعش قرار گرفته است؛ این گروه پس از تسلط بر موصل، بیانیه تشکیل خلافت اسلامی با خلیفگی ابوبکر البغدادی را صادر کرد و فعالیت‌های حکومتی خود را با چاپ اسکناس با واحد دینار داعش و گذرنامه، درست کردن پلیس، صدور نفت، راه‌اندازی شبکه تلویزیون و برگزاری گشت‌های گردشگری و وضع قوانین سختگیرانه آغاز کرد.

داعش خلافت خود را در این شهر با موجی از اقدامات جنایتکارانه آغاز و سپس آن را به دیگر نواحی تحت سیطره خود نیز کشاند. نکته قالب تامل در این ماجرا این است که اهل سنت موصل و دیگر شهرهای تحت سیطره داعش نیز از اقدامات وحشیانه این گروه در امان نماندند. اکنون این شهر با کمک ارتش، نیروهای مردمی(حشدالشعبی) و قبایل عشایر و مشارکت کردها در آستانه آزادی کامل قرار گرفته است و در روزهای آینده پاکسازی این شهر از گروه تکفیری داعش اعلام خواهد شد. در همین راستا آخرین خبری که سومریه نیوز از وضعیت این گروه مخابره کرده این است که:« سرکرده گروه تروریستی داعش خطاب به عناصر خارجی خود در عراق گفت یکی از دو راه بازگشت به کشورشان یا منفجر شدن در موصل را انتخاب کنند».

داعش"با اصطلاح های جعلی«الدوله الاسلامیه»یا «دولت اسلامی شام و عراق» به عنوان یکی از آخرین نسخه‌های سلفیت نوین مدعی احیاء خلافت اسلامی با انگیزه‌هایی متفاوت و تعلقاتی مبهم خود را مطرح کرده است. در این بین نکته قابل تامل؛ «اندیشه خلیفه و خلافت»، «نسخه های نوظهور سلفیت»، «برخورد گزینشی با اندیشه رشیدرضا» و در نهایت حاصل جمع این مباحث در «گفتمان تاریخی ابوبکرالبغدادی» است.

خلافت:
 
محور اندیشه ای این جریان، خلیفه و خلافت است. «خلافت» و «خلیفه» دارای ریشه‌های عمیقی در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام است. این اندیشه در دوره‌های مختلف تاریخی کاربردهای متفاوتی داشته که با آخرین نقش خود در (۱۹۲۴م) با الغای حکومت خلافتی توسط مجلس ملی ترکیه وداع کرد. موضوع خلافت همواره در اندیشه دینی جهان اهل سنت از ابتدا تاکنون با فراز و فرودهایی همراه بوده است. جامعه اهل تسنن که با سقوط خلافت عثمانی دچارخلاء رهبری گردیده بود درمواجهه با تجدد ونوگرایی چاره‌ای جز ارائه الگویی برای مدیریت جامعه نداشت. براین اساس اندیشمندان دینی اهل تسنن علل عقب ماندگی مسلمانان وناکامیهای آنان در عصر حاضر را دور بودن از افکار واندیشه‌های سلف دانسته ورهایی از این وضعیت رابازگشت به عقاید قرون اولیه می‌دانستند.

بازگشت به سلف:

ورود تفکر بازگشت به اندیشه سلف منشاء تحولاتی دراندیشه سیاسی اسلام گردید. سیدجمال الدین اسدآبادی بعنوان یکی از اولین وموثر‌ترین بنیانگذاران اندیشه بازگشت به سلف محسوب می‌گردد. وی شاگردانی را تربیت کرد که شاخص‌ترین آن‌ها محمد عبده بود که با انتشار «مجله عروه الوثقی» به اتحاد جامعه مسلمانان همت گمارد وی از نواندیشان اصلاح گرای سلفیت محسوب می‌شودکه با اندیشه‌های استاد خود تفاوتهای ماهوی داشت. سید محمدرشیدرضا شاگرد برجسته محمد عبده بود که اولین اندیشه‌های سلفی سیاسی را پایه گذاری نمود وبا انتشار «مجله المنار» افکار سلفی خود را وارد جهان اسلام نمود...

موصل در گفتمان رشید رضا:

 رشید رضا (متوفای ۱۹۳۵) بعنوان خلف «محمد عبده» تاثیرات چشمگیری را در اندیشه سیاسی اسلام بجای گذاشت. اگرچه اندیشه رشید رضا تا حدود زیادی آرمانی بود وخود رشید رضا هم از آرمانی بودن ایده اش مطلع بود اما به هیچ وجه یأس و ناامیدی به خود راه نمی داد. آنچه در اندیشه وی برای ما قابل اهمیت است، نقش محوری موصل در احیای خلافت اسلامی در گفتمان فکری رشید رضا است.

 در میان مجموعه‌ی آثار و کتبی که از رشید رضا در دست است، تنها کتاب یا رساله‌ی «الخلافه و الامامه العظمی» به شهر موصل به‌عنوان مرکز خلافت اشاره دارد و در دیگر آثار وی، چنین اشاراتی به چشم نمی‌خورد. رساله‌ی «الخلافه و الامامه العظمی»، که در واقع مجموعه‌ی سلسله مقالات رشید رضا در نشریه‌ای (هفته‌نامه‌ی چاپ قاهره در سال 1922) به نام «المنار» است، در باب خلافت نگاشته شده و شاخصه‌هایی که خلافت اسلامی باید داشته باشد و ترتیبات و ضوابطی که باید از آن برخوردار باشد، پیشنهاد گردیده است.

