بعد از اتمام مقطع متوسطه
به استخدام اداره برق درآمد. دختری باحجاب بود و حفظ شئونات در محل کار برایش مهم بود.
در همین سالها بود که یکی از آشنایان آنها که اهل یزد بود به خانه آنها رفت و آمد داشت و شیفته رفتار و منش مریم شد و از او خواستگاری کرد. ابتدا خانواده سلمکی دوری از مریم برایشان سخت بود ولی هنگامی که خصوصیات خوب اخلاقی آقای «ملک ثابت» را دیدند به این کار تن دادند و به رفتن دخترشان به یزد رضایت دادند.
آنها زندگی مشترکشان را شروع کردند و صاحب 3 فرزند دختر شدند. این زوج موفق، تکستارههای خانوادههای خود بودند. نه مریم خواهری داشت و نه «علی محمد» برادری و بسیار احترام خانوادههای یکدیگر را پاس میداشتند و خاطرشان برای همه بسیار عزیز بود.
مریم بسیار متین و باوقار بود و بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد. همسر مریم روز به روز در کارش موفقتر میشد و به همین خاطر و برای رونق دادن به بازار اقتصادی ایران تصمیم گرفتند راهی «دبی» پایتخت امارات شوند.
آنها از یزد به بندرعباس رفتند تا از آنجا به فرودگاه بروند و با هواپیما به دبی سفر کنند. حتی به علت تأخیر مریم و همسرش افراد دیگری جایگزین آنها شده بودند اما با رسیدنشان آنها عازم سفر شدند.
هواپیما در باند قرار گرفت و اجازه پرواز گرفت، پس از چند دقیقه با
اصایت موشکی که از ناوگان دریایی آمریکا شلیک شده بود هواپیما در آسمان آبی خلیج فارس
از هم متلاشی شد و تمام مسافران این هواپیما به شهادت رسیدند. پیکر این دو شهید عزیز
به یزد منتقل و در «خلدبرین» آرامش ابدی گرفت.
انتهای پیام/