درباره «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد»؛
ماجرای تنبیه یک نویسنده بخاطر ارادت به امام خمینی (ره)/ ظلم شبه روشنفکران به نادر ابراهیمی
جریان شبه روشنفکری نمیخواستند باور کنند که نام بزرگی چون «نادر ابراهیمی» در ادبیات داستانی ایران خود را زیر سایه نام و پیام امام خمینی (ره) میبیند پس تمام تلاش خود را به کار بستند تا کتاب او را بایکوت کرده و عصبانیت و تنبیه خود را نسبت به این نویسنده اعمال کنند.
گروه فرهنگ و هنر
دفاع پرس: «نادر ابراهیمی» را همه روشنفکران و شبه روشنفکران به خوبی میشناسند. او یک روشنفکر به معنای واقعی بود. روشنفکری که راه را میدانست و به همین خاطر گمراهان به او خُرده میگرفتند. عمده فعالیتهایش در نوشتن بود. رمان، داستان، ترجمه، مصور سازی، کارگردانی فیلم و نویسندگی موسیقی متن از فعالیتهای او به شمار میآمد.
ابراهیمی هیچگاه حاضر نبود برای چیزی که به آن اعتقاد ندارد، تَره هم خورد کند. این موضوع را پیش از انقلاب در دفتر کاراش ثابت کرده بود. همانجایی که خودش نقل میکند حاضر نبودیم عکس شاه را روی دیوار دفتر نصب کنیم. او در پیچ و خمهای کارهای سیاسی و فکری خود با شخصیت جدید و جذابی آشنا شده بود و به چشم یک قهرمان پیگیر همه فعالیتهایش شده بود.
پیگیریهای مجدانه او نسبت به فعالیتهای آیت الله خمینی از سال 1342 به قدری جدی شده بود که اولین جرقه نوشتن نخستین کتاب با عنوان «نهضت ایمان» توسط نادر ابراهیمی زده میشود. وی با جمعآوری تمام روزنامهها میخواست از یادداشتها و خبرهای کوچک آنها این کتاب را به نگارش در آورد که اگر این اتفاق رخ داده بود شاید اولین کتاب درباره معمار انقلاب شکل میگرفت.
روزها سپری شد و تحقیقات نادر ابراهیمی درباره امام خمینی (ره) تکمیل شد و البته او هنوز نتوانسته بود کار مورد نظر را به نگارش درآورد اما زمینه نوشتن در او به دلیل گستره اطلاعاتی که از امام خمینی (ره) به دست آورده بود به قدری زیاد شده بود که میتوانست چندین جلد کتاب از ابعاد مختلف شخصیت معمار انقلاب بنویسند.
تصمیم برای نگاش اثری در حوزه ادبیات داستانی که «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» نام گرفت از سوی نادر ابراهیمی او را در میان علاقمندان و دوستان به چهره دیگری تبدیل کرد، به گونهای که «فرزانه منصوری» همسر وی درباره اتفاقات این کتاب میگوید: «در مورد «سه دیدار»، اول این را باید بگویم، برای کسانی که میگویند نادر ابراهیمی چطور برای امام کتاب نوشته است؟ نادر ابراهیمی خیلی پیش از این که امام خمینی رهبر یک انقلاب بشود ایشان را میشناخت، از خرداد ۴۲ میشناخت و در پی شناخت مردی بود که واقعا او را مبارز میدانست. حرکات او را دنبال میکرد، مثل این که آدم زندگی چهگوارا یا فیدل کاسترو را دنبال کند که شخصیتهای مبارز واقعا زیبایی بودند.
من حتی یادم است در همان دوران شلوغی انقلاب روزنامهها را میآورد و میخواست از یادداشتها و خبرهای کوچک روزنامهها، کتابی به نام «نهضت ایمان» بنویسد. من به او کمک میکردم و این اخبار را میبریدم و توی یک پوشه به نام «مستندات نهضت ایمان» جمع میکردم. از خرداد ۴۲ دنبال این مرد به عنوان یک مبارز بود. بعدها دانست که ایشان فیلسوف هم هست، شاعر هم هست. نمیدانم شعرهای امام را خوانده اید یا نه؟ سه دیدار را برای این ننوشت که حقوق یا مزد بیشتر یا پست و امتیازی بگیرد؛ نه، مثل همۀ حقالتالیفها بود. چون به امام اعتقاد قلبی داشت.
