به گزارش دفاع پرس از مشهد، شهید «هادی اخباری» از نیروهای غواص و تخریبچی لشکر ۲۱ امام رضا (ع) بود که در ۱۰ اسفندماه سال ۱۳۶۴ در عملیات «والفجر ۸» در منطقه عملیاتی «فاو» بر اثر عمل کردن تله انفجاری که از ۱۶ مین «M19» ضدتانک تشکیل شده بود، به درجه شهادت نائل آمد و از پیکر مطهرش اثری باقی نماند.
برای گرامیداشت یاد و خاطره شهید «هادی اخباری» به وصیتنامه این شهید والامقام میپردازیم.
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
وصایایم را با سلام بر بقیةالله الاعظم (ارواحنا لهالفدا) و با سلام بر بدن پاره پاره مولایم حسین ابن علی (ع) و با سلام به زمینهساز ظهورش، امام عزیز که ناتوانم در وصفش چیزی بنویسم و با سلام بر یکایک امت اسلامی، آغاز میکنم.
پدرم، مادرم! سلام علیکم. سلامی که دیگر تکرار نخواهد شد. عاشقان مکتب رسول الله (ص) دوستداران اهل بیت عصمت بدانید؛ و تو ای تاریخ! این مقاتل را بنگار که ما با یقین کامل و شناخت از یکایک آیههای قرآن و بشارتهای خداوند مانند مولایمان امام حسین (ع) و به منظور یاری رساندن به دین خدا و عشق دیدار لقائش در این راه سر ارائه دادیم و این طریق را از ثارالله درس گرفتیم، جان دادن در راه خدا و تکه تکه شدن در راه دوست، آنقدر در کام ما شیرین است که فقط از روی وصیتنامهها میتوان درکش کرد. ای کسانیکه به زبان «لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا الله» را گفتهاید، این را در قلب خود بگذرانید و در وجودتان حفظش کنید.
یاد خداوند باید چنان بر بدن لرزه بیاندازد که انسان را مانع از آن گرداند که به کس یا چیز دیگر روی آورد، و آنچنان قلب را تسکین بخشد که با وارد آمدن مشکلات، جز رضای او چیز دیگری برایمان نباشد. شماها هنوز شهادت را درک نکردهاید. زیرا خون شهید به زمین نمیریزد مگر اینکه هر قطرهاش تبدیل به دریایی از خون گردد و به صورت عامل حرکت به جان و روح مسلمانان وارد میشود. شهید میسوزد و به جامعه نورانیت میبخشد روشنایی که به نیستی او تمام میشود. ای کسانیکه از روشنایی سوختگان هم نوع خود بهره میبرید، بدانید در قبال این واقعه خیلی وظیفه دارید.
و چند کلمه با شما عزیزان محصل! خدا نکند که توجیهات باعث فراموش شدن هدف از کسب علم شود. آنجا که میگوید: «مِدادُ الْعُلَمآءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمآءِ الشُّهَداءِ». بدان که این نکته مانند پل صراط باریکتر است از مو و تیزتر است از شمشیر. اگر هدف از کسب علم رسیدن به معرفت بیشتر و یا خدمت کردن به مسلمین باشد، اینکار برای رضای خدا است و اگر دانشمند شدن و عالم و متخصص شدن نتواند انسان را به خدا نزدیک کند و به هر طریق عمل برای خدا نباشد، خیلی بیچارگی است. مواظب باشید «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ» نشوید.
پدر و مادر شهدا! اجرکم الله. درست است داغ پسر خیلی غم دارد، تحملش مشکل است، ولی بهیاد [حضرت] ابا عبدالله الحسین (ع) بیافتید و بهیاد زینب کبری (س) و دیگر مصائب، واقعه کربلا را در ذهنتان مجسم کنید و قلبهایتان را تسکین دهید و به هیچ یک از امور دنیا علاقهمند نشوید و بنده هیچ چیز نشوید که مانع از یاد خدا و عشق به آخرت میشود و از [همه چیز را از] خدا بخواهید که او کل قدرت است.
ای خلیفه خداوند در روی زمین! ای کسی که میتوانی آنقدر به خدا تقرب پیدا کنی که از ملائک بالاتر روی! کجایی؟ لحظاتی فکر کن، ببین به چه چیزهائی دلبستهای. مضحک است به یک لباس، به یک ماشین، به یک منزل، به یک نماز شب، به یک دعای کمیل که با ریا است. چرا ریا؟ مگر این مردم (بدبخت) چهکار برایت میتوانند بکنند که عملت در برابر آنها فرق میکند.
ای کارمند دولت! ای مجری قوانین اسلام! بدان که اگر ریا کردی به این طریق درب جهنم را گشودهای. چرا منتظر تشویق هستی؟ اگر کار خوبی انجام دادی برای او (خدا) است و او میداند.
ای قلبهای پاک که با تمام وجود به یقین رسیدهاید! بر شما است که به آیندگان برسانید. اگر از خانه و کاشانه دور شدیم، اگر پدر و مادر و دیگر علایق را ترک گفتیم، اگر به طرف گلوله داغ و قرمز بیمهابا دویدیم، اگر دهها بار مجروح شدیم، باز ایستادیم، اگر بهترین یاران را دادیم، هدفی جز الله و یاری او نبود. مردانه جنگیدهایم نه برای آب، نه برای خاک و نه برای خشنود کردن انسانی مانند خود، هدف بالاتر از اینها است، هر چند این عمل آب و خاک در پی دارد. برای همین است که شهید، اسیر، مفقود و معلول و یا سالم ماندن مفهومی ندارد. بهتر است بدانید اگر هدف، کشورگشایی و یا هدفی غیر از رضای خدا باشد، ما حاضر نخواهیم بود یک سر مو از بدنمان کم شود، چون ارزشش کمتر است.
خدایا تو خود میدانی برای رفتن به بهشت و رهایی از مشکلات دنیا نیامدهایم، بلکه عشق پرسوز و حقانیت بندگی تو است که ما را به این وادی کشانده [است]. دیگر این چه التهابی است که در وجودم احساس میکنم؟ دیگر روحم در این بدن خاکی نمیگنجد.
ای همه چیزم! حاضرم بارها در راه تو مجروح شوم و باز جهاد کنم تا اینکه به وصال تو بپیوندم. مولای من تو که خود ملک الموت واقعی هستی [پس] حالت زارم را ببین. از آن هنگام که عالم برزخ را در خواب نشانم دادی با آن همه نویدها، دیگر نمیتوانم مشاهده شهادت دوستان را [کنم]. «إلهِى رِضاً بِرضائِکَ و تَسلِیمًا لأمْرِکَ، یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»
مادر مهربان و بهتر از جانم! یادت هست هنگامیکه سوخته بودم و امیدی در زنده ماندنم نبود، چه شد که باز حیات مجدد یافتم؟ آیا به جز لطف خدا بود؟ خواست تا بندهاش با شناخت و معرفت والاتری به سوی او بیاید. میدانم خیلی زحمت برایم کشیدهاید، ولی من هم حق شما را به جا آوردهام و با خوب خریداری معامله کردهام.
پدرم! اگر توانستم در این برهه از زمان سرباز امام زمان (عج) باشم و در راه دین خدا فدا شوم و حتی این راه را پیدا کنم و با آگاهی بیشتری حرکت کنم، مدیون تربیت صحیح و ارشادهای شما هستم.
برادرانم! هیچ چیز درباره شماها نمیتوانم بگویم، زیرا در هر کجا که به بنبست میرسیدم و یا اشتباه میرفتم شما وسیلهای از طرف خدا بودید و مانع خطایم میشدید.
و ای خواهرانم! اگر چه نتوانستم حق شما را در این دنیا ادا کنم، ولی امیدوارم که در روز قیامت از پیش شما رو سفید بیرون آیم و بتوانم دینم را نسبت به شما ادا کنم. در پایان نمیگویم گریه نکنید [زیرا] داغ برادر سخت است، ولی بیصبری نکنید و به هدف اصلی انسان فکر کنید.
و شما اقوام و دوستان و برادران بسیج! در عزایم، جشن خون بگیرید، چون با نویدهایی که به من داده بودند، خیلی خیلی انتظار کشیدم.
انتهای پیام/