به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، شهید بخشعلی ژولیده در سال 1342 در روستای رازیان از توابع استان کرمانشاه در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. شهید ژولیده از همان اوان کودکی چهره ای آرام، گشاده روی و متین داشت و علاقه شدیدی به مسائل مذهبی نشان می داد.
شهید ژولیده دوران ابتدایــــی را در مـدرسه رازیان بیلوار طی کــرد و برای ادامه تحـصیل به شهرسـتان کامیاران رفــــت. سال 57 شهید در سال دوم راهنمایی تحــــصیل میکرد و انـقلاب اسلامی در اوج لحظه های حـساس خود بود و شهری چون کامـیاران از حساسیت بیشتری برخـــوردار بود . در اکـــــثر تظاهـرات ها به صورت فـــعال شرکت داشت و در همین رابطه از نــاحیه دست بشدت مـجروح شد کـه تحـــت عمل جراحی قرار گرفت ولی متاسفانه از ناحیه دست معلول شد. در پی دستگیـری پدر ایشان توسط ضد انقلاب و آزادی ایشان با وساطــت مردم و مسئولین شــهر و در پی تــــهدید شدن خــانواده اش به ترور از ناحــیه ضد انقلاب از کامیاران به سرپل ذهاب هجرت و در سرپــل ذهاب ضمن تحصیل به آمــــوزش فنـــون نظامی جهت رزم با عدوا... مشـــغول شد. .تااینکه در نیمه دوم سال 59 به بسیج سپاه رفت.
در همـــین موقعیت، تحصیل خویش را نیز ادامـه می داد. در طی این مدت در عملیات های مختلف از جمله عملیات های : محرم(تــــخریب چی)، بــیت المقدس،ثارا...، مــــسلم بن عقـیل، طریق القدس و میمک شرکـــت فعال داشت .شهید ژولیده از نیمه دوم سال 59 به صورت فعال و مداوم در خطوط مقدم جبهه شرکت داشت و بارها مجروح شد. مدت یک سال در اطلاعات عــــملیات استان کرمانشاه خـــدمت کرد و سپس برای طــی دوره تخصصی تخریب عازم تــهران شد،بعـــد از دوره تخریب در عمــلیات میمک شرکت فعــال داشت. بعداز این مدت برای طـی دوره عمومی رسمی سپاه به ارومیه رفت و سپس بعد از اتمام آموزش در واحد اطلاعــات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز به صورت رسمی در این واحد مشغــول خدمت شد. اوایـل سال 64 همواره از شهادت صـحبت می کرد ، به پدرش می گوید برایم عقد کن که آرزو بر دلت نمانــد، چرا که من آرزویم شهــــادت است.چند روز قبل از عروسی با پــدرش تماس میگیرد و میگوید منتظر من نباشیـد ، من برنمی گردم و در سحر 22 رمـــضان 1405 وصیت نامه اش را مینویسد .تا ایـــنکه برای انجام ماموریـــتی در روز 22 رمضان عازم منطقه ای از مــناطق سقز شد ، که در بین راه با زبان روزه آنــگاه که به علــت طــی مسافت بــیش از حـــد تـــرخص قصــد افــطار روزه اش را در کنار چشمه آبــی داشتت ، تــوسط ابن ملجـمان زمان همانند مولایـش علی (ع) به جرم حمایت از اسلام و دوسـتی اهــل بیت شربـــت شــهادت نوشیــد. یک روز پیکر مطهر ش در منطقه بجای ماند و فردایش در روز سوم شهادت حضرت علی (ع) به شهر انتقال داده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید بخشعلی ژولیده
... اگر خدا شهادت را نصیبم کرد، سلام مرا حتماً به امام برسانید و بگویید که ای امام! تا جان در بدن داشتم از اسلام و میهن دفاع کردم. خدا را گواهی میگیرم که اگر هفت جان داشته باشم، فدای اسلام، میهن و امام میکردم چون که واقعاً خدمت به شما رضای خداوند است.
از شما ملت عزیز! خواهشمندم فرزندان خود را به جبهه بفرستید تا پرچم اسلام همچنان به اهتزاز درآید اگر چه فرزند کوچک این آب و خاک لیاقت نداشت بماند تا به اسلام خدمت کند.
خداوند شاهد است که تمام ممالک استعماری از شما هراس دارند و هر روز برای شما نقشههای شوم میکشند اینک ما میرویم با خون خود راه کربلا را برای شما باز کنیم. برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید که فتح نهایی نزدیک است. مواظب ستون پنجم دشمن باشید که در میان شما رخنه نکنند و سبب ضعف شما نشوند. شما آمادهی شنیدن فتح نهایی باشید که به وسیله فرزندان شما به ارمغان خواهد آمد.
انتهای پیام/