شاعران در قالبهای قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی، دو بیتی، تصنیف، چهارپاره و ... به مضامین مختلف مورد علاقه خود میپردازند و البته در این محفل رنگ و بوی شعر متعهد بیشتر از مضامین دیگر است. اگر شاعری در این محفل شعر طنزی میگوید حتماً در آن مضامین بلندی نهفته است و یا اگر کسی میخواهد عاشقانهای بگوید لحاظ جانب را دارد.
غریب به اتفاق شاعران این محفل که همگی از بزرگان شعر این مرز و بوماند، میدانند در محضر بزرگی شعر خواهند خواند که خود صاحب نظری برجسته از جنس فرهنگ و هنر ایران زمین است. همگی میدانند رهبر انقلاب در شعر و ادب فارسی چه عمقی دارد پس از این جهت هر شعری را در این محفل نمیخوانند.
رهبر معظم انقلاب در این محفل به پیروی از سنت همه ساله پس از شنیدن اشعار شاعران درباره اشعار بیاناتی میفرمایند و سپس خط و خطوط و باید و نبایدهای شعر را متذکر میشود. ایشان در سالهای متمادی مضامین و خط و ربطهای مختلفی را بیان کردهاند که در این مختصر به گزیدهای از آنها اشاره میکنیم.
شعر انقلاب باید در خدمت مفاهیم انقلاب باشد
رهبر انقلاب در دیدار شاعران رمضان 1388 بیان کردند: «امسال هم مثل پارسال دقت کردم تا بالا آمدن سطح شعر انقلاب را و شعر این نسل را بسنجم؛ من بوضوح دارم بالا آمدن این سطح را مشاهده میکنم؛ یعنی واقعاً شعرِ مجموعهی شاعران انقلاب، امروز نسبت به ده سال قبل و پانزده سال قبل، یک رشد تحسین برانگیزی کرده.
خب، یک مطلب این است که شعر دوران انقلاب - یعنی این دوران سی ساله - دارد آزمایش خوبی از خودش نشان میدهد؛ شعرای خوب ما هیچ تنزل و توقف ندارند؛ انسان این را حس میکند. قبلها و در دورههای قبل از انقلاب شعرائی را دیدیم - شعرای بعضاً معروف - که در یک برههای از عمرشان، یک اوجی گرفتند، اما بعد نزول کردند یا متوقف شدند یا سقوط کردند؛ شعر انقلاب یک حرکت مستمرِ رو به جلوی دارای اوج داشته. این از لحاظ اصل این معنا.
یک نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که شعر انقلاب باید در خدمت مفاهیم انقلاب باشد. بعضیها هم اشعار مربوط به جنگ و دورهی دفاع مقدس یا مربوط به شهدا یا مربوط به جانبازان و اینها را میگویند. اینها خیلی خوب است؛ اهداف و آرمانهای انقلاب منحصر در اینها نیست. انقلاب یک مجموعهای از ستارههای درخشان آرمانی را بالای سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانی دعوت کرده. ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلالِ به معنای حقیقی کلمه - شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیقتر و دشوارتر است - باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی- ایرانی خودمان باید برویم.
نقش شاعر، مردِ هنری و مرد فرهنگی چیست؟/ پیشنهاد رهبر انقلاب درباره جلسه شعرخوانی
خب، در اینجا شاعر چه نقشی دارد؟ مردِ هنری و مردِ فرهنگی - مرد شامل زنها هم میشود - یعنی انسانِ هنری و انسانِ فرهنگی، در این صحنه چه وظیفهای دارد؟ به نظر من وظیفه خیلی سنگین است، خیلی بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ (۱) این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است.
مسئولین دولتی روی مسئلهی مدیریت شعر در کشور بنشینند کار کنند، فکر کنند، طرّاحی کنند
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سال 1389 با اشاره به حرکت کاملاً رو به رشد و در حال کمال «دوره جدید شعر در ایران»، خاطرنشان کردند: «من حرکت جدید شعر و دورهی جدید شعر را در ایران، یک حرکت کاملاً رو به رشد و رو به کمال مشاهده میکنم. یعنی الان شعر کشور ما، چه از لحاظ کمیّت شاعرها، چه از لحاظ پیشرفت شعر؛ یعنی آن چیزهایی که در شعر اصالت دارد - زبان قوی، تخیّل قوی، نگاه روشن به مرزهای دور، و دقّت و ریزبینی در امور جاری زندگی؛ این چیزهایی که لازم است در شعر وجود داشته باشد تا شعر، شعر باشد - حرکتِ رو به رشد و رو به کمالی دارد.
