به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، عکس ها و تصاویر محسن حججی
که در فضای مجازی منتشر شد جلوه ای از کربلا را جلوی چشمانمان مجسم کرد و گویی حادثه عاشورا تکرار شد. به یقین رسیدیم که کربلا در تاریخ نمانده و هر روز کربلاست، تا سعی کنیم خود را در زمره اصحاب عاشورا بگنجانیم. اگر شمر و یزید و اعوانش صدها سال قبل سر از تن
بهترین خلق خدا جدا کردند، امروز و بعد از حدود هزار و 400 سال از آن واقعه، شمرهای زمانه هم سر عاشقان و رهروان راستین حسین را میبرند.
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که محسن حججیها در مقاطع مختلفی آمدند و رفتند تا این حقیقت را فراموش نکنیم که برای عزت خود سر می دهیم و اگر بناست به دفاع از حق بایستیم، سر و تن فدا میکنیم. از زمانی که جنگ سوریه آغاز شد بارها شاهد بودیم که تکفیری ها فجایعی را رقم زدند که کم شباهت به اعمال سفاکان تاریخ نداشت، به هر جا رسیدند جز ویرانی، قتل، تجاوز، غارت و کشتار ردی از خود برجای نگذاشتند. مدافعان حرم در چنین شرایطی پا به میدان گذاشتند تا علاوه بر دفاع از حرم، مدافع حرمت انسانیت باشند، در این راه سرها دادند و جان ها فدا کردند که شهید «محسن حججی» یکی از ده ها ذبیح این سال های سوریه است.
رضا اسماعیلی، اولین ذبیح فاطمیون
«رضا اسماعیلی» از نیروهای افغانستانی لشکر فاطمیون و اولین ذبیح این لشکر است. 19 ساله، دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد و کشتیگیر وزن 55 کیلوگرم بود که برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) و مبارزه با یزیدیان زمان به سوریه رفت. مادرش تعریف می کند زمانی که خبردار شدیم فرزندی در راه دارد خواستیم که بماند و به سوریه نرود ولی انگار دل توی دلش نبود رفت و مدتی بعد هم شهید شد.
اما آنچه رضا را متفاوت از دیگر شهدا کرده است نوع شهادت اوست. یکی از همرزمان رضا تعریف می کرد که رضا برای یافتن یکی از نیروها اقدام کرد که به شدت مجروح شد و به اسارت تکفیری ها افتاد. برای یافتن رضا گروهی آماده شدند اما او را در حالی یافتند که سری بر بدن نداشت. برخی صفحات شخصی اعضای گروهک تروریستی جبهه النصره که وی را به شهادت رساندند مدعی شدند که سر شهید ابتدا به صورت نیمه و با رد شدن خودروی این تکفیریون وحشی از روی آن٬ جدا و سپس با چاقو به صورت کامل بریده شد.
مادر شهید رضا اسماعیلی درباره نحوه شهادت رضا اسماعیلی گفته است که تکفیری ها به رضا اصرار می کنند که به مقدسات خود توهین کند اما رضا می گوید من به خاطر حضرت زینب (س) به سوریه آمده ام و در این راه سرم را هم می دهم، محال است به اعتقاداتم پشت کنم. در حالی که رضا مدام یا علی (ع) و یا زینب (س) می گفت او را ذبح می کنند.
سردار سر به نیزه
شهید عبدالله اسکندری از فرماندهان پیشکسوت عرصه جهاد و از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس بود که سال ها در خط مقدم جبهه به دفاع از کشورش پرداخت و در زمان اوج درگیری های سوریه در سال 1393 به اصرار به سوریه رفت. وی در اولین روزهای خردادماه سال 93 به شهادت رسید. اما آنچه بیش از شهادت و نوع شهادت شهید اسکندری فضای جامعه را تکان داد، صحبت های زینب گونه همسر شهید اسکندری بعد از شهادت همسرش بود.
از آنجا که پیکر شهید اسکندری به دست تکفیری ها افتاده بود و آن ها نیز
سر از بدنش جدا کرده بودند در قبال آزادی اسیر و یا گرفتن هزینه ای حاضر به
برگرداندن پیکر شهید بودند که همسر شهید در نطق آتشینی گفت که راضی نیست یک ریال
از پول بیت المال صرف شود و یا حتی یک اسیر آزاد شود تا پیکر را پس بگیرد. او گفته
بود: «ما برای آنچه در راه خدا داده ایم توقعی نداریم» و اینگونه شد که پیکر شهید اسکندری تا به امروز در دست تکفیری ها ماند.