روایتی داستانی زندگی خلبان شهید عباس دوران در «بال آتش، بال خون»
کتاب «بال آتش، بال خون» که روایتی داستانی از زندگی شهید سرلشکر خلبان عباس دوران است با تلاش مصطفی جمشیدی توسط انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر
دفاع پرس، مصطفی جمشیدی در قالب کتابی با عنوان «بال آتش، بال خون»
به روایت زندگی شهید سرلشکر خلبان عباس دوران پرداخته است. عباس دوران از
بهترین خلبانان نیروی هوایی ارتش بود که پس از طی دوره مقدماتی خلبانی در
دانشکده نیروی هوایی ارتش در ایران، برای ادامه تحصیل به آمریکا اعزام شد و
نشان و گواهینامه خلبانی از آمریکا گرفت.
شهید «دوران» در شروع جنگ تحمیلی، افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی
پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) بود. او در طول جنگ بیش از 120 پرواز جنگی
داشت. بارها میگفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر
دشمن فرود میآیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.
آنچه که بیش از همه «دوران» را در خاطرها زنده نگه میدارد، بمباران پالایشگاه
بغداد و کوبیدن هواپیمای نیمسوخته به هتل محل برگزاری اجلاس سران
غیرمتعهدها در بغداد است؛ در حالی که عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود،
که با این کار و شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت
فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد.
کتاب «بال آتش، بال خون» از سری داستانهای دفاع مقدس است که در دو فصل
گردآوری شده است که روایتهای فصل اول، عموما درباره شخصیت «دوران» و خلبانی
وی نگاشته شده و شامل خاطرههایی از همرزمان اوست. در فصل دوم که کوتاهتر
است بیشتر شخصیت درونی شهید «دوران» مد نظر است و یک بُعد ناشناخته از این شهید را
نشان میدهد که در این فصل، همسر او هم نقش پررنگی دارد. نویسنده در
انتهای این فصل به روزنگاری آخرین اقدامات دوران تا روز شهادت و
عاشقانههای او و همسرش در زندگی میپردازد.
در بخشی از فصل دوم کتاب میخوانیم: «اگر در جیبش حین رفتن به سمت جیپ برای
پرواز، بیسکویت یا تخم آفتابگردان داشت، یواشکی آنها را در طول حاشیه
باغچه کوچک میریخت تا پرندهها ناهار و شامشان مهیا باشد. برای خلبان،
آنها فقط روی زمین زیبا بودند و دیدنشان در آسمان ـ اگر مقدور بود ـ دلهرهای
فقط و یا هراسی مسلط و منحوس بود. در آمریکا ـ بخصوص تگزاس ـ در اولین پرواز بدون استاد در آخرین لحظه بلند شدن از زمین، دستههای مرغابی مهاجر،
همردیف خط کناری باند در حال پرواز بودند.
نگهبانها با تفنگهای مخصوص و با کلاههایی که رویشان حروف گرینگو منقوش
بود، مداوم در محوطهها در حال گشت بوده به سوی اینجور پرندهها شلیک میکردند و
از قضا حقوق خوبی هم میگرفتند؛ اما فوج فوج از این پرندهها ـ دور مانده
از قشون در حال مهاجرت ـ به محوطههای فرودگاه میرسیدند و هر روز کار
تفنگچیها شکار آنها بود. اما اینجا اینقدر نبودند که کارکنان پرواز
محتاج این تدابیر باشند.»
چاپ دوم کتاب «بال آتش، بال خون» در 135 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و بهای
6 هزار تومان از سوی انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا منتشر شده است.