البته باید این نکته را مدنظر قرار داد که انتخاب موصل از منظر رشید رضا زمانی مطرح می شود که وی از اندیشه آرمانی خود برای تشکیل خلافت عدول کرده است: چرا که جوامع اسلامی در آن مقطع با چالش های جدی مواجه گشته و عملا امکان تحقق خواسته ها و آرمان های وی میسر نیست. از این رو از منظر رشید رضا:«خلافت باید در یک منطقه‌ی بینابین شبه‌جزیره‌ی عربستان و آناتولی (قسمت آسیایی ترکیه: آسیای صغیر) که در آنجا عرب‌ها، ترک‌ها و کردها در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، فی‌المثل در موصل، برپا شود و مناطق مجاور آن (که همچنین مورد ادعای سوریه بود) به آن منضم گردد. رشید رضا در این خصوص، اظهار امیدواری می‌کند سوریه، عراق و ترکیه بر سر موصل، که جایگاه آن بر روی نقشه‌های قبل از جنگ اول جهانی مشخص نبود، منازعه نکنند، زیرا موصل همان‌طور که از نامش برمی‌آید، «محل وصل» و رابطه‌ی معنوی میان جوامع عرب، ترک و کرد، که همگی مسلمان هستند، خواهد بود.

در خصوص نگاه رشید رضا درباره چرایی انتخاب موصل سه شاخصه مهم مطرح است:  

1.اسلام مختص اعراب نیست؛ رشید رضا، اسلام را نه در وجود عرب و عجم، بلکه یک دین آسمانی برای همه جهانیان می داند و هیچ گروهی نمی تواند آن را وابسته به خود تعریف کند.  

2.برای مقطعی از زمان مورد نظر است: «تلاش ما بر این است که ابتدائاً مرکز خلافت و دولت در آن کشور (ترکیه) جا بگیرد. حال اگر نپذیرفتند، باید به یک منطقه‌ی ثانویه که ترکان و اعراب و کردها در آن منطقه اکثریت داشته باشند، مانند موصل در عراق یا آناتولی در سوریه، توافق نمود».

3.رسیدن به وحدت بین امت اسلامی: شهری که به دلیل برخورداری از موقعیت خاص و فاصله‌ی نسبتاً یکسانش با مناطق ترک‌نشین، کردنشین و عرب‌نشین، قابلیت اجرای چنین نقشی را داشته است.

 در جمع بندی اندیشه رشید رضا باید گفت حکومت اسلامی بدان سان که وی می اندیشید، بسی به دور از مقدورات جهان اسلام آن روزگار بود اما آنچه در پایان بدان رسید، این بود که خلافت با آرای اصحاب حل و عقد با رویکرد وحدت شکل گیرد.

حال باردیگر به جایگاه گفتمان رشید رضا در اندیشه فکری خلافت سازی داعش می رسیم.اگرچه واقعیت است که گفتمان فکری رشید رضا در انتخاب موصل به عنوان مرکز خلافت اسلامی داعش تاثیرگذار است، ولی نمی توان پذیرفت که رویکردهای داعش از این منظر به تامه از رشید رضا اقتباس شده باشد. بررسی اندیشه فکری رشید رضا نشان می دهد که داعش از افکار و اندیشه های او در مسیر برنامه ها و اهداف خود سوء برداشت کرده و یا عملا گزینشی رفتار کرده است.

برای نمونه رشید رضا اساس تعریف خود را از خلافت اسلامی بر تعارض با تسلط قهرآمیز و متغلبانه نهاده، تاریخ خلافت را از بنی امیه تا بنی عثمان سرشار از این قرائت نادرست از خلافت دانسته است و انتقادات خود را نسبت به ابن خلدون در این باب نیز ادامه می دهد. یا در جایی دیگر ، بحث خود را با نگرشی واقع گرایانه در شرح حال اسفناک بلاد عرب و اسلامی آغاز کرده و فصلی را در اهمیت «وحدت امامت از طریق وحدت اسلامی» بیان کرده است که در حقیقت وحدت رکن اساسی طرح مدینه فاضله وی را شکل می دهد.

در مقابل در حالی داعش موصل را به عنوان مرکز خلافت خود بر می گزیند که قوه قهریه در تسلط این شهر نمایان است، اصحاب اهل حل و عقد وی که باید از معتمدین جوامع اسلامی باشد همرزمان جنگجوی وی از کشورهای مسلمان و غیر مسلمان هستند. وحدت در این تفکر نه تنها هیچ جایگاهی ندارد بلکه به بهانه های واهی حکم به اعدام و صلیب کشاندن مسلمین جوامع اسلامی می دهند. در حالی به سنت و سیره پیامبر اسلام(ص) و خلفای راشدین اسناد می کنند که مردمانی مسلمان و غیر مسلمان جامعه اسلامی را در شهرها اسلامی و غیر اسلامی به بردگی می کشاند.


منبع: فرهنگ نیوز

نظر شما
پربیننده ها