به گزارش
دفاع پرس از تهران، شهید «فریبرز امیر کاویانی» در فروردین سال 1350 در شهر تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و در سن 11 سالگی پدر خود را در سانحه رانندگی در جاده ساوه از دست داد و به عنوان فرزند بزرگ در کنار تحصیل به کار برقکشی نیز مشغول شد.
پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ، از طریق سپاه پاسداران به عنوان بسیجی راهی جبهه شد و در منطقه شلمچه در سن 15 سالگی رشادتهای فراوانی از خود نشان داد و سرانجام بر اثر اصابت ترکش دشمن بعثی عراق به سر مجروح و به بیمارستان لقمان حکیم تهران اعزام شد و سرانجام در تاریخ 65/11/18 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید «فریبرز امیر کاویانی»
با سلام بر آقا امام زمان (عج) و با درود بر روان پاک شهیدان اسلام و بر امام عزیز، آن پیر روحانی که همچون شمعی است که در محفل عالم میسوزد و انسانهای اندیشمند و دانا از وجود پاکش بهرهمند میشوند.
چند کلمه به عنوان وصیت با ملت و خانوادهام،از طریق برگه کاغذ به صحبت مینشینم.
ملت عزیز ما میداند که ما این پیروزی را با بهای سنگینی به دست آوردیم و باید به نگهداری آن به پردازیم.
شما می دانید که ما چه خون هائی در سال های 41 و 42 و سال های 56 و 57 دادیم و چه عزیزانی که در زیر شکنجه های بی صفتان ساواک به این انقلاب هدیه کردیم.
ای مردم شما می دانید در این چند سال جنگ با عراق چه خون هائی که در پای این درخت نو پای اسلام که در سرزمین ما روئیده است، ریخته شده و حال که این درخت باغبان پیری دارد به نام امام خمینی و میخواهد به بار بنشیند، باید یاریاش کرد.
بله ما باید دنبالهرو امام حسین (ع) و 72 تن باشیم و هر روزمان یومالعاشورا و هر جا که هستیم ارض کربلا باشد.
باید مادرانمان و همسرانمان «زینب (س)» و معلولین و مجروحینمان حضرت «زین العابدین (ع)» و کودکانمان «علی اصغر (ع)» و نوجوانهای ما «علیاکبر (ع)» و جوانان ما حضرت «قاسم (ع)» و پیران ما «حبیب بن مظاهر» باشند، همان طور که هستند و ثابت کردند.
شما کجای دنیا سراغ دارید ارتشی که جوانان و نیروهای آنان 15، 16 و 17 ساله باشد و آن چنان سیلی محکمی بر دشمن بزنند که توان بلند شدن نداشته باشند.
ما باید جهان را زیر پرچم اسلام ببریم. البته همه آگاهید که ما چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم.
ما باید ادای تکلیف کنیم، اما مطمئن باشیم که پیروزیم.
ما زمینهساز انقلاب حضرت مهدی (عج) میباشیم و باید بکوشیم و خون بدهیم سر راه قرآن، تا بتوانیم به یاری خدا از زیر یوغ استکبار جهانی خارج شویم، همانطور که شدهایم و سایر ملل را از زیر بار جنایتکاران شرق و غرب و سایر دیوصفتان خارج سازیم. انشاالله.
و اما یکی از مهمترین سخنانم با شما این است که خاطره شهدا را فراموش نکنید، گرچه آنان فراموششدنی نیستند.
سعی کنید پرچمی را که از دست شهدا افتاده بر داشته و راهشان را تا آخرین قطره خون ادامه دهید.
بعد از پیروزی خدائی نکرده غرق در غرورها و هوس خود نشویم، همان طور که اصحاب در اثر نعمت به بیراهه رفتند و فنا شدند.
انتهای پیام/