سردار زُهدی:
امام (ره) صحنه جنگ را به صحنه صدور انقلاب تبدیل کردند/ صنعت موشکی ایران قابل بازگشت نیست
یک فرمانده ارشد دفاع مقدس با تاکید بر اینکه حضرت امام (ره) صحنه جنگ را به صحنه صدور انقلاب تبدیل کرد، افزود: امام (ره) در جنگ با روشها و تاکتیکهایی که در انقلاب اسلامی داشت، وارد شد و میبینید که در انقلاب اسلامی حضور میلیونی مردم، مقاومت، صبر و تحمل وجود داشت.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «والفجر ۸»؛ این مفهوم تنها عنوان یکی از عملیات هایی دفاع مقدس نیست. والفجر ۸ نماد «ما می توانیم» و اتکا به تفکر و اندیشه جوانانی است که با تکیه بر همان داشته ها در ۲۰ بهمن سال ۶۴ کاری کردند کارستان. عملیات والفجر ۸ نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس است؛ دفاعی جانانه در مقابل تمام آنهایی که با تمام توان در مقابل ایران صف آرایی کرده بوده بودند.
والفجر ۸ نماد و مفهوم وحدت است. سپاه، ارتش و بسیج با تمام توان و با کمترین امکانات، عملیاتی را طرح ریزی کردند که شاید کمتر استراتژیست نظامی بر موفقیت آن صحه نمی گذاشت. جوانانی که بدون داشتن کمترین تجربه نظامی وارد دفاع مقدس شده بودند عملیات هایی را طراحی کردند که افسران آموزش دیده بعثی را به حیرت وا می داشت.
پدر موشکی ایران سردار شهید «حسن طهرانی مقدم» را باید پدر توپخانه سپاه هم بدانیم. ماهها قبل از اینکه جمهوری اسلامی ایران به سمت تشکیل قدرتمندترین بازوی دفاعی خود برود، حسن طهرانی مقدم توپخانه سپاه را تشکیل داد ولی عمر فرماندهی او در این یگان کوتاه بود و با رفتن به سراغ مبحث موشکی، سردار شهید حسن شفیع زاده جای او را در توپخانه سپاه گرفت.
سردار یعقوب زُهدی معاون مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی هم در کنار حسن مقدم و هم حسن شفیع زاده در روند تشکیل یگان توپخانه سپاه حاضر بود و خود بعدها به فرماندهی توپخانه نیز رسید؛ وی در عملیات والفجر ۸ جانشینی توپخانه سپاه را بر عهده داشت.
تقارن زمانی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و عملیات والفجر ۸ در بهمن ماه باعث شد تا به سراغ سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زُهدی از فرماندهان دفاع مقدس که امروز هم نقش تعیین کننده ای در سیاست های دفاعی جمهوری اسلامی ایران دارد، برویم و در یک گفتگوی صمیمی، علاوه بر بحث درباره ابعاد پیروزی انقلاب اسلامی و نیز عملیات والفجر ۸، به برخی از مسائل روز و تاریخی بپردازیم.
سردار زُهدی در ابتدای این گفتگو با اشاره به سه ویژگی یعنی «مردمی بودن»، «رهبری منسجم» و «اسلامی بودن» که باعث شد حرکت انقلابی گسترش پیدا کرده و انقلاب اسلامی شکل بگیرد و به موفقیت نائل شود، گفت: از انگیزه های شکل گیری انقلاب، ظلم ستمشاهی در نیم قرن قبل از آن بود.
وی با تاکید بر اینکه حضرت امام (ره) صحنه جنگ را به صحنه صدور انقلاب تبدیل کرد، افزود: امام (ره) در جنگ با روش ها و تاکتیک هایی که در انقلاب اسلامی داشت، وارد شد و می بینید که در انقلاب اسلامی حضور میلیونی مردم، مقاومت، صبر و تحمل وجود داشت.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در خصوص اهمیت داشتن دیپلماسی در تراز انقلاب اسلامی، اظهارداشت: دیپلماسی مکمل بحث دفاعی است و شما چیزی که در میدان جنگ می کارید را پشت میز درو می کنید. آنهایی که می خواستند درو کنند نتوانستند این کار را انجام دهد.
سردار زُهدی ادامه داد: هیچگاه دیپلماسی ما در تراز انقلاب اسلامی نبوده است. پرستیژ سفارتخانه های ما در تراز انقلاب اسلامی نیست. با قدرتی که انقلاب اسلامی به آنها داده است می توانند از موضع بالا برخورد کنند.
وی با اشاره به اینکه نباید انتظار داشته باشیم که با برجام مشکلات اقتصادی ما حل شده و امتیازاتی به ما بدهند، اذعان کرد: قرار نبود امتیازی به ما داده شود و دستاورد ما از برجام این بود که دوباره سرپا شویم تا کاری انجام دهیم.
جانشین توپخانه سپاه در والفجر ۸ در خصوص ادعای برداشته شدن سایه جنگ از سر ایران پس از برجام، گفت: برجام اتفاق افتاد چون سایه جنگ از سر ایران برداشته شده بود. نه اینکه «برجام» آن را برداشت. کسانی که در مقابل ما بودند به این نتیجه رسیدند که اقدام نظامی فایده ندارد و رو به برجام آوردند.
سردار زُهدی در باره هجمه های اخیر به توان موشکی ایران، تصریح کرد: آمریکا موفق نمی شود در بحث موشکی اجماعی را که در زمان تحریم علیه ما ایجاد کرده بود، ایجاد کند. ما می توانیم با بازی دیپلماسی این مسئله را پیش ببریم.
وی ادامه داد: صنعت موشکی ایران قابل بازگشت نیست و استکبار هم این را می داند؛ آنها نمی توانند این توان را نادیده بگیرند.
متن کامل گفتگو با سردار یعقوب زهدی که در ایام دهه فجر انجام شده، به شرح زیر است:
به نظر شما چه زمینه هایی باعث شد تا انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و چرا مردم به دعوت امام (ره) لبیک گفته و به ایشان پیوستند که منجر به یک انقلاب بزرگ در ایران شد؟
انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین پدیده های دوران معاصر ویکی از مهمترین اتفاقات قرن بیستم تلقی می شود. در سابقه تاریخی دنیا انقلاب های دیگری مثل انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بلشویکی شوروی و سایر انقلابات وجود داشت اما انقلاب ما ازویژگی های خاصی برخوردار است و یکی از مهمترین و بارزترین این ویژگی ها، مردمی بودن و حضور میلیونی مردم در انقلاب اسلامی است.
