با توجه به مجموعهی شعارهای سال و عناوینی که برای نامگذاری سالها از سوی رهبر انقلاب در نظر گرفته شده است، آیا میتوان تحلیلی از نوع نگاه و منظومهی فکری رهبر انقلاب بهدست آورد؟
رهبر
انقلاب اسلامی تقریبا از سال 1370 سالها را نامگذاری کردند. این
نامگذاریها را میتوان در سه بخش تقسیم کرد. بخش اول نامگذاریهایی است
که به نام اشخاص صورت گرفته است، سالهای78، 79، 81 و 85 که به ترتیب به
نامهای سال امام خمینی، سال امام علی علیهالسلام، سال عزت و افتخار حسینی
و سال پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نامگذاری شدند.
غیر از این چهار سال، سایر نامگذاریها بهگونهای است که با موضوع
«اقتصاد» یا به شکل مستقیم و یا به صورت غیرمستقیم ارتباط دارد. در حقیقت
رهبر انقلاب از سالها پیش به درستی تشخیص داده بودند که مهمترین بخش در
زمان حاضر، بخش افتصادی است و میبایست بر روی آن تمرکز کرد. بدین ترتیب
بخش دوم را میتوان نامگذاریهایی دانست که بهصورت مستقیم به موضوع
اقتصاد مربوط هستند. در این قسمت میتوان به سالهای 95 با نام اقتصاد
مقاومتی، سال 93 اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی، سال 92 حماسهی
سیاسی و حماسهی اقتصادی، سال 91 تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی
ایرانی، سال 90 جهاد اقتصادی، سال 88 حرکت بهسمت اصلاح الگوی مصرف، سال 80
اقتدار ملی و اشتغال آفرینی، سال 77 سالی بود که حضرت آقا بر صرفهجویی و
پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابی، سال 75 تاکید
بر ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور و سال 74 که با
تاکید بر وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی همراه بود، اشاره
کرد.
بخش سوم را میتوان نامگذاریهایی دانست که بهشکل غیر
مستقیم به امر اقتصاد مربوط میشوند. در حقیقت اگرچه ممکن است در نگاه اول،
موضوع اقتصاد در این سالها نمود چندانی ندارد، اما با اندک تأملی در
محتوای بیانات نوروزی ایشان، میتوان فهمید که باز هم دغدغهی ایشان اقتصاد
و مشکلات معیشتی مردم است. برای درک بیشتر این موضوع باید به تشریح
نامگذاریها از سوی حضرت آقا توجه کنیم، بهویژه سخنرانیهای روز اول
فروردین در جوار حرم رضوی. بهطور مثال در تشریح سال 94 با نام دولت و ملت،
همدلیوهمزبانی به لزوم رونق به اقتصاد و تولید اشاره کردند. همچنین در
سال 89 با نام همت مضاعف، کار مضاعف به برداشتن گامهای بلندتر دولت
بههمراه ملت در عرصههای اقتصادی، سال 87 با نام نوآوری و شکوفایی که یکی
از معانی شکوفایی، شکوفایی در اقتصاد است اشاره شده است. یا در سال 84 با
نام همبستگی ملی و مشارکت عمومی در تبیین این شعار میفرمایند: آمادهسازی
زیرساخت لازم برای دستیابی به سند چشمانداز بیستساله. سند چشمانداز
بیستساله یک بخش عمدهاش بحث اقتصاد است، سال 82 با نام خدمترسانی که در
شرح خدمترسانی بحث اقتصادی را مطرح میکنند، همچنین سالهای 73 که بر صرفه
جویی تاکید شد و سال 72 که حضرت آقا بر امر مهم عدالت اجتماعی تاکید کردند
که این امر باز به حیطهی اقتصاد و توزیع عادلانهی ثروت در کشور باز
میگردد.
این بازخوانی شعارهای
سال و یادآوری آنها به ما نشان میدهد که توجه رهبر انقلاب به مسئلهی
اقتصاد امر متاخر و مربوط به سالهای اخیر نیست.
