به بهانه سالروز درگذشت ضدآمریکایی ترین چهره‌ی آمریکای جنوبی؛

ماموریتی برای رساندن آرمان دانشگاه به قلب کاخ سفید

چریک خستگی ناپذیر آمریکای جنوبی و قهرمان فراموش نشدنی ملت کوبا در حالی عمر خود را به اتمام رسانید، آرمان مبارزه با آمریکا لحظه لحظه‌ی حیاتش را تسخیر کرده بود.
کد خبر: ۲۶۸۲۶۶
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۶ - 27November 2017

ماموریتی برای رساندن آرمان دانشگاه به قلب کاخ سفیدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، اواخر نوامبر سال 2016 میلادی کتاب زندگی یکی از ماندگارترین چهره‌های ضد آمریکاییِ تاریخ مبارزه با امپریالیسم بسته شد و فیدل کاسترو رهبر انقلاب بزرگ کوبا در 90 سالگی و پس از حدود 7 دهه آمریکاستیزی به پایان زندگی پرماجرای خود رسید.

چریک خستگی ناپذیر آمریکای جنوبی و قهرمان فراموش نشدنی ملت کوبا در حالی عمر خود را به اتمام رسانید که آرمان مبارزه با آمریکا لحظه لحظه‌ی حیاتش را تسخیر کرده بود. کت و شلوار رسمی در سالهای ریاست جمهوری یا لباس نظامی سبزِ زیتونی در ایام گلوله‌بازی برایش تفاوتی نداشت. هر دو کالبدی بود برای مبارزه. مبارزه‌ای که تحققِ تمام باورهایش را در گرو سربلندی در آن می‌دید.

فیدل مرد باورها و آرمان بود. کوله‌بار زندگیش مملو از فریادی بود که او از دانشگاه تا میادین هاوانا، از دومنیکن تا زندانهای باتیستا و از مکزیک تا خلیج خوک‌ها آن را به دوش می‌کشید و دست در دست رفیقان مبارزش در پی رساندن پژواک همان فریادها در بند بند ستون‌های کاخ سفید بود.

فیدل توشه‌اش را از دانشگاه برداشت و ایستادگی را از پشت میز و نیمکت‌هایی آموخت و که همزمان عده‌ای دیگر پشت همان نیمکت‌ها درس سرسپردگی مشق می‌کردند و از بدِ تکرارِ تاریخ، احتمالا او را باخبر از بوی قرمه‌سبزی سرش می‌کردند و عدالت‌خواهی‌هایش را مهر افراط می‌زدند. فیدل اما خوب می‌دانست که تازه اول راه است و حالا‌حالاها باید سرزنش کسانی را بشنود که با کراوات‌های رنگ به رنگشان در جستجوی سرمایه‌داری‌اند و دلباخته تصویر جرج واشنگتن و شاید در پی له شدنِ بی‌گناهانی در زیر چرخ‌دنده‌های "توسعه".

حتما او را نیز هشدار گذرایی شورِ آرمانیِ دوران‌جوانی را داده‌اند و انذار اتلاف وقت در کوچه‌پس‌کوچه‌های ظلم ستیزی. غافل از اینکه کاسترو آمده بود تا همان آرمان دانشگاه را به قلب کاخ سفید برساند و دانه‌دانه شن‌های جنگ زده خلیج خوک‌ها را مات و مبهوت نشاط جوانی در میانسالی کند.

او آمده بود تا ثابت کند "چهارتا موشک آمریکا تمام تاسیسات دفاعی را از کار نمی‌اندازد" و "لبخند و امضای این و آن تضمین نیست". تضمین همان باورهای مردان و زنانی است که تصویر زانو زدن آمریکا در خلیج خوک‌ها را در پهنه تاریخ ماندگار کردند و در دو قدمی امپریالیسم، زخم چنگال آزادی‌خواهی و عدالتخواهی را بر صورت آمریکای کِنِدی نشاندند.

فیدل را هرآن کس که میانه‌ای با دست‌اندازی و تجاوز به ملل دیگر نداشته باشد، دوست دارد. فیدل با همه ابهتش ترسیم و تفسیر ایستادگیِ ملتِ قهرمانِ کوبا در برابر هشت‌پای بلعنده‌ای چون آمریکا بود. ندا و نوای استقلال را با رفت و آمد چشم آبی‌ها معاوضه نکرد و شیرینی شکرِ وطن‌دوستیِ کوبا را ارزانی قهوه‌های دفتر کارتر و کِنِدی نداشت و در وصیت نامه‌اش نوشت: "میلیون‌ها کوبایی آماده‌اند از این انقلاب تا آخرین قطره‌ خون به دفاع برخیزند. هیچ نیرویی در جهان قادر نخواهد بود مقاومت ما را در هم بشکند و استقلال ما را نابود سازد."

کوبا مرکز ثقل کمربند آمریکاستیزی بیخ گوش کاخ سفید بود.

"رفیق مبارز" در سالهای آخرش هم آمد و با مناسکش بر مزار خمینی کبیر به همگان یادآوری کرد که اگر آمریکا در خلیج خوک‌ها با ضرب گلوله زمینگیر شد، "عصای خمینی" تمام ابهت ابرقدرت غرب را شکافت و ثابت کرد که "حقیقتا خمینی روح خدا بود در کالبد زمان"

منبع: خبرنامه دانشجویان

نظر شما
پربیننده ها