اراده مردم در انقلاب تجلی پیدا کرد و در بین این مردم افراد با سلایق و ویژگی های گوناگون و فرهنگ ها و طبقات اجتماعی و سنی مختلف حضور داشتند. این انقلاب را قشر خاصی مانند روشنفکران و یا مبارزات پارلمانتاریستی شکل نداده بود و از متن مردم جوشیده شده بود. حضور میلیونی «مردم» ویژگی خاص انقلاب اسلامی بود که در انقلاب های دیگر جهان مشاهده نمی شود.
دومین ویژگی انقلاب اسلامی «رهبریت» آن بود و امام (ره) یک شخصیت استثنایی بود که در ابعاد اعتقادی، سیاسی، شخصیتی، شجاعت و روحیه سازش ناپذیری و مبارزه، همانندی در تاریخ ندارد. حضرت امام (ره) تمام ویژگی ها را در خود داشت و به همین دلیل هم مردم به ایشان گرایش پیدا کردند. مردم به امام (ره) اعتماد کردند زیرا دیدند که مرد عمل است و به حرف هایی که می زند عمل می کند. زبان و دل امام (ره) یکی بود و اخلاص داشتند. این ویژگی ها باعث شد مردم به ایشان اعتماد پیدا کنند. «نفوذ کاریزماتیکی» که امام (ره) داشت باعث شد تا حضور میلیونی مردم بوجود آمده و انقلاب به ثمر بنشیند.
سومین ویژگی مهم انقلاب ما «تکیه بر اسلام» بود. قرائت انقلابی و استکبار ستیزی که حضرت امام (ره) از اسلام داشت باعث شد که اعتقادات و مقدساتی که با خون و جسم مردم عجین شده بود، به حرکت درآید. حضرت امام (ره) با استفاده از نمادهایی که ما در صدر اسلام داشتیم مثل نهضت پیامبر عظیم الشان و قیام عاشورا، چراغ راهنمایی مقابل مردم قرار دادند. این مسئله باعث شد مردم به حرکت درآیند. این سه ویژگی یعنی «مردمی بودن»، «رهبری منسجم» و «اسلامی بودن» باعث شد حرکت گسترش پیدا کرده و انقلاب اسلامی شکل بگیرد و به موفقیت نائل شود.
از انگیزه های شکل گیری انقلاب، ظلم ستمشاهی در نیم قرن قبل از آن بود. خفقان، حق کشی، اهانت به مقدسات، اشاعه فحشا و خدشه دار شدن فرهنگ و هنجارهای مردم که برگرفته از اسلام بود، انگیزه ای را در مردم بوجود آورده بود و در واقع یک جهت گیری «ضد استبدادی» و «ضد استعماری»، شکل گرفت. استبدادی که دست نشانده استعمار بود. اقشار مختلف با مواضع سیاسی و تفکرات مختلف در مخالفت با رژیم استبدادی اتفاق نظر داشتند.
امروز ۳۸ سال از انقلاب گذشته است و شاید نقش مولفه هایی که به آن اشاره شد، چندان برای نسل جوان در آن شرایط خفقان و استبداد ملموس نباشد، با توجه به گذر زمان این انقلاب چه دستاوردهایی برای ملت ایران و ملت های آزاده جهان داشته است؟
بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی این بود که براساس نویدی که قرآن به مستضعفین داده است که آنان را وارث زمین قرار دهد، گامی در جهت پیروزی مستضعفین تلقی می شد. آنهایی که در دنیا مورد ظلم، ستم و اجحاف قرار گرفته بودند، چراغی برای آنها روشن شد که می توانند ظلم را کنار زده و ظالم را سرنگون کنند. این یک نوید برای تمام مستضعفین جهان بود. در پیامهای حضرت امام (ره) همواره مستضعفین مخاطب قرار می گیرند. امام (ره) فقط شیعیان، مسلمانان و افراد با ایمان را مخاطب قرار نمی دهند بلکه مستضعفین را مورد خطاب قرار می دهند و از نظر ایشان هر جای دنیا مردم علیه ظلم قیام کنند، حرکتی برای خداست؛ اگر چه آنها مسلمان نبوده و دین و تفکر دیگری داشته باشند. امام (ره) دو جبهه «استضعاف» و «استکبار» را طراحی کرده اند و انقلاب اسلامی را حرکت مستضعفین علیه مستکبرین تعریف کرده اند؛ لذا در هر جای جهان حرکتی علیه استکبار صورت بگیرد امام (ره) آن را در راستای انقلاب اسلامی می داند و یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی این است که جبهه استضعاف یک پیروزی در جهان بدست آورد. بعد از آن شاهد حرکاتی در نقاط مختلف دنیا بودیم؛ هر چند با تاخیر.
جبهه استکبار بی کار ننشسته و در حال «توطئه»، «هجمه فرهنگی» و «نفوذ» است. آنها بدل ها و ضد حمله هایی انجام می دهند که موجب تغییر مسیر حرکات می شود. بیداری اسلامی را در امتداد حرکت انقلاب اسلامی و در لبیک به ندای حضرت امام (ره) تلقی می کنیم. حرکت زمانی که از تونس شروع شد «ضد استبدادی» و «ضد استعماری» بود؛ آنها در شعارهای خود می گفتند می خواهیم «استقلال» داشته و استبداد را از بین ببریم. همین که می گفتند ما می خواهیم مستقل باشیم و وابسته نباشیم این در چهارچوب فکری و اندیشه حضرت امام (ره) حرکتی در جهت انقلاب اسلامی است.
با بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی دوباره شروع شده بود اما جبهه استکبار بر آن سوار شد و مدیریت کرد. آن را به انحراف کشید و در برخی جاها ابتر گذاشت؛ البته ما معتقد نیستیم که پرونده «بیداری اسلامی» بسته شده است.
معتقدید بیداری اسلامی در جریان است و ادامه دارد؟
حتما ادامه دارد. آتش زیر خاکستر است که دوباره خود را نشان خواهد داد. می توان آن را به تاخیر انداخت و از رسیدن به اهداف جلوگیری کرد، اما نمی توان آن را متوقف کرد. حرکتی که ایجاد شده است رو به جلوست و تحلیل امام (ره) این بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب تداوم پیدا کرده و در کشورهای دیگر هم ظاهر شود. به همین دلیل «جنگ» بر ما تحمیل شد. تحمیل جنگ برای جلوگیری از «صدور انقلاب» بود. استکبار جهانی و ارتجاع منطقه برای جلوگیری از صدور انقلاب جنگ را بر ما تحمیل کردند.
حضرت امام (ره) صحنه جنگ را در مقابل به صحنه صدور انقلاب تبدیل کرد. امام (ره) در جنگ با روش ها و تاکتیک هایی که در انقلاب اسلامی داشت، وارد شد و می بینید که در انقلاب اسلامی حضور میلیونی مردم، مقاومت، صبر و تحمل وجود داشت در دفاع مقدس هم امام (ره) حضور مردم را مطرح کردند که در ابتدا با وجود بنی صدر و تفکر لیبرالی ممانعت وجود داشت اما با برداشته شدن این مانع خیل جمعیت با فرمان امام (ره) به جبهه ها سرازیر شدند. با همان فرمولی که حضرت امام (ره) انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانده بودند، دفاع مقدس را پیش بردند.
اندیشه دفاعی حضرت امام (ره) در دفاع مقدس مردم پایه بود. مقاومت ۸ ساله هم باعث صدور انقلاب اسلامی شد. اینکه ملت ایران شاه و طاغوت را سرنگون کرده است یک خبری بود که شاید همه در دنیا شنیده بودند ولی وقتی مردم ما ۸ سال بدون تکیه بر هیچ ابرقدرتی مقاومت و دفاع کردند، از فرمول های انقلاب اسلامی بود و ما تنها به خدا متکی شدیم. جنگ ما استثنا و تنها جنگی در دوران معاصر بود که هر دو ابرقدرت دنیا یک طرف قرار گرفته بودند. معمولا در جنگ ها هر یک از ابرقدرت ها یک طرف و مقابل یکدیگر قرار می گرفتند اما در جنگ تحمیلی علیه ایران هر دو ابر قدرت یکطرف قرار گرفتند و این کنجکاوی برای مردم دنیا ایجاد شد که اینها چه ملتی هستند و با چه فرمولی مقاومت می کنند.
مقاومت باور نکردنی در ۸ سال دفاع مقدس باعث شناخته و مطرح شدن انقلاب اسلامی در کل جهان شد؛ لذا آن بخش از مردم دنیا که در انقلاب اسلامی پیام ما را نگرفته بودند در دفاع مقدس و جنگ تحمیلی گرفتند. این مساله باعث شد که حضرت امام (ره) یکی از پیامدهای جنگ را صدور انقلاب بدانند؛ صحنه جنگ را امام (ره) به صحنه صدور انقلاب تبدیل کردند.
حضرت امام (ره) وقتی «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» را مطرح کردند انتظار داشتند که دفاع مقدس ما که با انقلاب اسلامی پیوند خورده بود با قیام ملت های منطقه همراه شده و استکبار و فتنه را سرنگون کند. نظر حضرت امام (ره) این نبود که نیروهای نظامی ایران کشورها را بگیرند و پیشروی کنند؛ تفکر امام (ره) این بود که هر ملتی خودش بیدار شود و قیام کند البته ما به آنها کمک خواهیم کرد.
وقتی پیام امام (ره) در آستانه عملیات رمضان صادر شد، عملیات رمضان در تیر ماه سال ۶۱ اولین عملیاتی بود که ما وارد خاک عراق می شدیم؛ حضرت امام (ره) به مردم عراق پیام دادند و ما در توپخانه با گلوله های اعلامیه پخش کن پیام امام (ره) را بر فراز بصره پخش کردیم. متن اعلامیه دست ما بود و ایشان فرموده بودند که رزمندگان اسلام برای نجات شما از زیر سلطه طاغوت آمده اند. آنها برای تصرف خاک نیامده اند و وطن ما بصره و شام نیست؛ وطن ما اسلام است و شما با اینها همکاری کرده و از برادران رزمنده خود استقبال کنید و حکومت طاغوت و ظلم صدام را سرنگون کنید.
تاثیر این پیام چه بود؟
عراقی ها یا پیام امام (ره) را درک نکردند و یا به هر دلیلی نتوانستند آن را اجرا کنند. تاسف حضرت امام (ره) و جام زهری که در قبول قطعنامه خورند به این مسائل باز میگردد. امام (ره) از مردم منطقه و جامعه اسلامی انتظار داشتند که قیام کنند تا فتنه رفع شود اما این انتظار محقق نشد. الان مردم عراق تاوان همین مسائل را می دهند. اگر آن زمان این کار را انجام می دادند با هزینه کمتری می توانستند موفق شوند اما هزینه هایشان را بالا بردند و تلفاتشان از میلیون بالاتر رفت.
بنابراین و با توجه به تحلیل شما، حضرت امام (ره) با ذکاوت دفاع مقدس را به انقلاب اسلامی پیوند زدند.
بله و با این کار، بستری برای صدور انقلاب فراهم شد. با تاخیر حرکاتی صورت گرفت که بیداری اسلامی را نیز می توان حرکت با تاخیر دانست. متاسفانه چون با تاخیر انجام شد با مشکلات برخورد کرد. از آن طرف هم استکبار جهانی که رصد می کرد و می دانست چه اتفاقی در حال رخ دادن است، روی این حرکت سوار شد و آن را مدیریت و تا حدودی منحرف کرد.
متاسفانه استکبار جهانی از فرصت بیداری اسلامی استفاده کرد و فلش آن را به سمت جبهه مقاومت باز گرداند. ملاحظه می کنید آن کشورهایی که دیکتاتوری و وابسته بودند و این حرکت علیه آنها بود، به نوعی مسئله شان حل شد و دوباره یک وضعیت شبیه وضعیت قبلی در آنها بوجود آمد. در مقابل کشورهایی مثل سوریه، لیبی، عراق، یمن و لبنان که در خط مقاومت قرار داشتند و در مقابل اسرائیل ایستاده بودند با مشکل مواجه شدند. ارتش این کشورها یعنی ارتش هایی که در مقابل اسرائیل بودند منهدم شدند.
کشورهایی که در مقابل اسرائیل قرار داشتند با جنگ داخلی مواجه شدند و الان چهار یا پنج سال است که اسرائیل در حاشیه امن قرار دارد و دغدغه امنیتی ندارد؛ زیرا جهت فلش را استکبار و ارتجاع منطقه به سمت داخل جهان اسلام کشاندند.
سردار! یکی از عملیات های مهم دفاع مقدس «والفجر۸» است. این عملیات در چه شرایطی شکل گرفت و چه تاثیراتی در آینده جنگ تحمیلی داشت؟
نکته مهمی که بطور اخص در این عملیات و بطور اعم در دفاع مقدس بود و گفته نشده است، این است که پیروزی دفاع مقدس متکی بر اراده، فکر، ابتکار، کار تخصصی و خلاقیت بود. متاسفانه بدلیل روش های تبلیغاتی که صورت می گیرد به این مساله توجه نشده است و این نیمه پنهان جنگ است.
استکبار که نمی توانست پیروزی ما را در عملیات والفجر ۸ و کلیت جنگ انکار کند و ما هم موفق به دفع متجاوز و خنثی کردن توطئه آنها شده و توانسته بودیم اسلام، نظام و تمامیت ارضی خود را حفظ کنیم، تفسیر منفی از آن می دهند و می گویند که ایران درست است که موفق شد اما به قیمت این بود که مردم، جوانان و نیروی انسانی زیادی را به کشتن داد. آنها می خواهند ما را زیر سوال ببرند و متاسفانه در داخل کشور هم بدلیل اینکه تبلیغات ما به شکلی است که به بحث شهادت طلبی و اکرام شهدا می پردازیم و مدام دست دادن و پادادن را نشان می دهیم، تبلیغات ما شده است مکمل تبلیغاتی که استکبار انجام می دهد. استکبار می گوید اینها نیروی انسانی زیادی را از دست داده اند و ما هم در داخل به نوعی آن را تایید می کنیم؛ در صورتی که صورت مساله اصلا این نیست و نیروی انسانی که ما در جنگ آوردیم به لحاظ هر عملیات و کل جنگ کمتر از عراق بوده است. نیروهای عراق در کل جنگ از ما بیشتر بوده است.
در مصاحبه ای که چندماه پیش با سردار غلامپور داشتیم اشاره کردند که نیروهایی که عراق به جنگ آورد تقریبا سه برابر نیروهایی بوده که ما به جبهه بردیم.
اگر ما با ارفاق بخواهیم بگوییم، نزدیک به یک میلیون نفر را به جبهه برده ایم که البته اعزام های تکراری هم در آن وجود داشته است. ما ۱۸۷ هزار شهید میدان جنگ داریم و باقی آمار که حدود ۲۳۰ هزار نفر است مربوط به بمباران، موشکباران، ترورهای منافقین و غیره می شود. شهدای عملیات های ما در منطقه جنگی را جمع بزنید ۱۸۷ هزار نفر هستند.
در مقابل آمارهایی که ما از عراق داریم تمام بالای ۴۰۰ و یا ۵۰۰ هزار نفر است؛ آمار کشته های آنها تا ۷۰۰ نفر هم وجود دارد. خیلی مطمئن و قاطع بخواهیم بگوییم عراق حداقل دوبرابر ما کشته داده است.
این آمار در شرایطی است که تجهیزات بهتر و مدرن تری نسبت به ما داشتند.
اتفاقا سراغ تجهیزات هم خواهم آمد. دو بار کل تجهیزات ارتش عراق نو شده است. با تانک تی ۵۵ وارد جنگ شد و آخر جنگ تی ۷۲ داشتند. تانک های تی ۵۵ آنها را یا ما غنیمت گرفته بودیم یا منهدم شده بودند. عراق با میگ ۱۹ و ۲۱ وارد جنگ شد اما در آخر جنگ جنگنده های عراق میراژ بود و ما دوبار تجهیزات ارتش عراق را منهدم کردیم و دوباره نو شدند. زیرا خط تدارکی شوروی و کشورهای غربی برقرار بود و مرتب برای آنها تجهیزات می آمد. بندر الاحمدیه کویت ۳ اسکله داشت. از یک اسکله فقط «تجهیزات» برای عراق می آمد، از یک اسکله «ماشین آلات مهندسی» می آمد و از اسکله سوم «آذوقه»، «تغذیه»، «خوراک» و «پوشاک» می آمد. خودمان در دیده بانی با چشم خود دیدیم که در موضع توپخانه وقتی توپشان ترکش می خورد جرثقیل آن را بر می داشت و یک توپ نو جای آن می گذاشت.
با تمامی این توانمندی ها که در اختیار عراق بود ما پیروز شدیم. این معادله به چه شکلی قابل حل است؟ امدادهای الهی سر جای خود. البته بزرگترین مصداق امدادهای الهی را این میدانم که جوان هایی مثل باقری، باکری، زین الدین، همت و غیره تا جایی رشد کردند که توانستند عملیات طراحی کنند. آنها توانستند ابتکار و خلاقیتی بکار ببرند که دشمن را کیش و مات کنند.
در عملیات والفجر ۸ ما برای توپخانه یک طرح ریزی عملیاتی کردیم و وقتی منطقه را بررسی کردیم دیدیم عمق دشمن در عرض ماست؛ یعنی عقبه، «فاو» بصره است و جاده منحصر به فردی دارد که در زمستان نمی توان در آن حرکت کرد. از بصره به طرف فاو فقط باید از آن جاده حرکت می کردند و حدود ۸۵ کیلومتر مسافت را برای رسیدن به فاو باید از این جاده استفاده می کردند که در برد توپخانه های ما بود و دشمن مجبور بود از برد توپخانه ما رژه برود و بعد بجنگد. ما هم می گفتیم از همین جا که رژه می رود ما آن را منهدم می کنم زیرا آسیب پذیرترین حالت یک یگان نظامی وقتی است که در حال «حرکت» است، ستون در حال حرکت آسیب پذیر ترین حالت یک یگان نظامی است.
اینکه این فکر در سر یک فرد می آید و براساس آن طوری طرح ریزی می کند که دشمن نفهمد موضع توپخانه کجاست و شب عملیات به موضع توپخانه تبدیل می شود، مهم است. اصلا دشمن فکر نمی کرد که ما این حجم از آتش را در آنجا فراهم کرده باشیم. ۷ یا ۸ ماه کار تخصصی شده بود. حتی به این فکر شده بود که دشمن به ما شیمیایی می زند. دشمن در خط مقدم شیمیایی نمی زند و معمولا به خط دوم زده می شود. در خط دوم هم معمولا توپخانه ها و قرارگاه ها قرار دارند.
ما می دانستیم که آنجا یکی از هدف های دشمن است و برای آن فکر کرده بودیم. اولا وسایل رفع آلودگی پیش بینی کرده بودیم و ثانیا به یگان هایمان گفته بودیم شما که مثلا ۸ نفر پای یک قبضه توپ دارید آن را به دو گروه ۴ نفره تقسیم کنید. ۴ نفر پای قبضه کار می کنند و ۴ نفر در عقبه گردان که ۳۰ کیلومتر فاصله دارد، هستند؛ اگر اینها شیمیایی شدند برای رفع آلودگی می روند و ۴ نفر بعدی می آیند و به همین شکل آنها را شیفتی کرده بودیم که همه استعداد خود را جایی نگذاریم که آسیب ببینند و یکدفعه آتش بخوابد. روی تمام اینها فکر و برنامه ریزی کرده بودیم.
دشمن روی توپخانه بمباران می کند زیرا از آتش صدمه دیده است و همین اتفاق افتاد اما ما از ۵، ۶ ماه قبل سنگرهایی تهیه کرده بودیم که به طول ۳متر، عرض ۲ متر و ارتفاع ۱.۵ متر بود. در این سنگرها ۷، ۸ نفر می توانستند قرار بگیرند. در خاکریزی که ما زده بودیم این سنگرها را در دل آنها قرار می دادیم. چند ماه قبل از عملیات ۱۵۰۰ سنگر سفارش داده بودیم و نمی دانستند برای چیست؟ در عرض نیم ساعت می شد این سنگرها را برپا کرد و روی آن خاک ریخت.
یک ماه قبل از عملیات ما ۵۰ بسیجی را به منطقه بردیم و قرنطینه کردیم. شب ها لودر خاکریز را می شکافت و اینها این سنگر ها را کار می گذاشتند و لودر خاک می ریخت. شب تا صبح اینها سنگر درست می کردند و روز هم هیچ فعالیتی نبود. هواپیمای عکس برداری دشمن هر روز عکس می گرفت اما خاکریز می دید و نمی دانست در دل آن سنگر درست شده است. گردان های توپخانه ای که می خواستیم به آن منطقه ببریم را در «جفیر» مستقر کرده بودیم؛ یعنی همه فکر می کردند که در منطقه جزایر هور می خواهد عملیات انجام شود؛ گردان های توپخانه هم فکر می کردند آنجا می خواهند عملیات کنند.
دلیل این کار چه بود؟
ما روی «فریب» دشمن متمرکز بودیم و دشمن فکر می کرد ما می خواهیم در «هور» عملیات کنیم؛ دشمن این را باور کرده بود و یکی از دلایل غافلگیریش در اروند و منطقه والفجر ۸ این بود که باور کرده بود ما می خواهیم در هور عملیات انجام دهیم. در ضمن این تصور در ذهن دشمن وجود داشت که یگان عمده نمی تواند از اروند عبور کند. خیالش از این بابت راحت بود. فکر می کرد حتی اگر از اروند بشود عبور کرد تعداد محدودی عبور خواهند کرد که آن را هم دفع می کنند.
دشمن نمی دانست که از اروند لشگر، توپ، تانک و بلدوزر عبور می کند. برای این عبور هم فکر شده بود. ماهها کار و فکر شده بود تا هم دشمن نفهمد و هم ما این توان را آنجا بکار ببریم. به یکباره می شنویم که شب ۲۰ بهمن سال ۶۴ عملیات والفجر ۸ آغاز شد، پشت این ۷ یا ۸ ماه کار تخصصی شبانه روزی بود؛ از نیروهای غواصی که برای شناسایی می رفتند تا نیروهای مخابراتی که باید ارتباط را برقرار کنند و کابل بکشند تا ما بی سیم صحبت نکنیم و با سیم صحبت کنیم، تلاش کرده بودند. حتی وقتی ما عبور کرده و به فاو رفته بودیم از داخل اروند رود کابل عبور داده بودیم. این طرف اروند رود قرارگاه خاتم با فاو و قرارگاه لشکر با تلفن باسیم صحبت می کرد و بی سیم صحبت نمی کرد. روی تمام این ها فکر و کار شده بود. اراده و فکر در میدان جنگ توازن را به نفع ما برگرداند. اینکه نیروی انسانی و تجهیزات دشمن زیادتر از ما بود و توازن به نفع ما بازگشت در وهله اول حاصل کمک و نصرت الهی است و بعد از آن حاصل فکر، تخصص و کار است؛ این حلقه مفقوده جنگ است.
سردار عملیات والفجر ۸ به تمام اهدافش رسید؟ مرحوم هاشمی رفسنجانی قبل از این عملیات گفته بود که اگر فاو را بگیرید من جنگ را تمام خواهم کرد. بعدش چه شد؟
البته بعد از اینکه فاو را گرفتیم گفت «ام القصر» را هم بگیرید. اما به طرف ام القصر نتوانستیم برویم.
یعنی عملیات به تمام اهدافش نرسید؟
به نظر من ما در عملیات والفجر ۸ به صد درصد اهداف رسیدیم. به این دلیل که مهمترین مسئله فاو این بود که ارتباط دریایی عراق قطع می شد. عراق جنگ را برای مشکلی که در ارتباط دریایی داشت و ادعای اروندرود را می کرد، شروع کرده بود. عراق چالش ژئوپلتیکی دارد یعنی در دسترسی به آبهای آزاد مشکل دارد. یک باریکه کوچک چند کیلومتری با خلیج فارس ارتباط دارد که آن هم یکطرفش را باکویت و یک طرفش را با ما مشترک است. این موضوع برای عراق تنگی نفس می آورد و یکی از دلایل شروع جنگ هم مشکل ژئوپلتیکی بود. ما همین مقدار راه کمی که عراق داشت را به فاو رفته و بستیم؛ این چیز مهمی بود و شریان حیاتی عراق بود.
۶۰ تا ۷۰ درصد نفت عراق از فاو صادر می شد که بسته شد. سیستم های موشکی که عراق در آنجا داشت و در بندر امام (ره)، خورموسی و بندر ماهشهر با آن شناور ها را می زد به دست ما افتاد. این مسئله مهمی بود و عراق نمی توانست از کنار آن راحت بگذرد. مثل جبهه های غرب نبود که بگوید چند کوه این طرف تر یا آنطرف تر و شریان حیاتی عراق بود.
دیپلماسی مکمل بحث دفاعی است و شما چیزی که در میدان جنگ می کارید را پشت میز درو می کنید. آنهایی که می خواستند درو کنند نتوانستند این کار را انجام دهد.
یعنی معتقدید دیپلماسی ضعیف عمل کرده است؟
بله. دیپلماسی ضعیف عمل کرد. از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ما دیپلماسی در تراز انقلاب اسلامی نداشته ایم؛ هیچگاه دیپلماسی ما در تراز انقلاب اسلامی نبوده است. پرستیژ سفارتخانه های ما در تراز انقلاب اسلامی نیست. با قدرتی که انقلاب اسلامی به آنها داده است می توانند از موضع بالا برخورد کنند. ولی متاسفانه اینطور نیست.
در شروع دفاع مقدس عراق مدام از مرزهای ما تجاوز می کرد ولی ایران را متجاوز معرفی کرد. ما می گفتیم سازمان ملل کاره ای نیست و عراق تجاوز می کرد و بعد ما را در سازمان ملل به تجاوز متهم کرده و سند علیه ما به ثبت می رساند.
امروز بررسی کنید ببینید در سازمان ملل چه میزان سند از طرف عراق علیه ما وجود دارد و چه میزان از ایران وجود دارد. پرونده های زیادی علیه ما ثبت کردند. تا یک هفته پس از شروع جنگ ایران و عراق شورای امنیت تشکیل جلسه نداد و وقتی عراق در سال ۶۹ به کویت حمله کرد، صبح حمله انجام شد و ظهر شورای امنیت تشکیل جلسه داد. وقتی ما مورد تجاوز واقع شدیم شورای امنیت تا یک هفته تشکیل جلسه نداد. بعد از یک هفته هم که تشکیل جلسه داد گفت طرفین خویشتن داری کنند و سلاح ها را زمین گذاشته و مذاکره کنند.
دیپلماسی ما باید در آن مقطع چه کاری انجام می داد؟ مقاطع مختلف همینطور بوده است. در والفجر ۸ آقای هاشمی گفتند اگر شما پیروز شوید و گرو محکمی به دست آورید ما جنگ را تمام خواهیم کرد. ولی این اتفاق نیافتد. آنهایی که از محاکمه کسانی که فاو را پس دادند صحبت می کنند، بحثی انحرافی را مطرح می کنند. قرار نبود ما خاک عراق را تصرف و ضمیمه ایران کنیم و بالاخره باید آن را پس می دادیم. در سیاست و استراتژی جمهوری اسلامی تصرف خاک دیگران نیست. ما فقط می خواستیم حق خود را بگیریم اما آنوقت که باید نتیجه می گرفتیم و خاک را پس می دادیم این کار را نکردیم و بعدا بدون نتیجه گرفتن، پس دادیم.
به والفجر ۸ اشاره کردید و فرمودین که دیپلماسی ایران هیچگاه در تراز توفیقات میدانی نبوده است. امروز برای شکل گیری دیپلماسی در تراز توفیقات میدانی ما در جبهه مقاومت باید چه کاری انجام دهیم؟
البته امروز نسبت به زمان گذشته وضعیت بهتری داریم. دلیل آن هم مدیریت مقام معظم رهبری در حوزه های سیاسی و دفاعی است. شاهد هماهنگی دستگاه دیپلماسی با بخش دفاعی در ماجرای دستگیری تفنگداران آمریکایی بودیم که نتیجه خوبی داد. زمانی که ما لانه جاسوسی را تسخیر کردیم آنقدر معطل کردیم که آخرش هم چیزی گیرمان نیامد؛ برگی به دست آورده بودیم که درست با آن بازی نکردیم. در این حادثه یعنی دستگیری تفنگداران خوب نتیجه گرفتیم و حادثه ای استثنایی در تاریخ آمریکا بود. مساله بزرگی بود و کار دیپلماسی خوب و کاملی انجام شد.
بصورت نسبی الان هماهنگی بیشتری وجود دارد و در آزمایش های موشکی هم دستگاه دیپلماسی هماهنگ و فعال است و زیر بار شانتاژ و اتهام زنی طرف مقابل نمی رود.
سردار؛ به مسئله موشکی اشاره کردید، بحث موشکی امروز دوباره به یکی از موضوعات مهم روز تبدیل شده است. چرا آمریکاییها دوباره انگشت اتهام را به سمت برنامه موشکی ایران گرفته اند و اخیرا هم تحریمی به این بهانه علیه ایران تصویب کرده اند. دلیل فشارهای مجدد به جمهوری اسلامی ایران را چه می دانید؟
اگر بخواهیم ریشه ای به مساله نگاه کنیم «استکبار جهانی»، «ارتجاع منطقه ای» و «صهیونیزم» که یک مثلث را شکل می دهند از ابتدای انقلاب اسلامی مقابل انقلاب ایستاده اند. وجود یک ایران قدرتمند برای این مثلث قابل قبول نیست. اصل مساله آنها با ما این است. آنها با یک ایران قدرتمند مشکل دارند.
آنها با هر عنصری که موجب قدرت افزایی ایران بشود، مسئله دارند؛ چه موشک باشد یا هر چیز دیگری. در تحریم اقتصادی ایران، عربستان، ارتجاع منطقه و صهیونیست ها با دم خود گردو می شکستند؛ مثل اینکه یک غول را به بند کشیده بودند. آنها خوشحال بودند که قدرت ایران مهار شده است.
چرا آنها زمانی که مذاکرات برجام در جریان بود به تکاپو افتاده بودند؟ چون ناراحت بودند که نکند طناب این غول شل شود. بعد از برجام حرکات عربستان کاملا غیر منطقی و ددمنشانه شد. تمام ملاحظات را کنار گذاشت و بی مهابا شروع به حمله به جمهوری اسلامی ایران در تمام زمینه ها کرد؛ زیرا از آزاد شدن قدرت ایران ناراحت و نگران بود.
تحریم های ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل برای ما وضعیتی درست کرده بود شبیه به پل رفتن در ورزش کشتی؛ نرمش قهرمانانه ای که حضرت آقا فرمودند برای این بود که داور سرپا بدهد تا دوباره بتوانیم فن و تاکتیکی اجرا کرده و فرصتی بدست آوریم، هر چند یک امتیاز از دست بدهیم. خاصیت برجام این بود که ما از پل درآمدیم.
نباید انتظار داشته باشیم که با برجام مشکلات اقتصادی ما حل شده و امتیازاتی به ما بدهند؛ قرار نبود امتیازی به ما داده شود و دستاورد ما از برجام این بود که دوباره سرپا شویم تا کاری انجام دهیم. اگر از این فرصت و موقعیت درست استفاده کنیم، می توانیم برنده باشیم؛ برجام به ما امتیازی نخواهد داد.
متاسفانه وقتی ما سرپا شدیم شروع به کلنجار رفتن با خود کردیم. جناح های مختلف حرف های مختلف زدند. حضرت آقا هم خیلی تلاش کردند تا این فضا ایجاد نشود و ما از این فضا استفاده کنیم. البته استفاده هایی هم شد، مثل نزدیکی با روسیه، چین و همکاری در سوریه. روسیه به دلیل ملاحظاتی که قطعنامه ها داشتند از همکاری با ما اکراه داشت.
