به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، خاطرهای از زندگی سردار شهید حاج حسین خرازی را در ادامه میخوانید.
«مرخصی داشتیم و قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان. حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم. بهشگفتم: با اتوبوس؟ توی این گرما؟ حاج حسین تا این حرفم رو شنید، گفت: گرما؟ پس بسیجیها توی گرما چیکار میکنن؟ من یه دفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک هلاک شدم. پس اونا چی بگن؟ با اتوبوس میبرمت اصفهان تا حالت جا بیاد.»
منبع: یادگاران ۷ «کتاب شهید خرازی»، صفحه ۳۳