اگر امر ما را دائر بگذارند بین این که در بین این چند هنر - مثلاً هنرهای نمایشی، هنرهای تجسّمی - یک هنر را انتخاب کنید تا این بودجهی محدود را صرف آن کنیم، به نظر من باید شعر را انتخاب کنیم؛ چون اگر چنانچه شعر در جامعه تأمین شد، این زمینه برای هنرهای دیگر به وجود خواهد آمد. ما از لحاظ پیشرفت شعر، از لحاظ استواری ریشهی این هنر در جامعهمان، از کشورهای درجهی یک هستیم. خوب، این هنر برجستهای است. بنابراین هرچه برای شعر کار بشود، هرچه مطالعه بشود، هرچه پژوهش انجام بگیرد، هرچه کارهای مدیریتی از قبیل سازماندهیها، جمع کردنها، تقسیمکردنها، ساماندادنها انجام بگیرد، زیادی نیست. من اینجا خواهش میکنم؛ هم از پیشکسوتهای شعر - که حالا خیلی از جوانهای اوایل انقلاب خوشبختانه رشد کردهاند و امروز خودشان پیشکسوت شعر شدهاند - هم از مسؤولین دولتی و مرتبطین با دستگاههای دولتی، که روی مسئلهی مدیریت شعر در کشور بنشینند کار کنند، فکر کنند، طرّاحی کنند؛ خیلی استعداد وجود دارد.
اصرار کردم که انجمن ادبی درست کنید
من چند سال پیش توی همین جلسهی شب نیمهی ماه رمضان گفتم و اصرار کردم که انجمن ادبی درست کنید. خبری نشد که مثلاً یک عدد قابل توجهی انجمن ادبی درست شده باشد. خوب، میپرسیم چرا؟ میگویند پشتیبانی نکردند. کأنّه انتظار دارند که حالا حوزهی هنری و وزارت ارشاد و دستگاههای دولتی بیایند پشتیبانی کنند تا انجمن ادبی درست شود. تشکیل انجمن ادبی که اینجوری نیست. انجمن ادبی یعنی یک پنج نفر، ده نفر شاعر روی همان انگیزههای شعری دور هم جمع شوند، برای همدیگر شعر بخوانند، برای هم شعر بگویند؛ تدریجاً کسان دیگری اگر خواستند، به اینها ملحق شوند؛ نخواستند هم ملحق نشوند؛ این میشود یک انجمن ادبی، این میشود پرورشگاه، این یک مرکز گلخانهای میشود برای پرورش این نهال و این گل؛ این لازم است.
من خواهش میکنم به شعر بپردازند؛ هم مسؤولین بپردازند - چه وزارت ارشاد، چه حوزهی هنری - هم خود پیشکسوتهای شعری به شعر بپردازند. شعر را ندهید دست آدمهایی که سررشتهای از شعر ندارند و شعر برایشان یک تفنّنِ دور از زندگیشان و دور از فهم و ذهنشان است. خود شماها دور هم بنشینید شعر بگویید. هر جا یک انجمنی هست و یک مجموعهای دور هم جمع میشوند و میخوانند، شعر رشد پیدا میکند. این یک نکته.
شعر را در راه ارزش والا را خدای متعال و مسایل انقلاب و مشور مصرف کنید
من نمیگویم قریحهی شعری را در راه احساسات و در راه عواطف انسانی و دل و عشق و اینها به کار نبرید – میدانید که اجتنابناپذیر است - اما عرضم این است که سهم وافری از این عطیّهی الهی را به کار ببرید در آنجایی که خدای متعال از شما توقِّع دارد، دین شما از شما توقّع دارد. یعنی استفاده کنید از این، در راهی که خدای متعال میپسندد و راضی است. اینجور نباشد که این ارزش والا را خدای متعال به شما داده، شما این را در راه خدا هیچ مصرف نکنید. منظور من فقط هم شعر آیینی نیست - طبق اصطلاحی که شماها میگویید؛ شعر مدح ائمه و توحید و مرثیه و چه و چه، که البته خیلی هم باارزش است - نه، همهی آن چیزهایی که واقعاً انسان احساس میکند مورد نیاز جامعه است؛ که یکی از مهمترین آنها، پرداختن به مسایل انقلاب و مسایل کشور است.
