به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، تلاشهای گسترده و ارزشمند مجموعه معتقدان به وحدت اسلامی این در تمامی سالهای پس از انقلاب اسلامی، دستاوردهای بزرگ و چشمگیری را به دنبال داشته است. از جمله اینکه وحدت امت اسلامی امروزه به گفتمانی رایج و مقبول در جوامع اسلامی بدل شده و خروجی خود را در بزنگاههایی چون مقابله متحد مسلمانان با پدیدههایی نظیر داعش به نمایش گذاشته است.
در همین راستا و جهت تشریح دقیقتر مقوله وحدت و الزامات آن با حجت الاسلام محمدحسین بیاتی، رئیس دانشگاه عدالت گفتوگویی انجام شده است.
حجت الاسلام بیاتی دکتری الهیات خود را در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه تهران دریافت کرده و تدریس در حوزه علمیه مروی و دانشگاه های شهید بهشتی و تهران را در سوابق آموزشی خود داراست. کتاب مبانی فقهی نظرات فقهای شورای نگهبان و کتاب فقه القضاء از جمله تالیفات اوست. حجت الاسلام بیاتی در سال ۹۴ از سوی آیت الله هاشمی شاهرودی به ریاست دانشگاه عدالت منصوب شد.
در ادامه ماحصل گفتوگو با حجت الاسلام بیاتی را میخوانید.
نخست پیرامون توصیه ها و سفارش قرآن و اهل بیت (ع) درباره لزوم وحدت میان امت اسلامی بفرمایید.
قضیه وحدت یکی از محکمات تفکر اسلامی است. می دانید که جریاناتی در جهان اسلامی وجود دارند و داشتند که سعی کردند که قضیه اختلاف را تئوریزه کنند. در حالی که اختلاف در ادبیات دینی ما امر مذمومی است. اگر به قرآن کریم مراجعه شود، بارها تکرار شده است که اختلاف ناشی از بغی و ستم درونی است، مثلاً در قرآن کریم آمده که "وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ".
همچنین به خاطر وقوع برخی مسائل تاریخی، بعضی ها سعی کردند که وجه مثبتی به مقوله اختلاف بدهند. مثلا روایتی از رسول اکرم (ص) نقل کردند که اختلاف امتی رحمه! این موضوع اتفاقاً در قرن اول و در برخی مکاتب و مدارس بسیار پررنگ مطرح بود. در حالی که وقتی این روایت به محضر امام صادق (ع) عرضه می شود، حضرت می فرمایند که اصلاً منظور از اختلاف در این حدیث معنای لغوی اختلاف به معنای رفت و آمد کردن است. چون به لحاظ لغوی اختلاف را چیزی از پشت سر دیگری آمدن تعریف کرده اند. مثلا اختلاف الیل و النهار را آمدن شب و روز از پی هم می گوییم. اینکه ابنای امت با همدیگر رفت و آمد کنند، این می شود رحمت. این تفسیر دقیقا نقطه مقابل تفسیر اولیه است. بنابراین اختلاف به معنای تضاد و نقاش و درگیری قطعا یک ضدارزش است و در مقابل طبیعتا وحدت می شود یک ارزش.
در روایات ائمه هدی (ع) و همچنین سیره عملی این بزرگواران، مقوله وحدت به صورت حداکثری خود تجلی پیدا کرده است. در سیره ائمه (ع) اولین نقطه ای که به عنوان قله حفظ و صیانت از وحدت اسلامی می بینید، قضیه ولایت امیرالمومنین علی (ع) است و اینکه حضرت به خاطر اینکه شقاق در امت اسلامی ایجاد نشود، از حق خودشان چشم پوشی کردند.
در سیره سایر ائمه نیز بر خلاف برخی جریاناتی که علیه دستگاه حاکم فعالیت داشتند و مخالف حکومت اموی و عباسی بودند، مثل خوارج که از پیکره جامعه اسلامی جدا شدند، شما می بینید که ائمه معصومین با اینکه بیشترین ضربه را از خلفای آن دوره خورده بودند، با این حال به شیعیان اجازه ندادند که از پیکره جامعه اسلامی جدا شوند و خودشان نیز بر همین روش عمل نمودند. فلذا می بینید که اصحاب ائمه (ع) در حکومت بنی عباس کار می کردند و حتی متصدی بودند. مثلا عبدالله بن سنان که ازبزرگان اصحاب امام صادق (ع) است، وزیر به اصطلاح دارایی چهار تن از خلفای عباسی بوده است. یا حسب نقل تاریخی که شده است، در فتح آندولس نیروهای بنی امیه در برهه ای به اصطلاح کم آوردند اما امام باقر (ع) شیعیان را برای حمایت آنها گسیل داشتند. کدام امام؟ امامی که شاهد زنده واقعه کربلا بوده است. این سیره عملی که جزو محکمات اعتقاد شیعی است. اصلاً این اجازه را به شیعیان نمی دهد که بر طریق جدایی و فاصله گرفتن از امت اسلامی و سایر مسلمین حرکت نمایند.
البته تأکید بر عقائد حقه همیشه بوده، اما هم سیره عملی و هم ادله لفظی بر وحدت میان امت اسلامی تأکید صریح دارند. شما به این روایت امام صادق(ع) نگاه کنید که در خصوص تعامل با اهل سنت می فرمایند: در تشییع جنازه اهل سنت حاضر شوید، به عیادت بیماران اهل سنت بروید، بروید دادگاه و برایشان شهادت بدهید. حضرت در ادامه می فرمایند وقتی که شما شیعیان این طور رفتار کنید، آن وقت دیگران خواهند گفت: خدا رحمت کند اما صادق(ع) را که این طوری اصحاب خودش را تربیت کرده است.
شما این منش امام صادق(ع) را مقایسه کنید با منش تشیع انگلیسی که سعی می کند تشیع جعفری را به عنوان یک مکتبی که به جز صب و فحش و دشنام و استهزا به دیگران و آزار اعتقادی به دیگران رساندن چیز دیگری ندارد. خیلی فاصله است.
در نتیجه می خواهم عرض کنم که در بستر قرآن و روایات، اختلاف امر مذموم و وحدت امر ممدوح و جزو محکمات اندیشه شیعی است. می دانید که علمای اسلامی هم به تبع ائمه هدی(ع) سیره عملی شان همین بوده است. مثلاً وقتی که جنگ میان عثمانی و انگلستان در گرفت، علما در عراق به وجوب جهاد علیه انگلستان و دفاع از حکومت عثمانی فتوا دادند. آن هم حکومت عثمانی که در مدت حکومت خود بزرگان شیعه را به قتل رسانیده بود. در جبل عامل، شهید اول و شهید ثانی را عثمانی ها شهید کرده بودند. فرزند صاحب عروه، سید کاظم یزدی در جهاد با انگلیس ها و به نفع عثمانی ها به شهادت رسید. این سیره علمای ما بوده است که تا زمان ما ادامه داشته است. امام راحل که دیگر نماد بارز وحدت بوده اند. حضرت امام در دیدار علمای اهل سنت می گویند:(نقل به مضمون) کسی که می گوید این شیعه است و آن سنی، نه شیعه است و نه سنی. یعنی اصلاً اسلام را قبول ندارد.
امروزه جریان هایی که می خواهند این وحدت را به تفرقه تبدیل کنند، جریان های غیراصیل و وارداتی هستند. مانند سعودی ها و یا سیستم امنیتی پاکستان و یا گروهک هایی که آمریکا و اسرائیل تربیت کرده اند. عموماً اینها هستند که می خواهند عده ای را اغفال کنند و آن چیزی که می تواند جلوی توطئه آنها را بگیرد، هوشیاری علمای شیعه و سنی است. علما اگر آگاه باشند و بصیرتی که تا کنون داشته اند را حفظ کنند، مردم تبعیت بسیار بالایی از علما دارند و بسیاری از مشکلات پیش نخواهد آمد.
معمولاً پیرو مباحثی که پیرامون وحدت امت اسلامی مطرح می شود، این پرسش نیز پررنگ می شود که وحدت فرق اسلامی، یک وحدت حقیقی است و یا وحدتی تاکتیکی و سیاسی؟
ببینید وقتی حضرت می فرمایند که به دیدن بیمارانشان رفته و در مراسم تشییع آنها شرکت کنید، این سخن برای زمانی است که شیعیان در اقلیت بودند و اگر این کارها را انجام هم نمی دادند، اتفاق خاصی نمی افتاد. به تعبیری اهل سنت آن زمان لنگ این نبودند که شیعیان به عیادت او بروند یا در دادگاه او حاضر شوند. در آن زمان شیعیان هم می توانستند مانند گروه هایی چون اسماعیلیه منزوی باشند و از عموم مسلمین فاصله بگیرند، اما رویکرد و منش ائمه معصومین به وضوح نشان می دهد که اصلاً صحبت تاکتیک و این طور مسائل نیست. واقعا یک اتحاد حقیقی است.
بسیاری از بزرگان اهل سنت از شاگردان امام صادق(ع) بوده اند. ابوحنیفه که حنفی های اهل سنت از او به امام الاعظم یاد می کنند، دو سال افتخار شاگردی امام صادق(ع) را داشته است. بعدها و با اینکه به لحاظ فکری با امام زاویه پیدا می کند و فکر او در طریقه اجتهاد، مورد مذمت اهل بیت واقع شده بود، اما به جهت اینکه جزو مخالفان سیاسی حکومت بنی عباس محسوب می شد، زمانی که به او پیشنهاد حضور در حکومت و خلافت را می دهند، می گوید که خلافت اگر قرار است منتقل شود، باید به جعفربن محمد(ص) انتقال داده شود. شافعی نیز با واسطه شاگرد امام صادق(ع) بوده است. احمد بن حنبل را ببینید. در جریان تشییع امام موسی کاظم(ع)، وقتی سربازان حکومت فریاد می زدند هذا امام الرافضه، تاریخ می نویسد که احمد بن حنبل گریه می کرد و می گفت هذا امام الجن و الانس کلهم.
همانطور که گفتم حکومت عباسی نیازی به همراهی شیعیان نداشت، اما معصومین(ع) امر مولوی کردند به شیعیان که شما باید وحدت اسلامی را حفظ کنید و با جامعه اسلامی تعامل داشته باشید. من حتی یک پله بالاترش را می گویم. وحدت که فقط وحدت اسلامی نیست. وقتی قرآن کریم می فرماید شما با اهل کتاب هم روی مشترکات دور هم جمع شوید."قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً" آیا این بیان صریح هم تاکتیک است؟! وحدت تاکتیکی با مسیحیان و یهودیان علیه چه؟! این طور نیست بلکه صرف تأکید بر روی مشترکات، خودش سازنده است. به خاطر اینکه نفس اختلافِ ناشی از بغی امر مذمومی است. بنابراین هرچه که ما گام برداریم در راستای زدودن اختلاف، این می شود یک گام مبارک.
در سال های اخیر شاهد دو واقعه مهم در جهان اسلام بودیم؛ گسترش هرساله راه پیمایی اربعین و همچنین مقابله امت اسلامی با داعش. در هر دو مورد فوق نیز شاهد حضور گسترده برادران اهل سنت بودیم. چقدر موضوعات اینچنینی را در تحکیم وحدت میان امت اسلامی موثر می دانید؟
مقابله مسلمانان با داعش نشان می دهد که بیش از یک میلیارد مسلمانی که در جهان است، عملاً تفکر داعشی را پس زدند و این یعنی اینکه داعش جزو اهل سنت نیست. نه افکار عمومی اهل سنت پذیرای تفکرات داعشی بود و نه مراکز علمی و علمای اهل سنت. علمای اهل سنت، حتی کثیری از علمای سلفی صراحتاً داعش را رفض کردند. الازهر که جای خودش را دارد.
در راهپیمایی اربعین نکته در همین جاست که حب اهل بیت(ع) مثل خود موضوع وحدت جزو ضروریات و محکمات اسلامی است که رهبر معظم انقلاب هم اخیراً در اجلاس محبان اهل بیت فرموده بودند. این حب جزو مشترکات شیعه و سنی است. به همین خاطر شما حضور گسترده برادران اهل سنت را هم در راه پیمایی اربعین و هم در دفاع از حرم اهل بیت می بینید. همینطور در زیارت حرم امام رضا(ع) و سایر بقاع معصومین. در لبنان ببینید چقدر مساجدی که اهل سنت به نام ائمه معصومین می گذارند و تنها برای ائمه ما لفظ امام را به کار می برند.
تفکر داعش و هر تفکر وارداتی دیگر که بخواهد به عالم اسلامی ضربه بزند، این خصوصیت در آن هست که با اهل بیت و پیروان اهل بیت(ع) دشمنی دارند. به همین خاطر در برخورد با داعش از شیعه و سنی یک صدا شنیدیم.
بعد از انقلاب اسلامی، تلاش های گسترده ای برای پیگیری ایده وحدت میان امت اسلامی انجام شده است. آسیب شناسی حضرتعالی از این روند چیست؟
آسیب شناسی تلاش ها برای ایجاد وحدت میان امت اسلامی قطعاً وجوه متفاوتی را در بر خواهد گرفت. یک آسیب عمده که ما به صورت میدانی هم آن را در استان سیستان و بلوچستان مشاهده کردیم، این است که برخی ها در سطوح میانی مدیریتی، متأسفانه سلیقه ای عمل می کنند. یعنی آن فرمایشات عمیق حضرت امام و مقام معظم رهبری پیرامون وحدت آن گونه که باید، به جان آنها ننشسته است. برخی افراد فکر می کنند فرمایشات امام و رهبری پیرامون وحدت صرفاً یک تاکتیک است و هر وقت که بتوانیم از زیر آن شانه خالی کنیم، باید این کار را انجام دهیم! همین نگاه موجب می شود برخی برخوردهایی از سوی مسئولان میانی صورت می گیرد که خدای نخواسته این ذهنیت برای طرف مقابل ایجاد می شود که حرف های ما درباره وحدت حقیقی نیست و در ظاهر سخن از وحدت می گوییم و در عمل، طرف مقابل را از حقوق اسلامی و انسانی که قانون برای آنها به رسمیت شناخته، محروم می کنیم.
به نظرم این نگاه ها باید مرتفع شود و همه دست اندرکاران به این مهم برسند که وحدت جزو اولیات دینی و بدیهیات اسلامی است. در نامه اخیر مقام معظم رهبری هم دیدید که حضرت آقا تأکید داشتند بر این نکته که تبعیض نباید باشد. یا مثلاً در ادارات ارشاد در برخی مناطق، یک سری کتبی هست که اساساً جنبه عقیدتی هم ندارد مانند کتب ادبیات عرب؛ لزومی ندارد که روی اینها درج شود: ویژه اهل سنت.
شما مدت زیادی در سیستان و بلوچستان و در کنار برادران اهل سنت حضور داشتید. پیرامون تعامل مطلوب برادران شیعه و سنی در این استان بفرمایید.
در کشور ما در استان هایی که درصد اهل سنت بالاست، می بینید که به برکت هدایتگری های علمای شیعه و علمای سنت وحدت بسیار خوبی حاکم است که البته از گذشته به همین نحو بوده است. در تاریخ کشورمان نیز به جز مقاطع محدودی، چیزی به نام جنگ های فرقه ای و مذهبی نداشته ایم. استانی مانند سیستان و بلوچستان عزیز که شهید مدافع حرم دارد، دیگر اینجا نباید کسی به وحدت توصیه کند بلکه بقیه از کشورهای دیگر باید بیایند اینجا و درس وحدت بیاموزند. این وحدت برای کشورهایی که همیشه دارند در آتش دعواهای قومی و قبیله ای می سوزند، بسیار آموزنده است. در همین سیستان و بلوچستان شما می بینید که در یک خانواده هم شیعه است و هم سنی. صحبت هیچ اختلافی هم نیست و با همدیگر در کمال برادری و اخوت زندگی می کنند.
دوستانی که در شهرها و مراکز کشور یا در مناطقی که اهل سنت کمتر حضور دارند زندگی می کنند، شناخت شان نباید از خلال مجله و سایت و امثالهم باشد. گاهی برخی دوستان مخلص را می بینم که نسبت به باورهای اهل سنت، شناخت غلطی دارند. خدای نکرده فکر می کنند که اهل سنت، اهل بیت(ع) را دوست ندارند. در حالی که شما اگر حضور میدانی در آن مناطق داشته باشید، اوج محبت و دوستی اهل بیت(ع) را توسط برادران اهل سنت می بینید. مثلاً در شهر خاش، مولوی عبدالواحد ریگی که از مولوی های مسن و قدیمی خاش هستند و ما خدمتشان رسیدیم، منزل و مسجد ایشان نزدیک هم است و نام مسجدشان را مسجد امام حسین (ع) نام نهادند. خود ایشان به من گفتند که چون دیدم امام حسین (ع) بالاترین انسان عرصه وجود است، اسم این مسجد را امام حسین(ع) گذاشتم. این عالم حنفی با این ادبیات از سیدالشهدا (ع) تعبیر می کند و مثال های متعدد دیگر. اصلاً تعداد زیادی از برادران اهل سنت از مذاهب مختلف گرایشات قوی عرفانی دارند. این رویکردها اصلاً اجازه آن را نمی دهد که نگاه های تکفیری و داعشی و سلفی در میان آنها رشد و ظهور و بروزی داشته باشد. الان در بسیاری از خانواده های استان سیستان و بلوچستان عزیز هم شیعه و هم سنی هست و دارند با مسالمت و آرامش کنار هم زندگی می کنند. هیچ افترا و اهانتی هم نسبت به یکدیگر روا نمی کنند.
