به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از حوزه هنری، سیده اعظم حسینی تدوین کننده کتاب «دا» در گزارشی بر ضرورت پرداختن به ادبیات مستند جنگ و آسیبهای جدی که موجب تضعیف این گونه ادبی میشود، تاکید کرد. متن کامل سخنان حسینی در زیر از نظر میگذرد:
اکنون برای پرداختن به اینکه خاطرات و مستندات جنگ را به عنوان سرمایههای فرهنگی باقیمانده از دوران دفاع مقدس، «ادبیات» بدانیم یا «تاریخ» و یا دانشی زیرمجموعه علوم اجتماعی، مجالی نیست. اما آنچه مسلم و مورد اتفاق است، اصول بدیهی است که همگان شنیده و بدان اعتقاد داریم. ملتی که تاریخ سرزمین خود را ننویسد، دیگران آنگونه که بخواهند تاریخش را خواهند نوشت. ملتی که تاریخ خود را نشناسد، محکوم به تکرار آن است. شناخت ادبیات و تاریخ برای ملتی که خود دارای سابقه فرهنگ و تمدن در جهان است، جزو ضروریات است. هنر و ادبیات رمز ماندگاری یک جامعه و ملت و زبان فرهنگ یک ملت است. ادبیات راه آشنایی ما با تفکر و زبان اقشار مختلف است. دیگر آنکه ادبیات به تفکر انسانها عمق میبخشد و افقهای جدیدی را در برابرشان میگشاید.
در کنار این مباحث نظری در خصوص اهمیت ادبیات و تاریخ، موضوع قابل اعتنای دیگر آن است که هر واقعه و رخداد بزرگی، پس از وقوعش، ادبیات مربوط به خود را خواهد داشت که ویژگیهای متفاوت و مختصات منحصر به خود را دارا است. بدیهی و غیرقابل انکار است که انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نیز به عنوان دو حادثه بزرگ و مهم در قرون اخیر که حاصل تزاحم اندیشههای توحیدی و غیرتوحیدی بودند، ادبیات منحصر به خود را بیابند و ادبیاتشان زبان گویایی باشد برای شناخت ماهیت و چگونگیشان. چنانکه بزرگترین آثار ادبی و هنری جهان نیز در بستر جنگها و انقلابها قدم به عرصه فرهنگ و هنر گذاشتند و با گذشت زمان، آنچه از آن حوادث به جا ماند،مطالبی بود که در ظرف آثار ادبی و هنری جا گرفته بود.
بر اساس این منطق و رویه اولین مکتوبات و آثار مرتبط با این حوزها نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی به نگارش درآمدند و هماکنون بر اساس آمار کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری فقط در حوزه جنگ تقریباً 14 هزار عنوان کتاب طی 33 سال به چاپ رسیده که از این تعداد، مستندنگاریها، به ویژه خاطرات با بیش از 5000 عنوان، گوی سبقت را از داستان، شعر، نمایشنامه و کتابهای پژوهشی ربوده است. در کنار این عدد و رقم کمی، آنچه نیازمند توضیح و اطلاع است مباحث کیفی و ارزش علمی، ادبی آثار مستند جدید، تحت عنوان خاطرات است که در سالهای اخیر در کنار رشد کمی از رشد و ارتقا علمی قابل توجهی برخوردار بوده است. استقبال گستره توده مردم به خواندن متونی که از دل وقایع حقیقی جنگ و زندگی مردمان عادی استخراج و در ظرف کتاب جای میگیرند و رضایت آنها مهمترین استدلال برای موفق دانستن اینگونه کتابهاست. علاوه بر آن کسب مقامهای نخستین در مهمترین جشنوارهای ادبی نشانگر مقبولیت آثار نزد داوران و کارشناسان ملی است.
جا دارد کمی هم درباره شیوه و روش پدید آوری آثار جدیدی که برخی توفیقات شان را بر شمردم صحبت کنم. در اینگونه آثار، مستندنگار کارشناسی است که ارزش و اعتبار اثر، به قدرت و توانایی وی بستگی دارد تا در کنار ارزش محتوا و یادماندههای ذهنی صاحبان خاطرات بتواند فضاهای خواندنی و پُرکشش تاریخی و اجتماعی در دل فراز و فرود زندگی انسانها را بیابد و در انتقال آن موفق عمل کند. از این منظر، خاطرهنگار جنگ که ناقل زوایای تاریخی است، بایستی صاحب دیدگاه، قلم، داوری، انتخاب و دارای توان کارشناسی و قدرت مصاحبه باشد. به گفته کارشناسان و صاحبنظران این حوزه ظهور آثار جدید دو اتفاق مهم و غیر قابل انکار را در پی داشت. نخست تغییر سیاستها و اهداف نشر خاطرات بود. اکنون کتاب خاطره نه برای آیندگان که برای تاثیرگذاری امروز نوشته میشود. قبل از این عموماً خاطرات نوشته و یا منتشر میشدند تا به عنوان مدارک و منابع در مطالعات تاریخی بهرهبرداری شوند اما اکنون به عنوان آثاری با نقش اجتماعی و پیام رسان همچون رمانها منتشر میشوند تا تاثیر روزآمد اجتماعی را در پی داشته باشند.
دوم آنکه، آثار جدید اعتبار خاطرهنگاران را به عنوان یک گروه حرفهای تثبیت کرده است. به گونهای که قبلاً خاطرات خودنوشت که توسط صاحبان قلم نوشته میشد، نرخ بالاتری در شأنیت یک اثر داشت، اما اکنون خاطرهنگاری تکنگاشت که توسط کارشناسی خبره از مصاحبه با صاحب خاطره پدید میآید، اعتبار ویژهای یافته است. امروزه حوزه پدیدآورندگی آثار جنگ حوزهای حرفهای است که در سطح ملی و در قوانین جاری کشور به ویژه قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان پشتیبانیهای متعددی برای آن فرض شده است. رهبر فرزانه انقلاب هم با دقتی که در این امور دارند خاطرهنگاران را «نویسنده» خطاب میکنند، با همه این احوالات و علیرغم قانونهای موجود، آنچه اکنون پیش روی نویسندگان و خاطرهنگاران جنگ است، فضایی نامطلوب و ناخوشایند و غیر قابل توجیه است. در حالی که تولید و پدیدآوری آثار در مسیری سخت و صعب به انجام میرسد و مستلزم انواع کارشناسی، پژوهشها و تخصصهاست، لکن شناخت کافی و موثر از ماهیت این گونه ادبی و حمایت حقوقی لازم از جایگاه نویسندگان و خاطرهنگاران که از وظایف سیاستگذاران ملی در نشر کتاب است، به عمل نیامده و حقوق مرتبط با این گروه حرفهای در کشاکش تفاسیر و تعابیر غیرادبی و غیرحقوقی ناشران و نهادهای مرتبط با نشر، دستخوش انواع بیمهریها و محرومیتها شده است.
در کنار این ماجراها برخورد اصحاب رسانه و بخشی از متولیان امور و جامعه کتابخوان نیز جالب توجه است. برخی از اهالی رسانه به دلیل عدم شناخت کافی از نقش پدید آورندگان، به کرات دچار خطا در معرفی و به تبع تضییع حقوق معنوی نویسندگان میشوند. مستند این اظهارات کتابهایی است که در سطور بالاتر از آنها به عنوان آثار موفق در گذار اجتماعی و داوریهای ملی یاد کردم. خوب است بدانیم مولف و پدیدآور پرآوازهترین کتابی که تیراژ نسخههایش به گفته ناشر به مرز میلیون رسیده است، موضوع بیش از 30 پایان نامه دانشجویی قرار گرفته، به 7 زبان ترجمه شده و یا در دست ترجمه است و به جغرافیای فرهنگ و ادب سایر ملل دور و نزدیک وارد شده است، نشستهای نقد و نظر را کماکان در سالهای پس از انتشارش از سر میگذراند و جامعه سینمایی را به ساخت تصویریاش ترغیب میکند و ارزش افزودههای دیگری نیز دارد، هنوز از سمت و سوی ناشر به رسمیت شناخته نشده و به خاطر خلط جایگاه مولف و صاحب خاطره از سوی رسانهها هم، شأن علمی و ادبیاش دچار اشکال شده و دامنه این خطا هر روز بیش از دیروز گسترش مییابد.
بسیاری از این آسیبها از آنجا ناشی میشود که متولیان نشر در سازمانها و نهادهای مرتبط همگام و همراه با تولید علم و دانش پیش نمیروند. با تمام این احوال و شرایط نویسندگان و پدید آوران آثار موفق در حیطه جنگ، در نبود جایگاه مستقل برای اینگونه خاطرات و بدون هیچگونه نامگذاری خاص و با انواع موانع و آسیب پذیری حقوقی مشغول فعالیت هستند و اگر همچو منی به نمایندگی از آنان کمی با شما درد دل کردم، شاید برای این بود که سیاستگذاران فرهنگی جامعه را به جایگاه و اهمیت آنان توجه بدهم.