نمیگویم شاعر قریحهی شعری خود را در راه احساسات و عواطف انسانی و عشق به کار نبرد؛ نه، بالاخره شاعر دلی دارد، آن هم دل آنچنانی که خود شماها دیگر از همه بهتر میدانید - نازک و زودرنج و نمیدانم پِرپِری و به اندک چیزی تکانی - بالاخره آدم طبع شعر هم دارد؛ نمیگویم یک وقتی گلهای دارد، نکند؛ دردی دارد، نگوید؛ شوقی دارد، عشقی دارد، میلی دارد، نگوید؛ اینها را نمیشود توقّع داشت؛ یعنی واقعاً اگر کسی چنین چیزی از شاعر توقّع کند، این غیر واقعبینانه است. ما میگوییم این کار را بکنید. توقع ما جداً از همهی خانمها، از همهی آقایان - بخصوص جوانها - این است.
نکتهی آخر هم اینکه: آنجایی که به مسائل دل و عواطف و اینها میپردازید، حدّ نگه دارید؛ یعنی آن حالت عفاف و حجاب را حفظ کنید. غرض این است که دخترهای جوان تصوّر نکنند که حالا اگر چنانچه بخواهند برای دلشان، برای عواطفشان، برای حسّشان یک شعری بگویند، پس دیگر بروند تا آن تهِ ته؛ نه، بالاخره خوب است که آدم یک حدّی را نگه دارد.
معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید
شاعر زمان ما با این ویژگیهائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینىِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شدهاید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند،اثر گرفتهی از حرکت عظیم ملت ایران است.
اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشتهی شعر ما وجود داشته. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعهی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد.
مثلاً مطالعهی کتاب «گفتارهای معنوی» شهید مطهری متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهی. خب، اتفاقاً شاعر کسی است که با هیجانات روحی و دریافتها و درکهای معنوی سر و کار دارد. خصوصیت شاعر این است، اقتضاء لطافت شاعر همین است و خیلی راحت میتواند این معارف را درک کند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خیلی کمک میکند. بنابراین معرفت دینی خود را ارتقاء دهید.
مراقب باشید زبان شما با زبان کسی که اعتراض به گفتمان انقلاب اسلامی دارد، یکی نشود
شعر انقلاب یک هویتی دارد؛ در واقع متصدی و مباشر و میداندارِ ارائهی گفتمان انقلاب اسلامی است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحتالشعاع برخی از هیجاناتی قرار بگیرد که ناشی از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئلهای، نسبت به یک قضیهای، نسبت به یک چیزی. بالاخره همه جا ناهنجاریهائی وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتی میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستی آن گفتمان اصلی انقلاب، آن هویت اصلی انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید برای انقلاب حرف بزنید، باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید.
مسئله فقط مسئلهی شهادت نیست - البته شهادت در راه خدا و جان بر کف گذاشتن و تقدیم راه خدا کردن، قلهی شرافتهای انسانی است - اینقدر معارف دینی گسترده است، اینقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفیض است که میتوان از آن بهره برد و میتوان آن را منعکس کرد. امروز این یک وظیفهای است بر عهدهی شاعران. گاهی اوقات انسان میبیند که در بعضی از شعرها و سرودهها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئلهی اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ آن وقت اینجا انسان هماهنگ و همآواز میشود با آن کسانی که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است.