به نظر میرسد تأکید رهبران جمهوری اسلامی بر موضوع وحدت میان امت اسلامی آنگونه که باید گوش مسلمانان جهان نرسیده است. چقدر از این عدم توفیق به نقش رسانه بر میگردد؟
به نظرم رسانه های ما تاکنون موفق بوده و از این پس موفق تر هم خواهند بود. مخصوصاً با گسترشی که امروزه رسانه ها دارند و مخصوصاً دولت ها دیگر آن سیطره گذشته خود را در این حوزه از دست داده اند. این چشم انداز امیدوارانه هست که ما در آینده بهتر و بیشتر با ملت های مسلمان منطقه ارتباط برقرار کنیم. متأسفانه حکامی که در کشورهای منطقه قدرت دارند، عموماً اهل وحدت نیستند. مشخصاً حکام کشورهای حاشیه خلیج فارس چون دست نشانده استکبار هستند، به تعبیری حاکم اسلامی هم نیستند و صرفاً منافع استکبار را در منطقه تأمین می کنند. طبیعی است که مزدور آمریکا هم تفرقه میان امت اسلامی را بر وحدت ترجیح می دهد.
همین حاکمان تلاش می کنند تا صدای رسانه های وحدت گرا به گوش مردم منطقه نرسد. ما باید در این جنگ رسانه ای قوی تر ظاهر شده و حصار رسانه ای منطقه را بشکنیم. ملت ها اساساً فطرت پاک دارند. من سال گذشته سفری به اسپانیا داشتم برای شرکت در همایش صلح و ادیان الهی. راننده ای که روز آخر ما را برد سمت فرودگاه یک عرب بود و خیلی مدح سید حسن نصرالله را می گفت. من فکر کردم او یک عراقی و شیعه است. اما گفت که من از مراکش و سنی ام. می خواهم بگویم وقتی پیام به مردم برسد، طبیعتاً فطرت پاک آنها ندای حق را لبیک می گوید و از ایستادگی سید حسن نصر الله مقابل صهیونیست ها با افتخار یاد می کرد. همانطور که امام راحل فرمود مشکل ما حکام مسلمین هستند.
در پایان اگر نکته ای مدنظرتان در این رابطه هست بفرمایید.
ما چون وحدت را به صورت عملی در جمهوری اسلامی تجربه کردیم، می بایست این تجربه ارزشمند را صادر کنیم. یعنی تمرکز ما بر شعار وحدت، امروز باید با لحاظ جنبه صدور آن باشد. امروز در کشور ما وحدت شیعی و سنی در تراز مطلوب و قابل دفاعی محقق شده است. شاید برخی کشورها مانند لبنان صورتی از همزیستی مسالمت آمیز را به نمایش گذاشته باشند، اما شما وقتی به بطن جامعه لبنان مراجعه می کنید، می بینید وحدت بسیار شکننده است. در جامعه ما وحدت شکننده نیست و به همین خاطر است که این همه شبکه وهابی از سویی و شبکه های تشیع انگلیسی از سوی دیگر دارد برای کوبیدن وحدت تلاش می کند. اگر وحدت در ایران شکننده بود، به این همه زحمت و سرمایه گذاری انبوه دشمنان نیاز نبود. این تجربه باید به کشورهای همسایه صادر شود. مثلاً در کشور پاکستان جنگ های فرقه ای خیلی نگران کننده است و پتانسیل شعله ورشدن نزاع های اینچنینی بسیار بالاست.
منبع: مهر