جالب
این است که حضرت آقا حتی در همان پنج سالی که به اسم شخصیتهای دینی
نامگذاری شد، باز هم تاکیدشان بر مسئلهی اقتصاد بود. بهصورت مشخص در سال
پیامبر اعظم صلیالله علیهوآلهوسلم فرمودند که برداشتن گامهای بلند و
خیزش در جهت ساختن جامعه و تمدن مورد نظر پیامبر. یعنی در همان جا هم بحث
سازندگی را مطرح کردند. زیرا وقتی میگوییم تمدن، فقط وجهی معنویاش
مورد نظر نیست، تمدن ساحت مادی هم دارد. یا مثلا در سالی که سال
امیرالمومنین علیهالسلام بود، بیان کردند که نزدیک شدن ملت و نظام جمهوری
اسلامی به عدالت اجتماعی. واضح است که بحث عدالت اجتماعی فقط مرتبط به
بحثهای فرهنگی و سیاسی نیست و اتفاقا اقتصاد نقش پررنگتری در عدلت
اجتماعی و توزیع عادلانهی ثروت دارد.
ممکن است عدهای بگویند
از سال 88 که تحریمهای فلج کننده مطرح شد، حضرت آقا روی اقتصاد تاکید
داشتند اما این نامگذاریها نشان میدهد که ساختن یک جامعه و رسالت یک
جامعه اسلامی را ایشان سالها و دههها پیش از تحریم در منظومهی ذهنی خود
داشتهاند و بیان نمودهاند. سال 75 یعنی بیست سال قبل میفرمایند: رعایت
منابع مالی کشور، مبارزه با اسراف و زیادهروی و کسانی که اموال عمومی و
شخصی را نابود میکنند. یا سال 74 وقتی ایشان میفرمایند: انضباط اقتصادی
و مالی، زمانی که اصلا تحریمهای اینگونه وجود نداشت، حتی در سال 71 که
عنوان وحدت و یکپارچگی به عنوان شعار سال انتخاب میشود اما بحثشان
برنامهریزی دولت برای حضور مردم در سازندگی و سازماندهی همگانی که کار را
یک ارزش بالا و جهاد بدانند، یا در سال 70 ایشان میفرمایند که انشالله
باید مجاهدت عمومی برای سازندگی کشور رشد و سرعت پیدا کند. این نشان
میدهد که چشمانداز و افقی که حضرت آقا برای اقتصاد، برای دوری از
اسراف، برای کار بهعنوان یک جهاد تلقی میکنند این عناوین نشان میدهد ما
نمیتوانیم بگوییم تحریمها باعث شده که آقا ریلگذاری کشور را در بحث
اقتصاد قرار دهند.
در حالت عادی شاید به ذهن متبادر شود که
ایشان بهعنوان شخصی که یک مرجع و یک عالم مذهبی است عموما باید نامگذاری
سالها را با گرایش به فرهنگ و مسائل دینی انجام دهند، اما میبینیم در
واقعیت مسائل اقتصادی در آن نمود بیشتری دارد. یعنی میتوانم بگویم 60
درصد سالها واژههای اقتصادی در آن به کار برده شده است و سایر سالها هم
به شکلی غیرمستقیم به اقتصاد مرتبط است.
با توجه به سایر وجوه زندگی اجتماعی، چرا اقتصاد تا این اندازه برای رهبر انقلاب مهم بوده است؟
این امر که اقتصاد جزو مهمترین اولویتهای حکومتها است، از یک نگاه
عقلانی نشات میگیرد. گذشته از این در حکومتهای اسلامی علاوه بر نگاه
عقلانی، یک نگاه نقلی و دینی هم باید وجود داشته باشد. ما در آیات قرآن
داریم «لیقوم الناس بالقسط» که آمدن پیامبران و فرستادن کتب آسمانی برای
قسط و عدالت اجتماعی است. حضرت امام زمان عجّلاللَّهتعالیفرجهالشّریف
وقتی که ظهور میکنند زمین را پر از قسط و عدل میکنند در حالی که پر از
ظلم و جور بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای پیروز جنگ
سه محور اساسی را در دنیا دنبال کردند. این قدرتها سعی داشتند تا ادبیات
جنگ جهانی و نتایج آن را جهانی کنند و به همهی نقاط دنیا تعمیم دهند، در
حالیکه ما میدانیم بسیاری از کشورها و مناطق جهان مثل ایران اصلا نقشی در
جنگ جهانی نداشتند. نخستین محور، نظامیگری مبتنی بر بمب اتم بود که بر
همین اساس در غرب نهاد ناتو و در شرق هم نهاد ورشو پایهگذاری شد. این دو
قطبی در جهان وجود داشت، حتی پس از فروپاشی شوروی و انحلال ورشو، ناتو
همچنان وجود دارد.