ما کلا در دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه داری ضعف هستیم. زیرساخت های لازم در وزارت خارجه ایجاد نشده است. نیروی انقلابی شجاع و بااراده که روح انقلابی در او دمیده شده باشد و به فنون دیپلماسی هم آشنا باشد کم داریم. این امکان وجود داشت که ما نیروهای انقلابی را در نزدیک به این ۴ دهه، تربیت می کردیم و الان قدرت دیپلماسی خوبی داشتیم.
یکی از صحبت هایی که پس از برجام مطرح شد این بود که مسئولان پس از آن می گفتند با برجام سایه جنگ از سر ایران برداشته شد. آیا این تعبیر درست است؟ سایه جنگ با برجام از سر ایران برداشته شد؟
برجام اتفاق افتاد چون سایه جنگ از سر ایران برداشته شده بود. نه اینکه «برجام» آن را برداشت. کسانی که در مقابل ما بودند به این نتیجه رسیدند که اقدام نظامی فایده ندارد و رو به برجام آوردند. در مقدمه برجام سایه جنگ برداشته شده بود نه اینکه حاصل و موخره برجام باشد. درست است که پس از برجام این فضا حاصل شد اما برجام آن را ایجاد نکرد و خود برجام از نتایج خنثی شدن فشار نظامی بود.
در روزهای اخیر شاهد افزایش تهدیدات مقامات و رئیس جمهور آمریکا علیه ایران هستیم. چرا تهدیدها علیه ایران بیشتر شده است و ادبیات آنها همراه با احترام نیست؟
پیروزی هایی که ما در منطقه و بویژه سوریه بدست آورده ایم و اینکه در سوریه موضع و حرف ما به ثمر نشست، مهم است. از روز اول که می گفتند اسد باید برود تنها ایران بود که ایستاد و گفت اسد باید بماند. روسیه هم از ابتدا اطمینان نداشت که بتوان اسد را نگه داشت.
البته روسیه امروز هم موضع محکمی روی ماندن اسد ندارد...
بله. تنها ایران بود که بر این موضع تاکید داشت و موضع ایران به ثمر نشست. در صحنه عراق و یمن ایران پیروز است. امروز آمریکا به فکر افتاده که چطور داعش را که خودش ایجاد کرده، حفظ کند تا از بین نرود. استکبار جهانی، عربستان، امارات، قطر و آنهایی که پشتیبان داعش هستند زمانی فکر می کردند که تروریست ها می توانند حکومت راه بیاندازند و دارای سرزمین باشند، الان نمی دانند چگونه آنها را بعنوان یک اپوزیسیون مخالف نگه دارند تا از آن استفاده کنند.
پیروزی های جمهوری اسلامی ایران آنها را در این موضع انفعالی قرار داده است. تمام خط و نشان ها از موضع انفعال است. در عالم سیاست و دفاع اینطور موضع گیری ها را بر ضعف تلقی می کنند نه قدرت؛ طرف قدرتمند نیاز به خط و نشان کشیدن ندارد.
چرا امروز با وجود برجام ایرانیان از ورود به آمریکا منع شدند؟
هر چقدر انقلاب اسلامی پیشروی کند شاهد این عکس العمل ها خواهیم بود. اگر شما می بینید دشمن خیلی حساسیت نشان می دهد بدانید که به هدف زده و موفقیتی پیدا کرده اید. موقعیتی که ما در منطقه پیدا کرده ایم برای آمریکا غیر قابل تحمل است. رژیم صهیونیستی شاهد این است که آرامش و ثباتی در حال برقراری است و جبهه مقاومت در حال بازیابی قدرت است، از این جهت نگران است. انعکاس نگرانی رژیم صهیونیستی حرف های ترامپ است. ترامپ تحت تاثیر لابی رژیم صهیونیستی این موضع ها را می گیرد.
مقامات پیشین آمریکا به ترامپ توصیه کرده بودند که با فشار بر ایران امتیازات بیشتری بگیرند. مسئله موشکی امروز دوباره مورد هجمه آمریکا قرار گرفته به نظر شما دلیل این مسئله چیست؟ آیا ممکن است به برجام موشکی ختم شود؟
آمریکا با هر عامل و پارامتری که موجب «قدرت افزایی» جمهوی اسلامی ایران شود، مسئله دارد. وقتی بحث هسته ای مطرح بود همه می دانستیم که پرونده بعدی، موشکی است. حضرت آقا هم به این اشاره داشتند که شما فکر نکنید با برجام مسئله تمام می شود و مسائل دیگر پیش کشیده خواهد شد. اعتقاد ندارم برجام دیگری در حوزه موشکی بوجود بیاید. موقعیت فعلی ما هم اکنون در افکار عمومی دنیا متفاوت شده است و می بینید که روسیه هم الان درگیر است. کشورهای اروپایی هماهنگ با موضع آمریکا نیستند زیرا در بحث تحریم ها خیلی متضرر شده اند؛ تحلیل آنها این است که این هزینه را برای لجبازی آمریکا می پردازند.
اروپا با ما مسئله ای ندارد و آمریکا دیگر نمی تواند اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. تحریم های آمریکا همیشه است و ما این مسئله را باید در زندگی انقلابی خود همواره داشته باشیم که آمریکایی هست و بدنبال ایجاد مشکل برای ماست. مسئله ما جهان است و در برجام بدنبال این نبودیم مسئله خود را با آمریکا حل کنیم زیرا می دانیم حل نشدنی است. ما می خواستیم دنیا متقاعد شود که ما بر اساس عناد رفتار نمی کنیم و منطق داریم. حرفهایی که امروز علیه ما در دنیا زده می شود ممکن است موافقینی داشته باشد اما مخالف هایی هم دارد.
آمریکا موفق نمی شود در بحث موشکی اجماعی را که در زمان تحریم علیه ما ایجاد کرده بود، ایجاد کند. ما می توانیم با بازی دیپلماسی این مسئله را پیش ببریم.
برخی اخیرا این موضوع را مطرح کرده اند که باید از توانمندی دفاعی کوتاه آمده و به مسئله رفاهی و اقتصادی بپردازیم. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
فرض این تحلیل این است که ما بخش اعظم بنیه اقتصادی خود را به امر دفاع اختصاص می دهیم؛ این فرض باید اثبات شود که ما درصد نامعقولی به مسئله دفاع اختصاص می دهیم. ما در کشورهای منطقه و هم تراز خود کمتر از دیگران هزینه نظامی داریم. ارقام نجومی که کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تجهیزات نظامی می پردازند را مشاهده کنید.
