تجلیل از همسر شهید «تقی ضیائیان» معاون گردان «حُنین»

مدیر امور بانوان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان البرز به همراه جمعی از همکاران خود به دیدار خانواده شهید «تقی ضیائیان علی‌پور» رفت و از آنان تجلیل کرد.
کد خبر: ۲۶۴۵۲۰
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴ - 06November 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، مدیر امور بانوان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان البرز به همراه جمعی از همکاران به دیدار فرزند و همسر گرامی شهید «تقی ضیائیان علی‌پور» معاون گردان حُنین از تیپ نبی اکرم (ص)، رفت و از مقام صبر و ایثارشان تجلیل و تقدیر کرد.

«فوزیه بیاکوی» همسر گرامی شهید در این دیدار گفت: ما ساکن کرمانشاه بودیم. او هم در کرمانشاه برای ماموریت آمده بود که ماندگار شد. دوست شوهر خواهرم بود. خیلی به هم علاقه داشتیم.

از مهم‌ترین خصوصیات اخلاقی‌اش صبر فوق‌العاده زیادش بود. خیلی به مساله نماز اهمیت می‌داد. حتی در نامه‌هایش دائم ما را به نماز توصیه می‌کرد و از ما می‌خواست که امام خمینی (ره) را هرگز تنها نگذاریم.

فقط دو سال با او زندگی کردم، اما اندازه 10 سال از او درس گرفتم. یک بار خیلی حالم بد بود و می‌خواست مرا به بیمارستان برساند. هر چه اصرار کردم حاضر نشد از ماشین سپاه برای این کار استفاده کند. ماشین سپاه را مقابل خانه پارک کرد و مرا با تاکسی به دکتر رساند.

خاطرم هست شب آخر خواب‌های آشفته و بدی می‌دیدم و مدام دلشوره داشتم. نزدیک عید بود که به شهادت رسید. برادرم که در آن عملیات هم‌رزمش بود توانسته بود بعد از عملیات پیکرش را به عقب برگرداند. خودش هم زخمی بود. نیمه‌های شب بود که درب منزل را زدند. خواهرم در را باز کرد. برادرم با لباس‌های خونی آمد. از خواهرم خواسته بود که چراغ‌ها را روشن نکند.

من صبح برای کاری رفته بودم بیرون. وقتی برگشتم برادرم بی‌قرار در خانه قدم می‌زد. سراغ همسرم را گرفتم اما گفت چیزی نشده و حالش خوب است و انشاالله به زودی می‌آید.

مادرم مثل من کوتاه نیامد و شروع کرد او را سوال پیچ کردن. چون می‌دید که برادرم حال طبیعی نداشت. برادرم کم‌کم شروع کرد به زمینه‌سازی کردن. می‌گفت پسر فلان همسایه‌مان زخمی شده و پسر آن یکی همسایه شهید شده است. مادرم هی سراغ «تقی» را می‌گرفت. در آخر گفت که او هم زخمی شده و در بیمارستان است.

باور نکردم. رفتم روبروی برادرم ایستادم و گفتم من آمادگی شنیدن هر خبری را دارم. بگو چه اتفاقی برای تقی افتاده. برادرم سرش را پایین انداخت و آهسته گفت که تقی شهید شده است.

نمی‌دانم چه اتفاقی برایم افتاد. قبل از آن فکر می‌کردم که اگر یک روز این خبر را بشنوم دیوانه خواهم شد. اما در آن لحظه آرامشی عجیب مرا فرا گرفت. وضو گرفتم و به نماز ایستادم.

همیشه او را در کنار خودم احساس می‌کردم. مشکلاتمان را حل می‌کرد. چندین سال بعد ازدواج کردم. ارتباطش کم‌تر شد. ناراحت بودم و فکر می‌کردم ازدواج من باعث شده که دیگر سراغمان نیاید. یک شب به خواب خواهرش آمده و گفته بود من همیشه در کنارشان هستم و مدام به او و دخترم سر می‌زنم.

به گزارش دفاع پرس، شهید «تقی ضیائیان علی‌پور» در سال 1343 دیده به جهان گشود و در تاریخ 9 اسفند 1364 در عملیات والفجر 9 در منطقه سلیمانیه به فیض شهادت نائل آمد. 
 
 پیکر مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای کرمانشاه در کنار سایر همرزمانش در بستر خاک آرام گرفته است.
تجلیل از همسر شهید «تقی ضیائیان» معاون گردان حنین
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها