شهید «نصرالله حیدرخانی» در سال 1341 متولد
شد و به عنوان مسئول تبلیغات گردان سپاه کرج به جبهههای حق علیه باطل شتافت. تنها سه روز پس از آخرین اعزامش در حال حرکت به سمت منطقه
عملیاتی «فاو» در تاریخ یکم اسفند 1364 به دیدار معشوقش شتافت.
«زهرا حیدراولاد» همسر این شهید والامقام در گفتوگو با
خبرنگار دفاع پرس در مورد شهید حیدرخانی گفت: از لحظهای که رفت
منتظر خبر شهادتش بودم، انگار به من الهام شده بود، خداحافظی کردنش با همیشه فرق داشت،
حالش مثل همیشه نبود.
نصرالله شب جمعه شهید شده بود ولی من
خبر نداشتم. شنبه در مدرسه مراسم داشتیم. همه فهمیده بودند و با دیدن من پچپچ میکردند
اما من باز هم متوجه نشدم، کسی به من چیزی نمیگفت.
بعد از ظهر همسر شهید خوشبخت که از دوستانم
بود به منزل ما آمد و آرام آرام خبر را به من گفت. نصرالله من با دوستش شهید بیگی
در منطقه عملیاتی در حال حرکت به سمت فاو بودند که در بمباران هوایی بر اثر اصابت ترکش به آرزویش رسید.
ما در سال 1362 ازدواج کردیم. از روز اول زندگی مشترکمان منتظر چنین روزی بودم. خاطرم هست یک روز با هم رفتیم مراسم تشییع شهدا
در منطقه دولتآباد کرج. خیلی ناراحت بود. همیشه نگران بود که مبادا در رختخواب بمیرد.
آنقدر دوستش داشتم که بیاراده به او گفتم ناراحت نباش. من مطمئنم که تو شهید میشوی!
خیلی ذوق کرد و از جایش پرید. گفت از کجا چنین چیزی میگویی؟ گفتم نمیدانم، ولی مطمئن
هستم به آرزویت میرسی.
بالاخره به آروزیش رسید. خودم هم نمیدانم چطور چنین آروزیی برایش کردم و چطور این صبوری در قلب من سرازیر شد. اما یقین
دارم که خداوند مهربان هر زمان که بخواهد گلی را بچیند حتما قبل از آن صبر و تحملش را
به صاحب گل میدهد، که اگر این صبر و آرامش الهی نبود من بعد از نصرالله تاب نمیآوردم.
الان هرچی به عقب برمیگردم و خاطراتم را
از لحظه شنیدن خبر شهادت همسرم را مرور میکنم، برایم سراسر شیرینی است و هیچ تلخی در
هیچ کجای ذهن و قلبم وجود ندارد.
انتهای پیام/