شعرائی که یا وابسته بودند به کانونهای قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوی، یا هم جزو جریانات چپ بودند، اینها از اول با انقلاب قهر کردند، از اول به انقلاب روی خوش نشان ندادند؛ که همین روی خوش نشان ندادن موجب شد که این طرف انقلاب، آن جوششهای زیبا و پرفیضان را از خودش نشان بدهد. این که این همه شاعر خوب و برجسته از درون انقلاب جوشید، شاید یک مقدارش ناشی بود از قهر آنها. خب، حالا آن جریانی که با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حرکت آزادیخواهانهی ملت ایران و حرکت دینمدار انقلاب اسلامی مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هویت و گفتمان اصلی انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزدیک میشود.
من با شعر اعتراض مخالفتی ندارم؛ انسان یک چیز ناهنجاری را میبیند، خب، در شعر منعکس میشود؛ این هیچ اشکالی ندارد؛ منتها باید مراقب باشید شما اعتراضتان به یک ناهنجاری است، در حال اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامی. اما یکی هست که اعتراضش به همین اصل گفتمان است؛ مراقب باشید زبان شما با زبان او یکی نشود. لازم است که شعرای جوان عزیزمان این مراقبت را بکنند. آدمهائی هستند که از اصل مبانی انقلاب و نظام و آزادیخواهی و استقلال و استکبارستیزی دورند؛ شما دل به تحسین آنها و محافل مربوط به آنها نبندید. هرچه هم که میتوانید، بین خودتان ارتباطات را نزدیک و صمیمانه کنید.
رهبر معظم انقلاب در دیدار سال 1392 شاعران اظهار داشتند: «سعدی را به عنوان یک حکیم میشود شناخت. این است که کسی مثل سعدی را، کسی مثل حافظ را، کسی مثل صائب را به قله میرساند. حکمت، اندیشهی حکیمانه، مسائل لازم برای آموختن به انسانها، اینها را فهمیدن و در شعر گنجاندن و بیان کردن - که معارف دینی و معارف انسانی و سبک زندگی جزو برترینهایش است – اینها مسئولیتهای شاعر است. من توصیهام این است که دوستان، این سهم عمده و مهم را از شعر هرگز فراموش نکنند.
پرچم آزادی و آزادگی در این کشور باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا کند
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر دارای مسئولیت است. امروز یک حرکت عظیم تاریخی از درون جامعهی ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههای بزرگ بشری شده؛ این یک واقعیت است. مواجههی انقلاب اسلامی با نظام سلطهی بینالمللی، ایستادگی در مقابل زورگوئیها، از سوی یک ملتی که دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئیهای دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادی و آزادگی در این کشور، چیز خیلی مهمی است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا کند.
جهاد نظامىِ هشتسالهی در شعر خیلی مورد توجه قرار گیرد
همچنین آنچه که در پی این آزادی آمد مسئلهی جهاد نظامىِ هشتسالهی ما چیز کمی نبود، چیز مهمی بود؛ که به نظر من در شعر ما خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بنای جامعهی اسلامی، جهاد استحکام بخشیدن به ساخت قدرت ملی که ما مکرر رویش تکیه کردیم، جهاد اصلاح سبک زندگی - که عرض کردیم متن تمدن اسلامی است و آنچه که در غیر از سبک زندگی بحث میکنیم، همه شکلها و شیوهها و اندازهگیریها است - اینها هر کدام یک جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد.
توجه به مسئلهی فلسطین و شعر کودک اهمیت دارد
همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیداری اسلامی یک مسئلهی مهم است، مسئلهی فلسطین یک مسئلهی مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم. بههرحال اینها چیزهائی است که اهمیت دارد.
من یک توصیهی دیگر هم دارم - که اینجا یادداشت کردهام - توجه به شعر کودک که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت سیاسی باشد، به نظر ما یکی از کارهای لازم است و امروز یک مقداری جایش خالی است. شعر کودک و کتاب کودک و نوجوان از جملهی بخشهای مهمی است که امروز مورد توجه است. شعرائی که توانائی دارند، زبان رسائی دارند، باید مفاهیم حکمتآمیز را، یعنی حکمت اسلامی و ایرانی را در شعرهای فارسی بگنجانند. استعدادهای جوان باید پرورش پیدا کند. ما در بین جوانها استعداد زیاد داریم و جوانها هم راحتتر میتوانند حقایق را بپذیرند و این حقایق را در بیان خودشان و در شعرِ خودشان منعکس کنند.