«مدیریت توحش»، بیانیه نسل‌کشی داعش

کتاب «مدیریت توحش» تالیف ابوبکر ناجی و ترجمه مشترک لادن احمدیان هروی و سوده منصوری به نگاهی به آراء و نظرات تفکرات بنیادگرایی اسلامی ناجی اختصاص دارد.
کد خبر: ۲۳۰۶۲۴
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۲ - 06March 2017
به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، کتاب «مدیریت توحش» تالیف ابوبکر ناجی با ترجمه مشترک لادن احمدیان‌هروی و سوده منصوری به بررسی نظرات تفکرات بنیادگرایی اسلامی ناجی می‌پردازد.
 
کتاب «مدیریت توحش» را می‌توان «مانیفست» گروه تروریستی داعش به‌شمار آورد. «ابوبکر ناجی»، استراتژیست برجسته القاعده در سال 2004 این کتاب را نوشت و به چاپ رساند. این اثر که در ابتدا جزوه‌ای درون سازمانی به شمار می‌آمد،‌ نشان‌دهنده چرخش ذهنی ـ ایدئولوژیک و به تبع آن چرخش استراتژیک گروهی از مبارزان است که از القاعده منشعب شده‌اند. مدیریت توحش، اگرچه سرآغاز دور جدیدی از تفکر بنیادگرایی اسلامی است و با اسلاف خود تمایزهایی دارد اما هنوز شباهت‌های خویش را با آن حفظ کرده است.

ایده‌هایی که ابوبکر ناجی در جزوه مدیریت توحش ارائه می‌کند تا حدی همان‌هایی است که در رهبری ابومصعب الزرقاوی به صورت خام، پراکنده و فاقد انسجام تبلور یافته است. ایده‌هایی که ‌رفت تا کمتر از یک دهه بعد در رهبری ابوبکر بغدای به پختگی رسیده و در عملکرد سازمانی داعش (دولت اسلامی شام و عراق) به تمامی به اجرا گذاشته شود.
 
لذا می‌توان ادعا کرد که مدیریت توحش، صورت‌بندی ایدئولوژیک گروهی است که امروز مسبب بیشترین ناآرامی‌ها، ترس و وحشت، ‌کشتار و آوارگی مردم بی‌گناه سوریه و عراق است؛ گروهی که البته هرگاه امکانش را بیابد از آتش افروختن در دیگر نقاط جهان غفلت نمی‌کند.
 
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود،‌ دنیایی را به تصویر می‌کشد که در سیطره ابرقدرت‌ها (آمریکا و روسیه) قرار گرفته است؛ ابرقدرت‌هایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانه‌ای اخذ کرده‌اند.

ناجی، در سراسر اثر خود، برای نشان دادن حقانیت کلام خود به ذکر نمونه‌ها و الگوهایی از صدراسلام روی می‌آورد و در این میان، حتی از جعل روایت نیز ابایی ندارد. وی در نخستین فصل کتاب خود، از جنبش‌های متعددی یاد می‌کند که مدیریت توحش را مبنای حرکت خود قرار داده‌اند.
 
از مربع سنی در هند، پاکستان، کشمیر و افغانستان گرفته تا جنبش‌هایی چون حماس و جهاد اسلامی در فلسطین امروز و حتی جنبش‌های چپ در آمریکای مرکزی و جنوبی که به زعم نویسنده «در بعضی مناطق فرآیندهایی برای مدیریت توحش ابداع کردند... اما بر مبنای اصول کثیفشان این مناطق را مدیریت می‌کنند.»

سومین فصل از کتاب مدیریت توحش به مساله رهبری و مدیریت،‌ اختصاص دارد. او این مبحث را با این شعار آغاز می‌کند: «هر رهبری مدیر است و هر مدیری رهبر نیست.» چرا که به زعم وی، «مدیر فردی از درون جنبش یا گروه است که در هنر مدیریت چیره‌دست است ... بی‌آنکه اسرار حساس را بداند. در مقابل رهبر باید محل اعتماد کامل جنبش باشد؛ کسی که حرکت‌ها و اسرار جنبش، نزدش محفوظ است.»

مدیریت توحش در چهارمین فصل خود به سراغ مهم‌ترین مشکلات و موانعی می‌رود که جنبش جهاد اسلامی با آن روبه‌روست و راه‌های مقابله با آنان را بررسی می‌کند. نخستین مسئله‌ای که ناجی به آن می‌پردازد،‌ کاهش تعداد نیروهای مؤمن است.
 
پس از آن وی بر مشکل کمبود کادر اداری در مناطق تحت مدیریت توحش انگشت می‌نهد و سپس از مشکل وفاداری‌های سابق نیروهای اداری پرده برمی‌دارد. همچنین وی از مشکل جاسوسی و نفوذ هم به عنوان یکی دیگر از موانع پیش‌رو یاد می‌کند و بر این باور است که پیروی از قاعده «خشونت» به بحث چگونگی تعامل با جاسوس‌ها مرتبط است و اگر با مدرک، جاسوس بودن فردی اثبات شود، باید با او چنان رفتار کرد که درس عبرتی برای دیگران شود.

در فصل پنجم کتاب،‌ نویسنده سراغ شبهاتی می‌رود که ممکن است افراد در مسیر جهاد مطرح کنند و در پی پاسخ به این پرسش برمی‌آید که آیا راه حل دیگری،‌ آسان‌تر از این راه سخت و خون‌ریز وجود دارد؟ به زعم وی «اولا درباره سایر راه‌حل‌ها کافی است تا آن را به ذهن بیارویم تا عقل، حکم به فساد آن دهد،‌ چرا که بسیاری از جزئیات آن‌ها در تضاد با فرامین شرعی است. در حالی که کسی نمی‌تواند دلیلی شرعی ـ که شایسته تأمل و دقت نظر باشد ـ علیه راه حل جهادی ایده‌آل عرضه دارد.»

کتاب «مدیریت توحش» تالیف ابوبکر ناجی ترجمه مشترک لادن احمدیان‌هروی و سوده منصوری در 273 صفحه، شمارگان 300 نسخه از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به چاپ رسید. ‌
 
 انتهای پیام/ 161
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار