به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، چهار فیلم «بومرنگ» ساخته «محسن نقیزاده»، «قصر قند» ساخته «محسن اسلامزاده»، «بالا» ساخته «محمدهادی عبدالوهاب» و «پرواز هدهد» ساخته «مصطفی رزاقکریمی» در بخش جایزه شهید آوینی به نمایش درآمدند. هر کدام از آثار فوق به بخشی از حوزه مقاومت میپردازند که در نوع خود تازگی دارند.
«بومرنگ» داستان بهوجود آمدن گروهکهای تروریستی مثل القاعده، جندالله و داعش را توسط آمریکا و همپیمانانش روایت می کند. فیلمساز به اتکای اسناد و منابعی که در اختیار داشت توانست نقش قدرتهای جهانی را در ناامنی غرب آسیا به خوبی نشان دهد.
«بومرنگ» در واقع بیان مفهومی از کلمه بومرنگ است. گروهکی که آمریکاییها برای از بین بردن اسلام ساخته بودند حالا تهدیدی علیه خودشان شده است. برای همین آمریکا سعی دارد تا به نحوی این گروهکها را از سر راه بردارد و به بهانه نابودی آنها جامعه مسلمانان را هدف آتش افروزیهای خود قرار داده است. اگر تعداد مصاحبهها در این اثر بیشتر میشد و کارگردان با تمرکز بیشتری روی مفهوم مورد نظرش کار میکرد اثر قابل قبولتری را شاهد بودیم.
«قصر قند» اثر «محسن اسلامزاده» را باید قدمی موفق در ادامه فعالیتهای او دانست. اگر بپذیریم که سینما فارغ از داستانی و مستند بودنش باید قصهای داشته باشد تا بیننده بهواسطه آن با فیلم ارتباط برقرار کند، باید گفت «قصر قند» این عنصر ضروری فیلم را دارد. برگ برنده فیلم نیز همین است؛ تلاش نیروهای سپاه برای دستگیری و انهدام گروهکی است که «جلیل قنبرزهی» رهبری آن را برعهده داشته است. چنان که فیلم مدعی است، این ترویست را ابوبکر بغدادی شرقی میدانند. فیلم شروع بسیار خوبی دارد و این شروع مهیج را تا آخر فیلم رعایت میکند. به بیان دیگر کارگردان توانسته ریتم فیلم را حفظ کند و مخاطب را با اثرش همراه کند. متاسفانه به خاطر اشتباه برگزارکنندگان جشنوراه نسخه بازبینی فیلم به نمایش درآمد و بحث درباره این فیلم بدون دیدن نسخه اصلی آن امکانپذیر نیست. با این حال آنچه که از همین نسخه به نمایش درآمده حاصل میشود این است که اسلامزاده بلد این راه است. در آثار قبلی خود نیز همراه مسیر روبه رشدی را طی کرده است. اگر او در همین مسیر گام بردارد مطمئنا آثار غیره منتظرهتری را شاهد خواهیم بود.
«بالا» ساخته «محمدهادی عبدالوهاب» است، این فیلم داستان مشخصی ندارد. هر چند در بخش پایانی فیلم به یکی از نیروهای آتشنشان که در حادثه پلاسکو به شهادت رسید میپردازد اما نمیتوان آن را درباره این شهید دانست. «بالا» را نمیتوان تعریف کرد و به زحمت میتوان به آن مستند گفت. این فیلم جز این که یک گزارش تصویری با گفتاری مثلا شاعرانه باشد، چیز دیگری نیست.
«پرواز هدهد» ساخته «مصطفی رزاق کریمی» اثر دیگری است که در بخش جایزه شهید آوینی به نمایش درآمد. این فیلم به زندگی «شهید موسی کلانتری» میپردازد. موسی کلانتری در یکی از سفرهای خود به آلمان یک دوربین «سوپر۸» میخرد و با آن از اتفاقات مختلفی از زندگی اش فیلم میگیرد همین فیلمها بعد از ۳۵ سال ماده خامی برای رزاق کریمی شده تا بهواسطه آن و مصاحبههایی که با خانواده شهید کلانتری گرفته اثر مستند قابل قبولی بسازد.
«پرواز هدهد» از دوران کودکی موسوی کلانتری آغاز و با شهادت او در حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا میکند. این فیلم چندان به دیدگاههای سیاسی شهید کلانتری نزدیک نشده و یکی از ضعفهای فیلم نیز همین است.
«پرواز هدهد» بیشتر یک پرتره خصوصی از شهید کلانتری است تا شمایی همه جانبه از او. البته نمیتوان قطعا گفت این خصیصه نکته منفی یا مثبت اثر است. اما به دلیل اینکه موسی کلانتری در دولت شهید رجایی مدتی وزیر راه بوده و با این شهید و شهدایی چون بهشتی حشر و نشر داشته و بهخصوص با بنیصدر رابطه خوبی نداشته است انتظار این بود که بیشتر درباره این مساله در فیلم بحث میشد. ورود به زندگی خصوصی شهدا هر چند در جای خود جذابیت دارد اما چندان که باید به شناخت جهانبینی شهید کمک نمیکند. با این وجود «پرواز هدهد» را میتوان اثری متفاوت با آثار دیگر مستند پرتره دانست.
انتهای پیام/ 161