به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حمیدرضا عسگری در یادداشتی نوشت:
گویا دی ماه قرار است هرسال تلخی خود را به کام ملت بنشاند. سال گذشته در این ایام شاهد فوت آیت الله هاشمی بودیم و اندکی پس از آن حادثه پلاسکو رخ داد که در جریان آن ساختمان ۱۷ طبقه فرو ریخت و آتشنشانها و برخی مردم عادی در زیر آوار آن مدفون شدند. پلاسکو بیش از یک هفته در آتش سوخت و امید بسیاری از خانوادهها و مردم ایران را سوزاند.
امسال نیز دی ماه حادثه تلخی را برای ما رقم زد. حادثه کشتی نفتی سانچی که درحال عزیمت به کره بود در دریای چین دچار حادثه شد و آتش گرفت. اینبار نیز ۳۳ ایرانی در میان آتش و آهن گیرکردند و جز سه نفر از آنها، پیکر هیچ کدام پیدا نشده است. تلختر اینکه صبح دیروز کشتی به طور کامل غرق شد و تمام امید خانواده جانباختگان را با خود به قعر دریا برد...
درحادثه پلاسکو به یکباره کوهی از آهن و سیمان بر روی هم آوار شد و احتمال زنده بودن افراد بسیارپایین بود. در حادثه کشتی سانچی، اما امیدها بسیار زیاد بود چرا که کشتی سروپا ایستاده بود و این احتمال قوت داشت که خدمه در طبقات زیرین کشتی محبوس باشند یا پناه گرفته باشند. البته باید این احتمال را نیز داد که در همان بدو برخورد و انفجار عظیم میعانات خدمه جان باخته باشند.
اما به هرحال آنچه به عنوان عملکرد ضروری در حوادث این چنینی مطرح است، سرعت عمل امدادگران و مدیریت میدان حادثه میباشد. درمورد مدیریت بحران کشتی سانچی بار دیگر ضعفهای مدیریت بحران ما خود را به رخ کشید. اگرچه حادثه در آبهای چین رخ داد، اما امروز دیگر بعد مسافت در جریان حوادث مطرح نیست و با کمترین فوت وقت میتوان در اقصی نقاط جهان حضور داشت.
وقتی مسئولان ما در اولین ساعات و روزهای نخست حادثه در میدان حضور نداشتند، مسلماً چینیها نیز خود را به آب و آتش نمیزدند و خطر نمیکردند تا به آتش نزدیک شوند و هرچه سریعتر آن را مهار کنند. این مسئله را عیناً مسئولان ایرانی تایید کردند که چینیها در روزهای نخست آنطور که باید و شاید پای کار نمیآمدند و تاقبل از اینکه فشارهای ایران و افکارعمومی افزایش یابد، تمام توان خود را صرف نمیکردند. این شائبه به وجود آمده بود که چینی به منظور جلوگیری از آلودگی وسیع نفتی در آبهای خود و عدم خطر انداختن جان نیروهایشان برای مهار آتش، خیلی جدی به عملیات نجات نپرداختند.
نهایتا بعد از روز چهارم بود که نیروهای ژاپنی وارد شدند و نیروهای ایرانی به ستاد بحران چین پیوستند و تاحدودی روند مهار آتش بهبود یافت. اما آنچه از دست رفت ساعات طلایی نجات بود که کمترین احتمال از زنده بودن خدمه را از بین برد. قصورهای مدیریتی ما در ابعاد حوادث داخلی به نوبه خود قابل بررسی است، ولی عملکرد ما در ابعاد حوادث خارجی، نشانگر میزان توانایی و قدرت ما در مواجهه و کنترل حوادث، پیش چشم جهانیان بود. زنجیرهای از روابط و امکانات لازم بود تا حادثه کشتی سانچی زودتر از این خاتمه یابد. از هماهنگیهای دیپلماتیک و رایزنی با مدیریت بحران کشورهای دیگر که تجربه وتوان بیشتری دارند، تا اعزام نیروهای ایرانی آموزش دیده برای ورود به کشتی، نیاز به رشته مدیریتهای پیوسته و فعالی داشت که متاسفانه در بدو شروع حادثه شاهد آن نبودیم.
نکته دیگری که باید در بحث مدیریت این حادثه به آن انتقاد کرد موضوع عملکرد رسانه ملی و پوشش این رخداد بود. تا روز سوم بخشهای مختلف خبری بی آنکه حساسیت و اولویتی برای آن قائل شوند، صرفاً با اشاره به ادامه عملیات اطفا حریق بسنده میکرند و به گزارش آب و هوا و بارش برف و باران اهمیت بیشتری میداد.
امروز خانواده جانباختگان معقدند اگر صدا و سیما چند روز زودتر و پیش از شبکههای خارجی با آنها گفتگو میکرد و زجه زدن همسران و مادران خدمه کشتی را به جهانیان نشان میداد ممکن بود امکانات وتجهیزات بیشتری از سراسر جهان به محل حادثه اعزام شود و امیدهای بیشتری برای نجات خدمه وجود داشت.
اما هرآنچه گذشت و آنچه که بگوییم، واقعیت از دست رفتن عزیزان این کشور تغییر نخواهد کرد و داغ آنها در دل همه ما و اعماق دریا تا همیشه ماندگار خواهد بود. غم از دست رفتن آنها را به خانواده هاشان تسلیت میگوییم.
منبع: روزنامه آفرینش