پاکستان که بنیه و منبع درآمدی ندارد کلی تجهیزات در حوزه های دفاعی و نظامی خریداری می کند. ما از همه کمتر استفاده می کنیم. در دنیا یک درصدی برای بحث نظامی تعریف شده است و اگر ما از آن تجاوز کردیم و یا از کشورهای همجوار خود بیشتر هزینه کردیم آن موقع باید بحث کرد که چرا هزینه های نظامی در این حد است.
وقتی به توسعه نگاه می کنیم باید همه جانبه باشد و یک «توسعه پایدار» در کشور ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی دارد. اگر شما امنیت نداشته باشید نمی توانید در ابعاد دیگر توسعه پیدا کنید. بخش امنیت و کالای امنیت هزینه دارد و جزء کالاهای مورد نیاز است. همانطور که مردم نیاز به خوراک و پوشاک دارند به امنیت نیز احتیاج دارند. نیروهای نظامی ما کم هزینه ترین نیروها هستند و درصد قابل توجهی از تجهیزات ما ساخت داخل است. صنعت موشکی تماما یک «صنعت بومی» است.
وقتی ما وارد جنگ شدیم همواره این فکر وجود داشت که آیا ما موشک داریم یا نه. موشک های ما کجاست؟ با توجه به جنگنده های مدرنی که داشتیم در تراز آنها باید موشک هم می داشتیم. حضرت آقا هم اشاره کردند که ما فردی را مامور کردیم و فرستادیم به زاغه ها و جاهای پنهان اما آثاری از وجود موشک پیدا نکردیم. به غیر از موشک کاتیوشا که در توپخانه بود و برد ۲۰ کیلومتری داشت، موشک دیگری نداشتیم. در عملیات خیبر یکی از برادران خودکفایی ارتش از لوله های گاز استفاده کرده و یک بدنه موشک نیز آماده کرده بود که سر جنگی هم داشت و نام آن را «عقاب» گذاشته بودند. آن را برای آزمایش آورده بودند و می گفتند دو تا سه کیلومتر برد دارد. این اولین قدم موشکی ما بود.
شهید تهرانی مقدم گفتند ما آن را به خط مقدم می بریم و تست می کنیم. هر چقدر که رفت بالاخره به سمت دشمن می رود؛ البته تست ناموفق بود اما جرقه ای در ذهن تهرانی مقدم زده شد که ما باید موشک درست کنیم. وقتی عملیات خیبر تمام شد در اوایل سال ۶۳ با شهید تهرانی مقدم و شهید شفیع زاده برای تنظیم برنامه ها جلسه گذاشته بودیم تا عملیات بعدی انجام شود؛ آن زمان توپخانه در حال شکل گیری بود و توپخانه سپاه در حال رشد بود. شهید تهرانی مقدم آنجا گفت که من می خواهم به سمت توان موشکی بروم. ما تعجب کردیم و گفتیم بگذار حالا توپخانه راه بیفتد اما گفت شما می توانید توپخانه را اداره کنید. شهید تهرانی مقدم گفت وقتی عراق موشک به کشور ما می زند و مردم دور این گودال ها جمع شده و می گویند موشک جواب موشک من می بینم که امام و ولی فقیه موشکی ندارد که جواب مردم را بدهد. من می خواهم موشکی در دست ولایت قرار دهم که جواب مردم را بدهند. پس از این ماجرا در اسفند سال ۶۳ موشک ما در بغداد فرود آمد. درست است این موشک قرضی بود اما موشک دست ما آمده بود؛ به یکسال نکشید که موشک ما به بغداد خورد.
هم اکنون ما یکی از قدرت های موشکی مطرح دنیا هستیم و این کار کاملا بومی شده است. ما موشک ساز هستیم و تمام دنیا این را می دانند. اگر کاملا هم دور ایران محاصره شود با مواد اولیه ای که خودمان داریم موشک درست می کنیم و نیاز به وارد کردن چیزی نداریم. یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی همین توان موشکی است و دشمن نمی تواند آن را از ما بگیرد. حتی اگر چند سیلو و زاغه موشکی ما را منهدم کنند.
سفره ای که در بحث موشکی پهن کرده ایم، نان خرده هایش را حماس و جهاد اسلامی استفاده کرده اند و رژیم صهیونیستی مستاصل شده است. موشک هایی که فلسطینی ها دارند ساخت خودشان است. حزب الله خودش موشک می سازد. صنعت موشکی ایران قابل بازگشت نیست واستکبار هم این را می داند؛ آنها نمی توانند این توان را نادیده بگیرند. حتی اگر چند زاغه و سکو را منهدم کنند که البته پیش بینی شده است که نتوانند این کار را انجام دهند و اکثر داشته های ما متحرک است. اکثر داشته های ما قابل تشخیص و مشاهده نیست.
پس از حوادث کوی دانشگاه در سال ۷۸ جمعی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس نامه ای به رئیس دولت اصلاحات نوشتند که نام شما هم در میان امضاکنندگان آن بود. اول بفرمایید چه شرایطی باعث نگارش این نامه شد و برای تحقق انقلابی گری امروز باید چه اقداماتی انجام داد؟
برخلاف سوء استفاده ای که از آن نامه شد، نویسندگان این نامه همچنین قصدی نداشتند. این نامه یک القای قدرت به سیستم سیاسی کشور بود که ما از موضع انقلابی دفاع می کنیم و نقش مشوق و حمایت گرانه داشت. پیام آن این بود که نترسید و کوتاه نیایید و مسامحه نکنید. الان هم همین حرف را می زنیم. برخی الان می گویند چرا همزمان با مذاکرات، موشک آزمایش کردید؛ می خواستید در مذاکرات اخلال بوجود بیاورید! سیاسیون ما وقتی مذاکره می کنند اگر پشتوانه خوبی داشته باشند محکم مذاکره می کنند و امتیاز می گیرند. هر چه قدرت نمایی کنیم به نفع کسانی است که در صحنه سیاسی فعالیت می کنند.
برخی با تحلیل های غلط این اقدام را کارشکنی تلقی می کنند! البته برای کسانی که می خواهند مصالحه کنند این کارشکنی است. نیروهای انقلاب به هیچ وجه اجازه نمی دهند ثمره خون شهیدان مورد معامله و مصالحه قرار بگیرد؛ این همان تکلیف انقلابی است که حضرت آقا می فرمایند.