به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، عباس حاجینجاری در یادداشتی نوشت:
روز 23 مردادماه که به نام روز «مقاومت اسلامی» نامگذاری شده است، به روزی ماندگار در تاریخ تحولات انقلاب اسلامی و جهان معاصر تبدیل شده است. در این روز حزبالله لبنان در سال 1385 بعد از 33 روز مقاومت در برابر جبهه استکبار با عاملیت رژیم صهیونیستی که البته حمایت امریکا و دیگر قدرتهای غربی و مرتجعین عرب را با خود داشت، توانست در یکی از گستردهترین و پیچیدهترین جنگهایی میان اعراب و رژیم صهیونیستی که به جنگ ششم معروف شد، موفق از میدان خارج شده و دور تسلسل شکست اعراب در برابر اسرائیل را به دور پیروزی تبدیل کند و نتایج پراهمیت آن نه تنها لبنان، بلکه کل منطقه را دربرگیرد.
این پیروزی پیروزی مقاومت فلسطین در جنگهای 22 روزه، هشت روزه و 51 روزه در غزّه را به دنبال داشت و همگی این جنگها، به صفحات درخشانی از کارنامه مقاومت تبدیل شد که سند افتخاری برای تمام ملتهای منطقه، جهان اسلام و همه انسانهای آزادیخواه جهان است.
تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان در 12 ژوئیه 2006 (21 تیر ماه سال 1385)، آخرین تهاجم از سلسله تهاجمات این رژیم به یک کشور دیگر محسوب میشود. اسرائیل در آن سال به بهانه اسارت دو سرباز خود به دست حزبالله، تهاجم وسیعی را به نام «جنگ مفتوح» (باز) آغاز کرد که همانگونه که از نام آن نیز مشخص است، از هر نوع محدودیتی فارغ بود. تصور صهیونیستها این بود که در ظرف کمتر از یک هفته به تمامی خواستههای خود خواهند رسید زیرا در تهاجم خود در سال 1982 به لبنان در مدت دو روز بیروت را اشغال و در جنگ قبلی با کشورهای عربی، ظرف شش روز، همه آنها را وادار به تسلیم کرده بودند.
اهدافی که اسرائیل برای این حمله بیان کرد (اهداف اعلانی و اعمالی) با اهداف امریکا در منطقه غرب آسیا همسویی داشت. در واقع، اسرائیل به منظور تحقق اهداف کلان امریکا در منطقه که همان عملی کردن طرح «خاورمیانه بزرگ» بود جنگ لبنان را آغاز کرد. عمده این اهداف این عملیات عبارت بودند از: ایجاد خاورمیانه بزرگ و تضعیف و انزوای ایران در آن، نابودی عقبه استراتژیکی جمهوری اسلامی ایران، نابودی سازمان حزبالله و ترور رهبران حزبالله، به ویژه «سیدحسن نصرالله» دبیرکل آن، اخراج حزبالله از جنوب لبنان و ایجاد منطقه امن مرزی برای اسرائیل، به چالش کشاندن نقش ایران در معادلات مهم منطقهای از جمله روند صلح خاورمیانه،تضعیف ائتلاف ایرانی ـ سوری که با محوریت حزبالله لبنان شکل گرفته بود و تقویت جبهه سازشکار عربی فلسطینی در روند مواجهه اعراب با اسرائیل.
در این جنگ اگرچه صهیونیستها در پناه حمایت امریکاییها و سکوت سازمان ملل وحشیانهترین حملات را علیه مردم لبنان و به ویژه جنوب لبنان انجام داده و تلفات مادی و انسانی گستردهای را بر آنان وارد کردند، اما نه تنها توفیقی نداشته و به هیچ کدام از اهداف خود نرسیدند، بلکه در نقطه مقابل متحمل تلفات سنگینی شدند که برابر با تلفات این رژیم در چند جنگ گذشته اعراب و اسرائیل بود، اما مهمتر از آن دستاوردها و پیامدهای این پیروزی حزبالله بر روند تحولات منطقه است که همچنان بعد از گذشت 11 سال استمرار دارد.
- حزبالله با استفاده از تاکتیکهای جنگ چریکی و فرسایشی که درست نقطه مقابل شیوه ضربتی اسرائیل قرار داشت، تلفات بسیار سنگینی را به این رژیم وارد کرد.
