به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، نقاشی از قدیمیترین صور ابتدایی حیات انسان در هنر به شمار میرود. تصویرگری در غارها حکایت از قدمت این نوع از هنر در حوزه حیات بشر داشته و بر اعتبار آن دلالت دارد.
هنر نقاشی بیان فکر، احساس و نگاه انسانی در فردیت خود هنرمند است. بهدنبال این رویکرد است که نوع رفتار با ابزار و هدف به هم نزدیک میشوند و در متن زندگی و طبیعت و کشمکش میان انسان و طبیعت، انسان و انسان، هنرمندی پیروز است که خود را تسلیم موضوع نمیکند و به نگاه و شخصیت هنری منحصربهفرد خود وفادار میماند.
صدیقه سلمان، نقاش کشورمان یکی از این هنرمندان است که درباره هنر اندیشه و تامل کرده است. نگاهی که وی به موضوعها و اشیای اطراف خودش دارد براساس باورهای درونیاش است. سلمان معتقد است که دیدگاه اعتقادی و جهانبینی افراد در خلق یک اثر نقاشی تاثیرگذار است.
طی سالها، خلق آثار طراحی و نقاشی، حضور در ورکشاپهای نقاشی و نمایشگاههای متعدد و نیز تدریس طراحی و نقاشی در دانشگاهها و مراکز آموزشی و فرهنگی بخشی از فعالیتهای حرفهای وی در عرصه هنر این کشور است. همچنین مسئولیتهای مشاوره یا مدیریت اجرایی هنری از دیگر زمینههایی بهشمار میرود که این هنرمند نقاش تاکنون برعهده داشته است.
سلمان با مدرک کارشناسی نقاشی و کارشناسیارشد ارتباط تصویری از دانشگاه تهران تا به حال در بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی آثار نقاشی و هنرهای تجسمی شرکت داشته و در این میان نیز بارها به کسب جوایز و رتبه برتر از جشنوارههای داخلی از جمله اولین جشنواره هنر مقاومت، دست یافته است، با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
فکر میکنید نگرش هنرمند چقدر در خلق اثر هنری وی تاثیرگذار است و این موضوع در کار شما چقدر اثر داشته است؟
خلق یک اثر بیشتر برمبنای دیدگاه و جهان بینی هنرمند شکل میگیرد. تردید ندارم دریافتهای ذهنی و احساس هنرمند نسبت به موضوعات جهان پیرامونش و سوژهها به نحوی مشهود در کارهای وی نمود مییابد.
بالطبع هر کسی از محیط و جهان پیرامون و جامعه خودش ارزیابیهای منحصربهفردی دارد که با دیگری متفاوت است. هر هنرمند ضمن تماشا و برقراری ارتباط با محیط اطرافش، این دریافتهای احساسی و ذهنیتی خود را طی عبور از صافی ادراکات و نگرشش، در قالب محصول نهایی به یک اثر هنری تبدیل کرده و آن را به منصه ظهور میرساند.
من هم از این قاعده مستثنی نیستم و نگاهی که به موضوعات و اشیای اطراف خودم دارم، براساس باورهای درونیام است. دیدگاه اعتقادی و جهانبینی فردیام در خلق یک اثر نقاشی نیز تاثیرگذار است.
عالم هستی و هر آنچه در خلقت مشاهده میشود از منظر یک هنرمند برانگیزاننده بوده و طبع لطیف او را به غلیان درمیآورد. هنرمند در برابر هر زیبایی و خوشی در جهان پیرامونی و هر رنج و سختیای که به مردم سراسر دنیا وارد میآید، اثر میپذیرد و غالبا برونداد احساسی یک نقاش یک تابلو نقاشی است.
برای نمونه درخصوص مفاهیم ظلمستیزی، پایداری در سیر انقلاب، دفاع مقدس، انتفاضه فلسطین و جنگهای دینی و سیاسی در میان ملتها و کشتار مسلمانان در سراسر دنیا آثاری در کشور ما تولید شدهاند که حاکی از تاثیرات احساسی و نگرش انسانی و آزاد اندیشانه هنرمندان متعهد این سرزمین است.