توی این کتاب میبینید که از تاریخ اجداد حضرت امام شروع کرده است و میبینید که چقدر زیبا و لطیف سرگذشت ایشان را گفته است. نادر اعتقادش را با صدای بلند بیان میکند. روزی هم اگر بفهمد که این اعتقاد اشتباه بوده است باز هم با صدای بلند میگوید که من اشتباه کردهام. هنوز هم این اتفاق نیفتاده است. اگر روزی این اتفاق بیفتد من به جای نادر از اینکه دربارۀ امام نوشته، عذرخواهی میکنم از یک ملت...
... معترضان به نادر همان شبه روشنفکران بودند. این قبیل افراد که به عقاید دیگران احترام نمیگذارند؛ اینها در واقع شبه روشنفکرانند. روشنفکر واقعی طرف مقابلش را درک میکند و خیالبافی نمیکند که حالا نادر چقدر گرفته است!»
اما کتاب 2 جلدی «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» نخستین بار در سال 1377 به چاپ رسید که مورد استقبال قرار گرفت و در مدت زمان کوتاهی چاپ اول آن در بازار به اتمام رسید و اما به دلیل پارهای از مشکلات تا ده سال پس از مرگ نویسنده به چاپ مجدد نرسید. ابراهیمی درباره این کتاب که به جرات میتوان از آن به عنوان یکی از فاخرترین کتابهای حوزه ادبیات داستانی نام برد میگوید: «همینقدر میگویم که در عمر خویش، کاری چنین کمرشکن، در هم کوبنده و خوفانگیز انجام ندادهام، و نه، دیگر، خواهم داد».
«سه
دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» پس از
نخستین نوبت چاپ از دو جهت مورد ظلم و ستم قرار گرفت. از یک سو جریان
شبه روشنفکری و رسانههایشان نمیتوانستند و
نمیخواستند
باور کنند که نام بزرگی در ادبیات داستانی ایران مثل نادر ابراهیمی نیز خود
را زیر سایه نام و پیام امام خمینی(ره) میبیند، پس تمام تلاش خود را به کار بستند تا این کتاب را بایکوت کنند
و عصبانیت و تنبیه خود را نسبت به نویسنده بخاطر بر هم زدن قواعد و قوانین دنیای
روشنفکربازیِ آنها نشان دادند و از جهتی دیگر به دلیل عدم چاپ کتاب تا سالها پس
از مرگ نادر ابرهیمی با توجه به مشکلات بین ناشر و موسسه تنظم حفظ و نشر امام
خمینی (ره) این کتاب در سالهای نخست نتوانست جایگاه خود را پیدا کند.
اما درباره مطالعه و پیشنهاد این کتاب باید گفت مطمئنترین و موثقترین اطلاعات به دلیل تاریخی و جزئیات و نوع نگارش به اذعان کارشناسان و منتقدان ادبی در «سه دیدار» جمع است که باید گفت مطالعه این کتاب دستمان را برای حرف زدن از شخصیت امام خمینی(ره) پرُ میکند. آنجا که او کودک و نوجوانی بود که به دنبال حقیقت و عدالت بود تا دوران پیروزی انقلاب.
نادر ابراهیمی پیش از نوشتنِ «سه دیدار» با «آتش بدون دود»، «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» و دیگر داستانها و عاشقانههایش از معتبرترین و محبوبترین نویسندگانِ پنجاه سال اخیر در ایران بود و بیش از 100 اثر در حوزههای رمان، داستان، تصویرسازی، کارگردانی فیلم، موسیقی متن و... بر جای گذاشته است.
انتهای پیام/121