به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، روسیه در دوران اتحاد جماهیر شوروی همواره به دنبال گسترش حوزه نفوذ خود برای جلوگیری از توسعه بلوک غرب بود. به همین منظور موضع اعراب در برابر رژیم صهیونیستی موقعیت خوبی بود تا بتواند با جذب همکاری کشورهای عربی از نفوذ آمریکا در منطقه جلوگیری کند.
حمایت مسکو از فلسطین نیز در همین راستا انجام میشد، اگرچه شوروی به صورت کلی با سران کشورهای عربی هم نظر نبود اما تکیه بر موضع دشمنی مشترک با آمریکا و متحدش یعنی اسرائیل میتوانست از هزینههای مسکو برای تقابل با بلوک غرب تا حد قابل توجهی بکاهد.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به مرور زمان موضع روسیه در چارچوب مواضع کشورهای غربی هضم شد و این کشور وارد دهه از دست رفته خود یا "عصر فلج" شد. بنابراین توسعه روابط با اسرائیل ادامه پیدا کرد، چراکه حدود 30 درصد از افراد صهیونیستی حاضر در سرزمینهای اشغالی مهاجرانی از اتحاد جماهیر شوروی هستند و بیشتر آنها نیز جزء شخصیتهای کلیدی و با نفوذ اسرائیل به شمار میروند. از این رو مسکو منافعی را در مناسبات با تلآویو دنبال میکند.
اما با روی کار آمدن یوگنی پریماکوف، وزیر امور خارجه سابق روسیه، مسئله رویکرد خاورمیانهای مسکو دوباره مطرح شد. پریماکوف نظرات جدیدی درباره ارتباط با جهان اسلام و کشورهای عربی منطقه داشت. شیوه عملگرایانهتر این رویکرد در دوران ریاست جمهوری پوتین شدت گرفت؛ روسیه این بار در راستای رقابت ژئوپلیتیک با آمریکا و اتحادیه اروپا تلاش میکند تا نفوذ خود را در منطقه بیشتر کند که نقطه اوج آن حضور مستقیم این کشور در تحولات سوریه و به طور کل خاورمیانه است.
از این رو روسیه به دنبال ایجاد چهرهای خوب از خود در خاورمیانه است تا بدین طریق گستره نفوذ آمریکا در خاورمیانه از بین برود یا به حداقل کاهش یابد. این جلوه از مسکو در چارچوب "رویکرد سازنده با استفاده از ظرفیتها" خلاصه میشود که یکی از آنها مسئله فلسطین است.
مناسبات سنتی روسیه با فلسطین و روابط مناسب با تلآویو ظرفیت خوبی را در اختیار مسکو قرار داده تا با استفاده از آن مسائل میان دو طرف را تا حد زیادی کاهش دهد، این برداشت مقامات روسیه است.
برای نمونه میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه معتقد است که باید مرزی میان اسرائیلیها و فلسطینیها تعیین شود و مشخص شدن این مرز میتواند تبادل متناسب اراضی را در نظر بگیرد تا چنین راهکاری امکان حل مسئله شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری رودخانه اردن را نیز به وجود آورد. در این سخنان بوگدانف رویکرد میانجیگرانه روسیه با توجه به زمینهها کاملاً مشخص است.
دمیتری مدودیف، نخست وزیر روسیه نیز با انتشار مقالهای در رابطه با سفر خود به سرزمین اشغالی، احیای هر چه سریعتر گفتوگو میان فلسطین و اسرائیل را مهم خواند و عنوان کرد که حل و فصل این موضوع به "موجودیت دو کشور با حقوق یکسان" کمک میکند.
حتی روسیه منافع اقتصادی بسیاری را در چارچوب روابط خود با فلسطین در نظر گرفته است، با این حال روند حل مسئله سیاسی با میانجیگری مسکو برای مقامات کرملین بیشتر اهمیت دارد. ناگفته نماند که روسیه مناسبات با این کشور را در راستای ارتباط با تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس دنبال میکند.
محمود عباس اخیراً دیداری با ترامپ، رئیس جمهور آمریکا داشت. حرفهایی که بعد از این دیدار در نشست خبری گفته شد، نزدیکی زیادی با موضع مسکو داشت؛ چراکه ترامپ از صلح بزرگ بر مبنای نگاه دو طرف یعنی فلسطین و رژیم اسرائیل سخن گفت.
محمود عباس 11 می نیز به دیدار پوتین در سوچی رفت. این سفر بعد از دیدار با ترامپ حاوی پیامهای مهمی است که جلوهای از آن در این گزارش گفته شد.
افزون بر آن، بعد از سفر نتانیاهو به روسیه و دیدار با پوتین،گزارشهایی در ماه گذشته منتشر شد که نشان میداد روسیه قدس شرقی را پایتخت دولت آینده فلسطین و قدس غربی را پایتخت رژیم اشغالگر قدس اعلام کرده است. برخی کارشناسان معتقدند که این اقدام مسکو برای پیشدستی در حضور خود برای حل بحران و روش میانجیگرانه است و این کار برای حضور بیشتر مسکو در معادلات مختلف جهانی، همچنین افزایش قدرت نسبی و تعیینکنندگی در تحولات منطقه انجام شده است.
در هر صورت فلسطین به صورت یکپارچه اداره نمیشود و تصمیمگیرنده یک شخص یا گروه مشخص نیست، همچنین اسرائیل نیز با حل مسئله خود با تشکیلات خودگردان دست از اقدامات تنشآفرین منطقهای بر نمیدارد و سیاست سازندهای را دنبال نمیکند، بلکه با حل این مسئله دهها بحران و تنش دیگری در منطقه ایجاد میکند. با این حال باید دید که پوتین چه مسائلی را در دیدار با محمود عباس مطرح میکند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/