همسر شهید زنده لرستانی:

ناگفته‌های ۹ سال پرستاری از شهید زنده لرستان/ پرستاری از «آقا سید» برایم شیرین است

همسر سید نورخدا موسوی گفت: من عاشق همسرم بودم، حتی باور نمی‌کردم یک روز تحمل‌کنم آقا سید مریض باشد، مجروح شدنش برایم سخت بود ولی مجروحیتش را با جان و دل خریدم در واقع یک نوع معامله باخدا و ائمه اطهار(ع) بود. پرستاری از آقا سید برایم شیرین شده است.
کد خبر: ۲۳۱۰۲۸
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۸ - 08March 2017
ناگفته‌های ۹ سال پرستاری از شهید زنده لرستان/ پرستاری از «آقا سید» برایم شیرین استبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، تاریخ سراسر حماسه ایران اسلامی سرشار از جان‌فشانی شهیدان و ایثارگرانی است که جان درگرو دین، ایمان و ولایت نهادند.

جانبازان سفیران نور و روشنایی هستند که وجودشان بوی بهشت، رحمت و رنگ عشق و شهادت دارد و غنیمتی بزرگ از رحمت الهی هستند، امروز فرصتی شده تا بار دیگر ما زمینیان از آسمانیان سخن بگوییم، کسانی که برای وطن، ناموس و آبرویشان می‌روند تا جلوی متجاوزان و ستمکاران را بگیرند؛ آری امروز باید از سید نور خدا گفت، شهید زنده‌ای که زیباترین تفسیر عشق، شجاعت و ایثار است.

ماجرا از اینجا آغاز شد که 17 اسفندماه سال 87 گروه اشرار ریگی در درگیری با نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در منطقه لار زاهدان چند تن از محافظان این سرزمین را مجروح و چند نفر دیگر را نیز به شهادت رساندند.

شهید زنده لرستانی زیباترین تفسیر عشق و ایثار

در این درگیری سید نور خدا موسوی، دلاورمرد لرستانی دوشادوش دیگر رشیدمردان این سرزمین برای مقابله با گروه ملعون ریگی حضور داشت که پس از دلاوری‌های بسیار از ناحیه سر مجروح شد و اکنون 9 سال است در کما به سر می‌برد.

سید نور خدا موسوی مردانه در برابر دشمنان دین ایستاد، فداکاری کرد و سرانجام با جانبازی و جان‌نثاری سال‌هاست ساکت و آرام بر روی تخت قرار گرفت تا آیتی بر آیات الهی، الگو و سرمشقی برای زمینیان باشد، اینجاست که باید گفت سید، خدا می‌توانست دست‌تو را هم بگیرد و بالا بخواندت اما زمین برای نفس کشیدن جرعه‌ای آسمان می‌خواهد.

جانبازان تمثال وفاداری، ایثار و تصویرگر ایمان‌اند، بزرگ‌مردانی که درراه حق جان‌فشانی کردند و تا آخرین قطره خون پای حق و دفاع از میهن خویش ایستادند، کسانی که مشعل فروزان آزادگی را به دست گرفته تا کلید آزادی فتح را برای ما به ارمغان بیاورند.

نهمین سالگرد مجروحیت سید نورخدا

به بهانه هفدهم اسفندماه سالروز مجروحیت سید نور خدا موسوی گفت‌وگویی داشتیم با همسر باوفا و مقاوم وی که زینب وار مسئولیت سنگین پرستاری و تعلیم و تربیت فرزندان را برعهده‌گرفته و سال‌ها صبوری به خرج داده تا مرهمی بر زخم جانکاه سید و مادری آرام‌بخش فرزندان خود باشد.

کبری حافظی همسر جانباز صددرصد سیدنورخدا موسوی اظهار داشت: از امروز آقا سید وارد نهمین سال مجروحیت می‌شود، آقا سید در سن 36 سالگی مجروح شد، زمانی که زهرا 7 سال و محمد 5 ساله بود و امروز خوشحالم از اینکه همسرم در کنارمان نفس می‌کشد و هر روزی که به مجروحیت وی اضافه می‌شود شکر خدا را به‌جا می‌آورم.

وی می‌گوید مانند مادری که فرزندش هر روز بزرگ‌تر می‌شود من نیز از افزوده شدن به‌روزهای مجروحیت آقا سید لذت می‌برم و افتخار اینکه سید نور خدا به‌عنوان یک امانت الهی در دست من است خدا را شاکرم.

افتخار بودن در کنار آقا سید

همسر جانباز لرستانی از اوایل مجروحیت همسرش سخن می‌گوید، روزهایی که ثانیه به ثانیه‌اش را با انتظار گذرانده و نگاهش خیره به نفس کشیدن آقا سید بوده و شاید دعاهای این همسر فداکار است که خدای سبحان چنین مقدر داشته که سید نور خدا شهید زنده بمانند.

وی بیان می‌کند روزی که آقا سید مجروح شد باور کردنش برایم سخت بود، هرلحظه منتظر خبر شهادتش بودیم، آقا سید چهار ماه در آی سی یو با ضریب هوشی سه بستری بود. شرایط بسیار سختی بود چند ماهی که در بیمارستان بود از منزل فرار می‌کردم، جای خالی آقا سید خیلی احساس می‌شد و تحمل بودن در منزل را نداشتم.

خانم حافظی از روزهای قبل از مجروحیت سید نور خدا می‌گوید: قبل از مجروحیت آقا سید زندگی ما زبانزد اقوام بود و هر زمان بحث تفاهم و خوشبختی بود رابطه من و آقا سید را مثال می‌زدند.