محور دوم، فرهنگ مبتنی بر لیبرال دموکراسی
بود که اندیشمندان غربی آن را تئوریزه کردند، هانتینگتون نظریهی جنگ
تمدنها را بیان کرد، یا فوکویاما نظریهی پایان تاریخ را مطرح و بیان
میکند که در پایان تاریخ یک انسان وجود دارد، آن هم انسان لیبرال دموکراسی
است. یا حتی فریدمن که یک مقالهای معروفی دارد با عنوان جهان تخت است که
در این نظریه هم اساس پیروزی انسان مبتنی بر اندیشه لیبرال دموکراسی است.
اما محور سوم که اتفاقا از همه مهمتر است و نظام غرب اساس حاکمیت خود را
بر آن استوار کرده است که آن هم اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد یا اقتصاد
مبتنی بر اندیشههای کاپیتالیستی نظام سرمایهداری است. غرب برای اثبات
ساماندهی این نظام اقتصادی در دنیا، نهادهای بینالمللی اقتصادی را شکل
داد. نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و پس از آن نهاد
تعرفه و تجارت که در سال 1995 به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد. غرب دریافت
که برای تسلط هژمون بر جهان، باید بر شریانهای اقتصاد جهانی حاکم شود.
بههمین دلیل در نشست «برتون وودز»، پشتوانهی چاپ اسکناس تغییر یافت و
دلار با یک تناسبی با طلا تطبیق داده شد. بعد از دههی 70 به دلیل حملهی
نظامی آمریکا به ویتنام و مشکلات ناشی از این جنگ برای آمریکا، این تناسب
هم بههم خورد و اتفاقی تاریخی روی داد. از آن زمان به بعد دلاری را چاپ
میکنند که پشتوانهی طلایی ندارد و قید پشتوانهی طلا برای چاپ دلار حذف
شد. یعنی کشورهای دیگر مجبور هستند نفت بفروشند و یک کاغذی را بگیرند که
پشتوانهای ندارد. بنابراین در جهان مدرن اقتصاد از یک جایگاه رفیعی
برخوردار است.
از سوی دیگر اقتصاد یک ابزار است برای نفوذ،
هنگامی که شما اقتصادی قدرتمند داشته باشید میتوانید از دیپلماسی عمومی به
نحوی مؤثر استفاده کنید. کشوری مثل ژاپن بر همین مبنا و به دلیل بهرهمندی
از اقتصاد قدرتمند، سازمانی را با عنوان جترو (GTRO) پایهگذاری کرد که
این سازمان سرمایهها را در جهت کمک به دیپلماسی عمومی سامان میدهد.
بنابراین در این زمینه که اقتصاد بهعنوان یک عامل پیشبرنده در جهان حضور
دارد تردیدی نداریم. پس ناگزیریم برای آنکه در دنیای جدید، حرفی برای گفتن
داشته باشیم و عقب نیفتیم، اقتصاد خود را هرچه میتوانیم قوی کنیم.
آیا تأکید رهبر انقلاب بر اقتصاد فقط به نامگذاری سالها محدود میشود؟
خیر، بخش دیگری از اقدامات ایشان، مربوط است به ادبیاتسازی و به تبع آن گفتمانسازی در این زمینه. یک ویژگی که در حضرت آقا وجود دارد قدرت واژگانسازی ایشان است. یعنی یکسری واژگان در حوزهی اقتصاد، فرهنگ، دیپلماسی و سیاست وجود ندارد اما ایشان آن را ابداع میکنند. اتفاقا کاملا هم درست و صحیح است. مثلا یک اصطلاحی را ایشان بیان کردند تحت عنوان «اقتصاد بدون نفت»، که بحثشان هم یک بحث کاملا منطقی است و کارشناسان برجستهی دنیا هم برآن صحه میگذارند. شما وقتی خامفروشی میکنید، خریدار میتواند با شما بازی کند همچنانکه دیدیم در بعضی از سالها به قصد ضربه زدن به اقتصاد ما، قیمت نفت را کاهش دادند. ایشان اقتصاد بدون نفت را علاج این کار میدانند. وقتی ما بتوانیم خامفروشی نکنیم و ارزش افزودهایجاد کنیم بر روی کالای خام و اولیه، این میتواند از صدمه به اقتصاد کشور جلوگیری کند.
یا
بحث اقتصاد دانشبنیان، بسیاری از کشورهای پیشرفته دانششان را
میفروشند نه مواد خامشان را. آقا روی این بحث تأکید کردند و مثلا الان
ما در سلولهای بنیادین، در نانو و فناوریهای نوین در حال کار و پیشرفت
هستیم.