ـ حزبالله توانست با هدف قرار دادن عمق خاک فلسطین اشغالی، با توان موشکی خود، رهبران رژیم صهیونیستی را غافلگیر کند. اسرائیل که همواره تلاش میکرد در برخورد با دشمنان خود، جنگ را به خاک حریف کشانده و از درگیر کردن شهروندان خود در صحنه جنگ ممانعت به عمل آورد، در جنگ 33 روزه با کشانده شدن جنگ به فلسطین اشغالی مواجه شد. بنابراین این موضوع که برای اسرائیل ناشناخته بود، امنیت این رژیم را زیر سؤال برد و باعث بر هم خوردن ثبات امنیتی آن رژیم که محصول چند دهه تلاش امریکا و همپیمانان غربیاش بود، شد. تا جایی که این مسئله مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی را در پی داشت.
ـ اسرائیل که در جنگهای قبلی همواره پیروز شده بود این بار با مقاومت بیسابقه در کشوری مواجه شد که در جنگ سال 1982 طی چند روز تا پایتخت آن پیشروی کرده بود. این مسئله باعث تقویت روحیه مقاومت در میان اعراب در برابر اسرائیل شد.
ـ در جریان جنگ 33 روزه حمایت گسترده مردمی کشورهای منطقه و بعضی از دولتهای آنان از لبنان و حزبالله افزایش یافت. این حمایتهای مردمی که باعث شد بسیاری از ملتهای منطقه در برابر دولتهایشان قرار بگیرند، بیانگر میزان محبوبیت حزبالله در میان آنها بود به گونهای که نظرسنجیهای به عمل آمده نشان داد که سیدحسن نصرالله به محبوبترین چهره جهان عرب تبدیل شده است.
ـ مقاومت حزبالله باعث کاهش اختلافات موجود میان گروههای اسلامی شد و علمای سنی مذهب الازهر از حزبالله حمایت کردند و گروههایی همچون اخوانالمسلمین مصر برای اعزام نیرو به لبنان اعلام آمادگی کردند. این مسئله باعث شد روند عادیسازی روابط با اسرائیل در سطح منطقهای با چالش مواجه شود.
ـ حزبالله در جریان این جنگ توانست احساسات ضد اسرائیلی را در سطح جهان افزایش داده و زمینهساز انزوای این رژیم مجعول در جهان شود. راهپیماییهای ضد جنگ در سراسر جهان به ویژه امریکا، امریکای لاتین و خاورمیانه باعث آسیب رسیدن به وجهه اسرائیل شد که این خود دستاوردی برای حزبالله به شمار میرود.
ـ حزبالله لبنان در جریان جنگ 33 روزه ایجاد خاورمیانه جدید را غیرممکن ساخت چرا که با مقاومت در برابر اسرائیل، اشغال لبنان به عنوان نخستین مرحله اجرای این طرح غیرعملی شد.
ـ در نتیجه این شکست بسیاری از فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی رژیم صهیونیستی از جمله «دان حالتوس» رئیس ستاد مشترک ارتش و «عمیر پرتس» وزیر جنگ این رژیم از سمت خویش استعفا کردند. در هم ریختن نظریه امنیتی اسرائیل و قدرت بازدارندگی ارتش و فروپاشی اسطوره شکستناپذیری این رژیم از دیگر پیامدهای ناکامی اسرائیل در جنگ 33 روزه به شمار میرود.
ـ اگرحزبالله، رژیم صهیونیستی را زمینگیر نکرده بود، منطقه شاهد دستاندازی آن رژیم به دیگر سرزمینهای منطقه بود؛ این جنگ توانست روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس گرداند.
ـ اما مهمترین دستاورد مقاومت حزبالله در این جنگ را میتوان ترویج و تحکیم استراتژی مقاومت در منطقه دانست، حزبالله علاوه بر ایجاد توازن در منطقه به نماد مقاومت تبدیل شد و با ایجاد خودباوری در میان ملتهای مسلمان و عرب افقهای تازهای را در برابر آنها گشود.
اکنون و بعد 11 سال و به رغم تلاشهای استکبار جهانی برای خاموشسازی یا انحراف مقاومت با بهرهگیری از گروههای تکفیری و افراطی نظیر داعش و حتی راهاندازی جنگهایی نیابتی برای استهلاک ظرفیت جهان اسلام، اکنون میتوان آثار و نشانههای بالندگی آن را در منطقه و جهان شاهد بود. این امر حتی با تلاش امریکا و مرتجعین سعودی در معرفی حزبالله به عنوان گروه تروریستی ناکام مانده و پیروزیهای حزبالله در هفتههای اخیر در جنگ عرسال علیه گروههای تروریستی در کنار ارتش لبنان اهمیت و جایگاه مقاومت را بیش از پیش آشکار ساخت.