وصیت‌نامه شهید احمد سلیمانی/ بارالها! از تو می‌خواهم به هنگام شهادت تشنه باشم

شهید سلیمانی در وصیت‌نامه خود آورده است: «بارالها! از تو می‌خواهم به هنگام شهادت، تشنه باشم و جنازه‏‌ام از بوى مهدى (عج) و زهرا (س) عطرآگین شود و چنان شهادتى نصیبم گردان که بدون غسل و کفن، همراه لباس رزم به خاک سپرده شوم.»
کد خبر: ۲۷۱۹۷۰
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۱ - 30December 2017

وصیت‌نامه شهید احمد سلیمانی/ بارالها! از تو می‌خواهم به هنگام شهادت تشنه باشمبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «احمد سلیمانی» ۲۲ بهمن ۱۳۴۷، در روستای شال از توابع قزوین چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۱۶ آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«می‌دانم که آرزوى کربلا بر دلم می‏‌ماند؛ ولى از شما می‏خواهم به کربلا بروید و سلام مرا به حسین (ع) و یارانش برسانید.

درود بر شهدا، بخصوص سالار شهیدان، حسین بن على (ع) که ندایش پس از گذشت قرن‌ها هنوز در قلب یارانش باقى است.

درود بر شهداى انقلاب و جنگ تحمیلى که با قطرات خون‌شان، انسان‌ها را زنده کردند و ما هم می‏رویم تا به لطف خداوند راه آن‌ها را ادامه دهیم.

پروردگارا! به یکتایى تو و رسالت محمد (ص) و ولایت على بن ابی‌طالب (ع) شهادت می‏دهم و تو را ستایش می‌کنم و خوشحالم مرا در این زمان به دنیا آوردى و از پیروان امام عزیزمان، خمینى کبیر قرار دادى و دوستى پیامبر اسلام و خاندانش و دشمنى با دشمنان ایشان را در دلم نهادى.

خدایا! تو را شکر می‌کنم که بر من منت نهادى و هدایتم فرمودى و جهاد فى سبیل الله بر من نمایاندى. هر چند در جهاد اکبر «مبارزه با نفسم» ضعیف می‌باشم و آن طورى که باید بر آن مسلط نیستم؛ ولى خداى من! یاد تو و نگریستن بر چهره تابناک امام‌مان باعث اطمینان و آرامش قلبم می‏شود.

بارالها! از تو سپاسگزارم که بهترین و نزدیک‌ترین راه را براى رساندن به خودت، نشانم دادى و از همه ظواهر دنیا و هر چه در آن هست، وسیله‌‏اى قرار دادى تا من بهتر به سویت گام بردارم.

سپاس خدایى را که مرا شیفته دنیاى فانى نکرد؛ چرا که امام صادق (ع) می‌فرماید: «این دنیا همانند آب شور دریایى است که هر تشنه‌اى از آن بیاشامد، بر تشنگی‌اش افزوده می‌شود.»

خدایا! مرا در یارى کردن قرآن و دین اسلام یاری‌ام کن. جان ناقابلى دارم، آن را در راه تو فدا خواهم کرد، باشد که از این راه خدمتى به اسلام کرده باشم.

پروردگارا! جان ناچیز مرا بگیر و بر لحظه لحظه ‏هاى عمر با ارزش امام بزرگوارمان بیفزا و تا زمان ظهور عصاره خلقت، حجت ‏بن الحسن العسکرى (عج)، آخرین ذخیره الهى و به حکومت رسیدن مسلمین و مستضعفین در جهان، رهبر عالیقدر ما را حفظ بدار.

پروردگارا! در این دنیا نتوانستم آن طور که تو می‌خواستى، حق بندگی‌ات را به جا آورم و عبادتت کنم؛ به همین سبب گناه می‌کردم. معبودا! پس مرگم را چنان قرار بده که گناهانم آمرزیده شود. بارالها! از تو می‌خواهم به هنگام شهادت، تشنه باشم و جنازه‏‌ام از بوى مهدى (عج) و زهرا (س) عطرآگین شود، و چنان شهادتى نصیبم گردان که بدون غسل و کفن، همراه لباس رزم به خاک سپرده شوم. تا در روز محشر با شهداى کربلا محشور شوم و در پیشگاه امام حسین (ع) سرور شهیدان رو سفید باشم.

پدر و مادر عزیزم! می‌دانم که از دست دادن فرزند براى شما مشکل است؛ لیکن باید در راه خدا، این درد‌ها و مشقت‌ها را با آغوش باز پذیرا باشید. به خدا قسم، من در راهى قدم گذاشتم که بهترین طریق زندگى می‌باشد؛ فقط دعایتان این باشد: خدایا! این قربانى را از ما قبول کن.

همچون کوه استوار باشید. قامت‌تان را بلند و مشت‌هایتان را گره کنید و دهان‌تان را باز کرده و زینب‌وار فریاد بزنید و به جهانیان یادآور شوید که روزى خون این شهدا کاخ‌هاى زر و زور و تزویر و ریا را از بین خواهد برد و به جاى آن، مستضعفین و بندگان صالح خدا وارثان زمین خواهند شد.

برادران عزیزم! عاشقان الله، یکایک رفتند و به معشوق‌شان رسیدند؛ اما من وا ماندم و کاروان حسین (ع) حرکت کرد و من نتوانستم خودم را به آن برسانم؛ با این وجود می‌روم تا شاید به کاروان برسم و به معبودم بپیوندم! توصیه اکید من این است که شما هم سعى کنید خودتان را به این کاروان که آخرش لقاءالله است برسانید و مطمئن باشید که اگر در این راه قدم برندارید، پشیمانى و افسوس خواهید داشت.

کارهایى که انجام می‌دهید، فقط، براى رضاى خدا باشد و در هر کارى رضایت حق را طلب کنید.

برادران حزب اللهى! بشتابید سوى جبهه‏‌ها؛ به خدا قسم هر کس در این دانشگاه الهى شرکت نکند، بزودى زود پشیمان خواهد شد.

و اما خواهرانم! به یاد دارید که پس از به شهادت رسیدن حسین (ع)، سرور شهیدان عالم خواهر گرامى او را همراه زن و کودک و امام زین‏ العابدین (ع)، به اسارت گرفتند و این شیر زن قهرمان کربلا با آن اسیرى و مشقات زیاد، باز هم مجلس یزید را به لرزه درآورد؟ می‌دانید که زینب (س) چه خوب دین خواهرى را به جا آورد و راه برادرش را ادامه داد و نگذاشت خون برادر پایمال شود؟ اما شما که اسیر نیستید؛ پس راه شهدا را زینب وار ادامه دهید؛ چون اسلام به فداکارى شما احتیاج دارد و این را با اعمال‌تان نشان دهید.

خواهران حزب ‏الله! بدانید مهم‏ترین کار شما در برابر خون شهدا، فقط و فقط، حفظ حجاب است. شما با حجاب خود می‌توانید محکم‌ترین ضربه را به متجاوزین شرق و غرب وارد کنید.‌

می‌دانم که لیاقت شهادت ندارم؛ ولى اگر خداوند لطفى در حق این حقیر نمود و شهادت را نصیبم کرد، از تمامى شما می‌خواهم که برایم گریه نکنید؛ چون طبق وعده خداوند، شهیدان زنده هستند و نزد خدایشان روزى می‌خورند. گریه و ناله خود را براى مظلوم کربلا، یعنى حسین (ع) و ۷۲ تن از یاران با وفایش کنید؛ چون او مظلومانه به شهادت رسید وکسى نبود برایش گریه کند. در صورتى که جنازه‌‏ام به دست آمد، دوست ندارم کسانى که با ولایت فقیه و روحانیت مخالف هستند، زیر جنازه‌ام حاضر شوند؛ زیرا وجود اینان باعث عذاب روحم می‏‌شود.»

انتهای پیام/ 111

نظر شما
پربیننده ها