بحث بعدی اقتصاد مقاومتی است که بسیاری از کشورها از قبل
عملیاتی کردند. مثلا آمریکاییها از سالها قبل بحث اقتصاد مقاومتی را
دنبال کردهاند. همین رئیس جمهور جدید آمریکا با شعار اقتصاد داخلی و
تقویت آن روی کار آمد. جالب است بدانیم یک زمانی ژاپنیها بهخاطر اینکه
کالاهایشان کیفیت خوبی نداشت بهصورت خیلی ریز مینوشتند Made in Japan
چون ممکن بود کسی نخرد، اما ژاپنیها بعد از جنگ جهانی دوم روی اقتصاد
داخلی کار کردند و امروز رقابت میکنند با پیشرفتهترین کشورهای جهان.
این واژگانسازی امری مهم است، اما نیاز است از سوی نخبگان جامعه، این
واژگان تئوریزه شوند و ادبیات نظری پیرامون آنها شکل بگیرد. وقتی یک
نکتهای از سوی رهبر انقلاب بیان میشود، باید مبانی نظری برایش تعریف
شود و تئوریزه گردد.
دلیل اصرار رهبر انقلاب بر تقویت درونی اقتصاد و ساخت مستحکم چیست؟
یکی از پاشنه آشیلهای انقلاب اسلامی اقتصاد است. فردی است به نام فرید
زکریا که اهل بمبئی هند و مسلمان است، او نظریهپردازی است که در هاروارد
شاگرد هانتینگتون بوده و هماکنون صاحب تریبون جهانی است. او میگوید
تأکیدی که بر دگرگونی اسلام از طریق پروتستانتیزم اسلامی میشود، اشتباه
است. بعد بیان میکند عامل اصلی که مسیحیت را با مدرنیته سازگار کرد این
نبود که کلیسا تفسیرهای لیبرالیستی از مذهب ارائه داد، بلکه عامل اصلی،
مدرنیزاسیون جامعه بود تا جایی که کلیسا مجبور شد خود را با دنیای اطرافش
وفق دهد. او میگوید الان هم اگر اسلام در جامعهی پیشرفته و کاپیتالیستی
قرار بگیرد، تغییر خواهد کرد. یعنی اگر شما بتوانید اندیشههای اقتصاد
کاپیتالیستی را وارد جوامع اسلامی کنید، این نوع نگاه به اسلام تغییر خواهد
کرد. اینگونه که وقتی شما از صندوق بینالمللی پول وام بگیرید، او به شما
میگوید این وام را به شما میدهیم تا در چه زمینههایی خرج کنید و چگونه
برگردانید. میدانیم که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بازوهای نظام
سرمایهداری در اقتصاد جهانی هستند و کافی است نگاهی به سرنوشت کشورهایی
چون برزیل، آرژانتین، ونزوئلا و یونان که از این نهادها وام گرفتند
بکنیم.
از سوی دیگر، اگر یک کشوری داشته باشید که جیبش خالی
باشد، ارزش پول ملیاش سال به سال پایینتر بیاید، تولیدملیاش کاهش
پیدا کند و وضعیت معیشت مردمش خراب باشد، یا قدرت خرید مردم کم باشد و
مسأله بیکاری در آن دغدغه عمومی باشد، هیچگاه نمیتوانیم از این کشور
بهعنوان الگویی جامع و مناسب یاد کنیم. بنابراین وقتی که رهبر معظم انقلاب
اسلامی 25 سال قبل در چارچوب نامگذاری سالها، به تولید داخل، اصلاح
الگوی مصرف، مبارزه با اسراف و امثالهم میپردازند، بدین منظور است که در
صورت تقویت اقتصادی است که میتوانید الگویی برای سایر ملتها باشید.
ما باید باور کنیم که رابطهی کشورهای مسلمان با نظام سلطه مثل آب و روغن
است. یعنی حتی اگر مسلمانان خود را تسلیم نظام سلطه بکنند بازهم آنها در
این کشورها سرمایهگذاری زیرساختی و بنیادین نمیکنند. ما باید سرنوشت
کشورهایی مثل مصر در زمان انور سادات و حسنی مبارک را که بهعنوان بازوی
عملیاتی غرب و پاسدار رژیم صهیونیستی در منطقه فعالیت میکردند در نظر
بگیریم. هیچکدام از قدرتهای غربی در مصر سرمایهگذاری نکردند و از نظر
اقتصادی مصر یکی از ضعیفترین کشورهای خاورمیانه بود و هست. همینطور
کشورهای حاشیهی خلیجفارس که خود را تسلیم محض نظام سلطه کردهاند و در
ظاهر توسعه یافتهاند اما در باطن و زیرساختها هیچ پیشرفتی نداشتهاند. پس
در حقیقت تنها راه پیشرفت همان اتکا به قدرت درونی و ساخت مستحکم داخلی
است.
اخیرا عدهای بیان میکنند که برای پیشرفت در اقتصاد،
باید از هزینههای نظامی و تقویت قوای نظامی چشم پوشید؟ چه رابطهای میان
تقویت قوای نظامی و رشد اقتصادی وجود دارد؟
یک کشوری مثل ایران حد
فاصل ماکو تا چابهار با هواپیما دو ساعت و نیم راه است، این کشور فرق
میکند با یک کشوری در حاشیهی خلیجفارس که از شرق به غرب آن نهایتا یک
ربع طول میکشد. یک کشور هشتاد میلیونی هستیم با منابع بسیار زیاد.
بنابراین مؤلفههای قدرت مادی و معنوی در جمهوری اسلامی فراتر از حدی است
که کشوری به خودش اجازه اقدام نظامی بدهد.
غرب از تهدید
بهعنوان یک بلوف استفاده میکند و تلاش میکند این را بهقدری جدی بگوید
که باورپذیر باشد، اما در عمل هیچوقت برنامهای نبوده، الان هم نیست و
در آینده هم نخواهد بود. مضافا اینکه ما دارای یک توان نظامی و دفاعی هستیم
و بازوهایی را در خارج از مرزهای ملی داریم که آن بازوها هم میتوانند یک
عامل بازدارنده باشند. در منطقهی غرب آسیا هیچکس نمیتواند قدرت ایران
را نادیده بگیرد و هیچ معادلهای حل نمیشود، جز اینکه ایران در آن
مشارکت کند این توضیحات برای این بود که ما خود را با یک کشور بیدفاع و
ضعیف مقایسه نکنیم و بخواهیم به هر بلوفی توجه کنیم.
از سوی
دیگر اقتصاد و قدرت نظامی یک رابطهی مستقیم دارند. شما اگر اقتصادت قوی
باشد میتوانید بنیهی دفاعی خود را قوی کنید. اینکه بعضی این استنباط را
کنند که در دنیای کنونی بحث نظامیگری کاملا کنار گذاشته شده، کاملا
اشتباه است. از سالیان دراز بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم، تفکری ایدئالیستی
شکل گرفت که دنیا بهسمت صلح حرکت میکند، اما به واقع این چنین نیست،
تنها کافی است به تجاوزها و حملههای قدرتهای غربی نگاهی کنیم تا دریابیم
که قدرت دفاعی یک نیاز ضروری است.
آیهی قرآن هم میفرماید
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ
الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ. در تفکر جمهوری اسلامی بحث
تجاوز وجود ندارد، ولی بحث دفاع وجود دارد، هر کشوری اگر اقتصادش قوی باشد
در حوزهی فرهنگ میتواند سرمایهگذاری بیشتری کند، در حوزهی توان دفاعی
میتواند به گونهای خود را تقویت کند که امنیت اجتماعی در آن حاکم شود و
در نتیجهی این امنیت، رفاه اجتماعی شکل بگیرد.
در مقابل همچنین اگر امنیت فراهم شود اقتصاد میتواند بالندگی بیشتری پیدا کند، سرمایهگذار در جایی سرمایهگذاری میکند که امنیت وجود داشته باشد. اگر امنیت پایین بیاید حتما نسبت مستقیم دارد با اقتصاد. زیرا سرمایهگذاری خطرناکتر و با ریسک بالاتر میشود. چه کسی حاضر است جایی سرمایهگذاری کند که آیندهاش مشخص نیست و تضمینی ندارد که میتواند از هزینهاش بهرهبرداری کند. در دنیا شرکتهای بزرگ برای سرمایهگذاریهای خود ضریب ریسک مشخص میکنند و این ضریب ریسک رابطهی مستقیم با امنیت آن منطقه دارد. لذا انقلاب جهانی اسلامی برای رسیدن به آرمانهای اجتماعی و اقتصادی خود ناچار به تقویت بنیانهای اقتصادی خود است و برای دست یافتن به این امر، حفظ و تقویت توان دفاعی و نظامی خود است.
انتهای پیام/ 161