به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، مراسم تشییع پیکر دو شهید مدافع حرم گیلانی، «شهید زینبی بابک نوری هریس» و «سردار شهید علیرضا نظری» با حضور پرشور مردم ولایتمدار شهر رشت برگزار شد.
تابوت شهدا وارد میدان صبحگاه سپاه ناحیه رشت شد و چشمان حاضران با دیدن عکس دو شهید سفر کرده گیلانی دیگر توان خشک ماندن نداشت و باران اشک، چشمهای حاضران را خیس کرد.
نگاه کردن در عکس چشمان «شهید بابک نوری» حس عجیبی به انسان میداد؛ شهیدی که همسن و سال خودت بود با ظاهری امروزی که شاید در نگاه اول باعث میشد خیلیها او را قضاوت کنند اما این خدا بود که بابک را برای خودش انتخاب کرد.
غربت عظیم این مراسم تشییع از آنجایی شروع میشود که میشنوی از «سردار شهید علیرضا نظری» پیکری باقی نمانده است و او با تمام جسم و روح و جان خود بهسوی ابدیت قدم برداشته و به لقاءالله رسیده است.
تابوتها در میدان گذاشته شد اما ناگهان مادری صبر کردن را تاب نیاورد و خود را به تابوت دو شهید حاضر در میدان رساند و تمام عقدهها و بغضهای مانده در گلویش را با آنها تقسیم کرد.
پیکرها روی دست مردم تشییع میشدند؛ نواهای «یاابوالفضل» و نوحههای آذری نشان از عشق عمیق خانواده آذری زبان شهید نوری به اهل بیت عصمت و طهارت داشت.
دوستان بابک هم بودند؛ همانهایی که در شادی و غم، در خوشی و ناخوشی و در اشک و گریه کنار بابک بودند و امروز باورشان نمیشد رفیقشان را با عنوان «شهید» خطاب کرده و روی دست بهسوی مزارش تشییع میکنند.
همرزمان جامانده شهید نظری چه در دوران دفاعمقدس و چه در جبهههای مقاومت اشک غربت میریختند از اینکه انگار با پایان نبرد علیه داعش باب شهادت بسته شده و باز هم جاماندهاند.
چقدر سخت است دیدن اشکهای مادر و خواهران شهید نوری؛ چقدر سخت است که ببینی خواهری با پیراهن بسیجی برادرش نجوا کند و با بوییدن آن اشک غربت بریزد؛ برادری که روزی سنگ صبورش بوده است.
تابوت شهید نظری به رودسر فرستاده میشود اما تابوت بابک را در گلزار شهدا رشت باز میکنند؛ کفن را از روی چهره اش کنار میزنند؛ چه زیباست سربند «کلنا عباسک یا زینب» که بر پیشانی او بسته شده و بابک چه آرام خوابیده است.
نجواهای «لبیک یاحسین»، «لبیک یا زینب» و «لبیک یا حیدر» تداعی میکند مراسمات تشییع 22 شهید پرپر مدافع حرم گیلان را که در این سالها همین مردم زیر تابوتشان را گرفته بودند.
تلقین خوانده میشود و پدر شهید نوری شروع به درد و دل با پسرش میکند؛ میگوید بابک جان تو حضرت زینب (س) را به همه اطرافیانت ترجیح دادی و این برای ما افتخار است.
سنگ لحد را میگذارند و خاک میریزند؛ بازهم لاله پرپری در خاک آرمید؛ جوانی که مادرش خیلی آرزوها برای او داشت اما سعادتش در مسیر دیگری بود؛ جنگ با داعش هم تمام شد و باید دید باب شهادت بسته شده است یا خیر.