به گزارش خبرنگار ساجد، ۱۰ خرداد ۱۳۴۷ در روستای قدرت آباد دامغان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۱۵ تیر ۱۳۶۴ طی عملیات پدافندی در مهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام به حضرت مهدی (عج) مولا و یاور رزمندگان اسلام و با سلام بر نایب برحقش پیر جماران این قلب تپنده مردم ایران، این راه نشان دهنده راه روندگان؛ و با سلام به روان پاک شهیدان، شهیدانی که پیکر آنان به خون غلطیده، ولی روح آنها زنده در بین ما و شما پرواز میکند. شهیدانی که با خون خود درخت اسلام را در ایران آبیاری کردهاند.
وصیت نامه خود را، چون واجب است شروع میکنم. مادر مهربانم اگر من به فیض شهادت نائل آمدم و خدا مرا طلبید هر چند میدانم برای تو خیلی سخت است، اما برای من گریه مکن، چون گریه کردن تو و امثال تو باعث خوشحالی دشمن میشود.
مرگ ما دست خداست و هرگونه که خواسته باشد ما را به سوی خودش باز میگرداند پس بهتر که در بستر نمیریم و در راه خودش و به سوی خودش برویم و چه بهتر که سعادتمند و روسفید به پیش خدا بازگردیم.
مادرم هر چند که میدانم حق مادری برگردن ما داری امیدوارم که مرا ببخشی و سختیهایی که درباره من کشیدی ان شاءالله تو اجرش را از خدا بگیری اگر خواسته باشی حساب کنی اگر یک نفر از ما شهید شویم سهم خمس ما رد نشده است یعنی ما هفت نفر برادر و خواهر هستیم در حالی که هر پنج نفر یکی خمس دارد پس بنابراین از دست من و این که اگر شهید شدم ناراحت مشو؛ و توای پدر بزرگوارم تو در طول عمر من به من ضرر و زیانی نرساندی بلکه برگردن من حق زیادی داری و از تو خواهش میکنم که مرا ببخشی تا مورد رحمت خداوند قرار گیرم.ای پدر گرامی از تو میخواهم که در حق من دعا کنی و سختیهایی که برای من کشیدی تا به این سن برسم، اما چاره چیست یا باید به جبهه برویم و یا باید جبهه به پیش ما بیاید از این دو یکی را انتخاب کنید، با رفتن ما به جبههها دیگر دشمن نمیتواند به ناموس ما تجاوز کند و با جنگیدن رزمندگان اسلام شما و دیگر مردم در پشت جبهه آسوده خواهید بود سپس مرا باید ببخشید که بخشش تو مرا در آخرت سرافراز خواهد کرد؛ و به شما برادران و خواهران باید عرض کنم که همیشه تابع گفته امام باشید و هر چه میتوانید به اسلام خدمت کنید و اگر من در خانه بی احترامی به شما کرده ام میبخشید و از شما پدر و مادر میخواهم که طلب آمرزش مرا از تمامی اهالی قریه روستای قدرت آباد و دوستان خواسته باشید تا بلکه با رضایت ایشان شهادت ما مورد رضای خدا قرار گیرد.
از شما پدر و مادر گرامی و برادران و خواهران میخواهم که در هیچ وقت جبهه را فراموش نکرده و از یاد خدا غافل نشوید که غافل شدن از یاد خدا باعث میشود که شما را شیطان وسوسه کند و به راه دیگری غیر از راه خدا رفته و در آخرت رستگار نشوید. پس امیدوارم که به یاری خداوند و به یاد خدا در کارهایتان موفق و مؤید بوده؛ و باز هم به توای مادر گرامی اگر بدن مرا قطعه قطعه آوردند به یاد حسین بن علی (ع) بیافتی که بدنش را قطعه قطعه کردند و اگر جسم مرا برای تو سالم آورند باید شجاعانه به خاک بسپاری که همچو مرا داماد کرده ای.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
علی صادقی»
انتهای پیام/ 181