به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
دفاع پرس، رژیم منحوس شاهنشاهی به دلیل استبدادی که داشت، همواره در ترسی دائمی از سقوط به سر میبرد. رژیم برای رهایی از این ترس اقدام به ایجاد سازمانی به نام ساواک کرد، که هدف آن مقابله قهری و ضربتی با هر کسی بود که خطری برای حکومت شاه به حساب میآمد.
خاطرات و گزارش های متفاوتی از درون این سازمان مخوف شاه رسیده که همگی نشان از خوی صبوعانه عوامل و مامورین آن دارد. کتاب از زبان شکنجه گران، تصویری متفاوت از ساواک به مخاطب می دهد؛ چرا که این بار خود شکنجه گران لب به سخن باز کرده اند.
خاطرات و اعترافات بهمن نادری پور (تهرانی) و فریدون توانگری (آرش) دو تن از مشهورترین شکنجه گران ساواک در دوران پایانی حیات رژیم پهلوی، بخش عمده این کتاب را تشکیل می دهد.
در فصل اول کتاب «شکنجه گران می گویند» نقش دستگاه اطلاعاتی در رژیم پهلوی و جایگاه آن برسی می شود.
فصل دوم نیز زمینههای پیدایش کمیته مشترک ضدخرابکاری را توضیح می دهد.
در این فصل می خوانیم؛ کمیته مشترک ضد خرابکاری به علت ناهماهنگی بین شهربانی و ساواک تشکیل و کمیته سوم ساواک و بخشی از شهربانی با یکدیگر ادغام شده و کمیته مشترک به وجود میآید. این کمیته، بازداشتگاهی داشته که تهرانی، شکنجهگر معروف در آن از مبارزان اعتراف میگرفته است. بازداشتگاه موقت کمیته مشترک، گاه به زندان تبدیل میشده و حتی مواردی بوده که تا سه سال فردی را آنجا نگه میداشتند.
در فصل سوم، نخست به این موضوع پرداخته شده که آیا شاه از این شکنجهها خبر داشته یا نه؟ تهرانی اعتراف میکند که همه موارد در بولتنهایی به اطلاع دربار نیز میرسیده است. پس از آن، انواع شکنجههای آن دوران با آوردن خاطرات افراد بیان شده است.
فصل چهارم، فضای باز سیاسی پس از سال ۵۵ را بررسی کرده است. در این سال، دمکراتها در آمریکا به ریاست جمهوری میرسند و بر رژیم فشار وارد میکنند که فضای بسته و استبدادی کشور را تلطیف کند. به همین علت، فضای باز سیاسی در دستور کار قرار میگیرد و در همین راستا، به حقوق بشر توجه میشود. این فضای باز سیاسی، تنها به دلیل وجهه بینالمللی آن بوده و بنا بر اعترافات تهرانی و دیگران، در باطن دستور آمده بوده که به هر ترتیبی شده، مبارزان انقلابی سرکوب شوند.
تهرانی میگوید: «از سال 56 که مسئله حقوق بشر و فضای باز سیاسی در ایران اعلام شد، ساواک روش جدیدی را در پیش گرفت. به این ترتیب که کادرهای مخفی را اگر دستگیر میشدند، پس از شکنجه با سیانور و وسایلی که احتمالا مجهز به صداخفهکن باشد از بین میبردند».
فصل پنجم با عنوان «فروپاشی دژ»، تصرف و تسخیر کمیته مشترک و دستگیری شکنجه گران بازگو می شود.
فصل ششم اعترافات تهرانی، آرش و سایر شکنجه گران طی هشت جلسه دادگاه آنها آورده شده است.
قسمتی از متن کتاب
حسین فردوست، از درباریان معروف پهلوی درباره همکاری ساواک با موساد می گوید:
«هنگامی که از انگلستان و آمریکا درخواست استاد ضد براندازی کردم، صلاحشان نبود که بفرستند و میخواستند که ساواک وابسته و متکی به اسرائیل باشد! از نیمرودی که خواسته شد، برجستهترین متخصص ضد براندازی اسرائیل را به تهران اعزام کرد؛ او همان فردی بود که بعدها معاون سازمان امنیتی سرائیل شد.
او کلاس سه ماههای را تشکیل داد و سی نفر در کلاس او آموزش دیدند. وی کتابی نیز به همراه داشت که ترجمه شده و در اختیار پرسنل ذینفع و اداره کل آموزش قرار گرفت. ... در آغاز، دو یا سه تیم و هر تیم مرکب از حدود 10 نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم، هشتم) برای آموزش به اسرائیل فرستاده شدند.»
«شکنجه گران می گویند» در 335 صفحه به قلم «قاسم حسن پور» گردآوری و تدوین و توسط موزه عبرت در دو هزار و 500 نسخه توسط موزه عبرت منتشر شده است.