وی از محبوبیت آقا سید در بین دوستان و همکارانش گفت: آقا سید در محل کار هم عزیز و دوست‌داشتنی بود، آقا سید بسیار مؤمن و باشخصیت بودند و برای همه قابل احترام بود.

پرستاری از آقا سید برایم شیرین است

همسر شهید زنده عنوان می‌کند من عاشق همسرم بودم حتی باور نمی‌کردم یک روز تحمل‌کنم آقا سید مریض باشد، مجروح شدنش برایم سخت بود ولی مجروحیتش را باجان و دل خریدم درواقع یک نوع معامله باخدا و ائمه اطهار(ع) بود و پرستاری از آقا سید برایم شیرین شده است.

وی بیان می‌کند پس از مجروحیت آقا سید هر امیدواری که داشتم از طرف خدا بود، از ثانیه اول مجروحیت وی هیچ پزشکی به من امیدواری نمی‌داد و می‌گفتند ازلحاظ علم پزشکی یک درصد امید به برگشت وزنده ماندن آقا سید نیست، من این پرستاری را در حالی پذیرفتم که می‌گفتند مواظب باش و نگهداری کن ولی انتظار خوب شدن نداشته باش مگر معجزه خداوند، امروز خوشحالم که سایه سید نور خدا بر سر من و فرزندانم است و در کنار ما نفس می‌کشد.

خانم حافظی می‌گوید سید نور خدا بین همه مردم عزیز است و از زمانی که مجروح شده خیلی از جوانان به دیدار آقا سید می‌آیند حتی از وی الگو می‌گیرند و راه دیگری را در زندگی  انتخاب کرده‌اند و می‌گویند باوجود آقا سید برگشتیم و خدا را پیدا کردیم و با نفس‌های آقا سید ما به خداشناسی رسیدیم.

جانباز لرستانی الگویی برای جوانان

وی افزود: جوانانی که راه درست را می‌دانند و می‌خواهند ثابت‌قدم باشند باید به امثال سید نور خدا نگاه کنند، کسانی که برای کشور، وطن خود و راحتی مردم از جان گذشتند تا امروز امنیت در جامعه باشد، امنیت جامعه ما حاصل خون شهدا است.

همسر سید نور خدا بیان می‌کند خیلی از کسانی که در مسیر ایثار و فداکاری قدم گذاشتند و پرپر شدند دخترانی مانند سیده زهرای من برای همیشه چشم‌انتظارند و پسرانی مانند محمد من که در سن کودکی و زمانی که به پدر نیاز  داشتند و فکر می‌کردند  پدر راه گشا است، خیلی از آرزوهای خود را از زندگی حذف کردند.

اما سهم سیده زهرا، جانبازی پدرش شد که غیرتش اجازه نداد هجوم یزیدیان زمان به مرزهای وطنش را تحمل کند و تا پای جان جلوی دشمن ایستاد تا ما در آرامش باشیم.

وابستگی سیده زهرا به پدر

سیده زهرا موسوی فرزند شهید زنده لرستانی اظهار داشت: زمانی که پدرم مجروح شد هفت سال بیشتر نداشتم، بسیار وابسته به پدر بودم و مجروحیتش خیلی ناراحت‌کننده بود.

وی افزود: خیلی از خدا ممنون هستم که سایه پدرم بالای سرمان است و نفس می‌کشد، خوشحالم که پدرم در هوایی نفس می‌کشد که من هم‌نفس می‌کشم، آرزوی خوب شدن پدرم را دارم ولی اگر تقدیر نباشد راضی به بودن پدرم به همین شکل هستم.

فرزند جانباز لرستانی می‌گوید پدر امید زندگی و حرکت‌کننده به سمت آرزوها است، امیدوارم کسی از نعمت پدر محروم نشود، پدرم برای من بهترین پدر دنیا است و برای دیگران شاید یک الگو باشد.

وی بیان می‌کند از دوستان و هم سن و سال‌های خودم می‌خواهم قدر نعمت پدر را بدانند و از ثانیه ثانیه بودن در کنار پدرشان استفاده کنند.

سیده زهرا از سخن گفتن با پدرش می‌گوید: من هم مانند همه با پدرم حرف می‌زنم و از مدرسه که به منزل می‌روم اتفاقاتی که رخ‌داده را برای پدرم تعریف می‌کنم، پدر من را نگاه می‌کند و می‌دانم که حرف‌هایم را گوش می‌کند و برایم دعا می‌کند.

افتخار همسر شهید زنده به لر بودن

همسر شهید زنده لرستانی با اشاره به توهین دو مجری تلویزیون به قوم لر گفت: خدا کند از روی ناآگاهی این‌گونه در مورد قوم لر صحبت کرده باشند، من به‌عنوان یک زن لر به لر بودن و اینکه در کنار یک شیر مرد لر هستم افتخار می‌کنم.

حافظی بیان می‌کند: تاریخ قوم لر به اصالت، نجابت و شرافت است، ما افتخار می‌کنیم  به لر بودن و به همه اقوام دیگر نیز احترام می‌گذاریم و همه را برادر و خواهرهای دینی خود می‌دانیم.

وی افزود: من به‌عنوان همسر شهید زنده سید نور خدا موسوی  افتخار می‌کنم که هم استانی مرحوم آیت‌الله بروجردی هستم و افتخار می‌کنم استان لرستان شهدایی را تقدیم انقلاب کرده است که هرکدامشان یک فرمانده قدر بودند همانند مسیح کردستان؛ شهدای مدافع حرم استان نیز به عشق حضرت زینب(س) نیز شهد شیرین شهادت را نوشیدند، توصیه می‌شود کسانی که به قوم بزرگ لر توهین می‌کنند در اخلاق و رفتار خود تجدیدنظر کنند.
 
منبع: تسنیم
نظر شما
پربیننده ها