جزء هنرمندانی هستید که در کشیدن تابلو، خودتان را محدود به موضوعات مشخصی میکنید یا اینکه به صورت آزاد کار میکنید؟
تابلوهایی که بهطور معمول میکشم هم از نظر تکنیک و هم از نظر موضوعی در زمینههای مختلفی است. تابلوهایی که به جامعه هنری یا در ورکشاپها ارائه میکنم، بیشتر بر مفاهیم اجتماعی استوار است. اگر موضوعات خاصی وجود داشته باشد که نظرم را جلب کند و حس درونیام را به ارتعاش درآورد، علاقهمند به تولید اثر هستم. باید بگویم در برخورد با موضوع و سوژه آنچه برای من مهم است لحظه شهودی است که طرح نخستین آن اثر از درونم میجوشد و به ذهنم خطور کرده تجسم مییابد و بعد از طراحیهای اولیه تبدیل به تصویر و تابلو نقاشی میشود.
روحیاتم بهگونهای است که وقتی تحتتاثیر موضوعات انسانی قرار میگیرم، راجعبه آن طرحها و ایدههای زیادی در ذهنم شکل میگیرد که از میان دهها ایده، دو یا سه طرح منجر به خلق اثر میشود و بقیه یا به صورت اتودهای مدادی روی کاغذ یا به شکل تصوری در ذهنم آرشیو میشود.
این تنها به مفاهیم مشخص و موضوعات معدودی محدود نمیشود. هرچند بیش از یک دهه است که مضامین دینی بهویژه موضوع عاشورا و نیز اهل بیت (ع) بیش از دیگر موضوعات در تصاویر ذهنیام حاضرند و به فهم بیشتر معانی و معارف مربوطه و رسیدن به درک صحیح و بهتر آنها علاقهمند و متعهدم. در این باره تابلوهایی نیز خلق کردهام که این مساله به لحاظ احساسی بسیار برایم ارزشمند بوده و آرامشبخش هستند.
هنرمندان وقتی به یک درجه از تبحر و شهرت میرسند، نمایشگاه انفرادی برگزار میکنند؛ اما این در مورد شما کمتر اتفاق افتاده است؛ چرا؟
باید بگویم تا به حال خیلی پیگیر نمایشگاه انفرادی نبودم و از آنجا که عضو گروه نقاشی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری هستم آثار مفهومیام اغلب در نمایشگاههای این مرکز و همچنین انجمن هنرهای تجسمی ایران به نمایش درمیآیند. به دلیل کسالت جسمی، تعداد آثاری که خلق کردهام کمتر از قبل است؛ البته هر فرصتی دست دهد تابلوی جدیدی کار میکنم تا همراه با سایر هنرمندان و به صورت جمعی عرضه شود. تلاشم این است که بتوانم با مخاطبان هنر از طریق آثارم ارتباط بصری، مفهومی و حسی برقرار کرده و آنان را در دریافتهای درونیام سهیم کنم. البته پروژههای متعددی در سر دارم و امیدوارم با تحقق آنها در سالهای آتی نمایشگاه انفرادی هم برگزار کنم.
در سوژههای ذهنی رنگها هم از واقعیت خود فاصله میگیرند. برای به تصویر کشیدن سوژههای ذهنی، رنگها را بر مبنای ذهن روی بوم میآورید یا بر مبنای واقعیت؟
هر رنگی که در طبیعت و محیط پیرامون با آن روبهرو هستیم، ارزشمند است. برای من همه رنگها زیبا و سرشار از معنا هستند. در مواجهه با هر سوژهای که احساسم را برانگیزد برای یک لحظه تصویری دقیق و واضح با تمام جزئیات از آن در ذهنم نقش میبندد و متناسب با همان تصاویر ذهنی، رنگهای تابلوهایم هنگام ترسیم خودشان برایم آشکار میشوند و من آنچه در تخیلم دریافت میکنم، بر بوم مینشانم. اغلب اوقات از هرآنچه به صورت الهام به ذهنم میرسد برای کشیدن و طراحی اجزا و عناصر یک تابلو بهره میگیرم؛ علیرغم اینکه هر تصویر در عالم واقع چه رنگ و فرمی داشته باشد.
نقاشان بیشتر از هر چیز به ندای درونی خود که برآمده از احساس قشنگ و هنرمندانه است، پاسخ میدهند. گاهی این حس درونی است و گاهی هم برگرفته از چیزی یا کسی. این موضوع در مورد شما چگونه اتفاق میافتد؟
اصولا آدمی هستم که برایم احساسات شهودی بر هر چیزی مقدم است و بارها شده که بهترین تابلوهایی را که کشیدهام در اثر یک حس درونی و غیرمنتظره بوده است. کم پیش آمده که با یک برنامه مشخص و تفکر قبلی به سراغ نقاشی رفته باشم. فکر میکنم نقاشی، هنری برآمده از روح و روشنبینی ضمیر است و خیلی با منطق میانهای ندارد. زمانی که نقاشان با احساس عمیق و همراه با آگاهی و معرفت غنی انسانی خود کار میکنند بیشتر اثر آنها بر دل مخاطب مینشیند.
البته در ترسیم و تکمیل هر اثر، مبانی و اصول ترکیببندی و منطق حاکم بر هنرهای تجسمی هماهنگکننده و وحدتبخش است. سعی من بر این است که به شیوه کار در قالب اثر بهعنوان مکمل بیان و محتوای برآمده از احساسم پایبند باشم.
هنگام کار و به سرانجام رساندن یک اثر چقدر به فکر معنی و انتقال آن به مخاطب هستید؟
قطعا اگر شروع به کشیدن تابلویی کردهام، ذره ذره نقشونگار آن برآمده از حس درونی من نسبت به آن موضوع بوده است. درکی که از پیرامونم دارم شاید با درک شخص دیگر نسبت به همان محیط متفاوت باشد؛ اما به هر حال هر چیزی برای هر کسی، دارای معنی و پیام خاص خودش است. حال ممکن است این مورد از فردی به فردی دیگر متفاوت و حتی متنافر باشد یا گاهی هم امکان دارد این برداشتها مشابه شود. در این مسیر خیلی از هنرمندان برای رسیدن به درک شهودی مشترک با مخاطب خود سراغ عنوان یا بیانیه (استیتمنت) میروند که در نزدیک شدن حس نقاش با مخاطب خود بسیار کارگشاست.
اما فکر میکنم که تابلو باید به تنهایی و بدونتوضیح، مفهوم خودش را برای مخاطب داشته باشد و نوشتن در حد یک عنوان کافی است و دلیلی به نوشتن شرح و توضیح برای کارهایم نمیبینم.
صدیقه سلمان که سالها در هنر تجربهاندوزی کرده است چقدر سعی کرده اندوختههای خودش را با جوانان و نوآموزان هنر به اشتراک بگذارد؟
از سالهای ۶۵ تا ۹۳ به تناوب و در مقاطع مختلف سنی مانند کودکان قبل از دبستان تا نوجوانان و جوانان در برخی مراکز فرهنگی هنری، مدارس آموزش و پرورش، چند دانشگاه و به صورت خصوصی به تعلیم و تدریس طراحی و نقاشی پرداختهام.
فکر میکنم در عصر حاضر هنرمندان جوانی داریم که همگی فوقالعاده هستند و بعضا در ارتباطهایی که با آنها دارم یا در نمایشگاههای آنها حاضر میشوم، پیشرفت خوبی در خلاقیت و بیان هنری آثارشان میبینم.
طی دهههای ۴۰ تا ۷۰، هنر مثل دهه گذشته گستردگی نداشت و محدودیتهایی برای ظهور مناسب و بروز شایسته داشت. تعدد هنرمندان، نگاههای نو و حتی رشتههای هنری هم مثل حالا خیلی زیاد نبود. اما در جامعه امروز میبینیم هنر در میان اقشار مختلف جامعه جایگاه ویژه و موثری پیدا کرده و افراد به تاثیر غیرقابلانکار این رسانه ارزشمند واقف شدهاند چندان که حتی افرادی که در رشتههای هنری هم تحصیل نکردهاند، با علاقه و پشتکاری بینظیر مشغول کار هنری به صورت حرفهای هستند. این استقبال از هنر و با توجه به گفتار اکنون و اختصاصا نقاشی، باعث شده رقابت تنگاتنگی وجود داشته باشد و اگر در اثر یک هنرمند احساس به همراه تکنیک وجود نداشته باشد، نمیتواند در جلب نظر مخاطب موفق باشد.
چقدر سعی میکنید در به سرانجام رساندن یک تابلو، نظر دیگران را جویا شوید؟
بیشتر اوقات هنگام کار کردن، خود اثر، شروع و پایان را به من مینمایاند و میگوید، چون در خلوت خود نقاشی میکنم.
کارهایی که به ثمر میرسد هر وقت احساس کردهام به پایان خود نزدیک شده، دست از کار کشیدهام. البته اگر شرایط اجازه دهد و اساتید در دسترس باشند، قطعا سعی میکنم برای به پایان بردن تابلو و اتمام کار از نظرات ارزشمند آنها نیز استفاده کنم و اگر نیاز به اصلاح و تغییراتی به لحاظ رنگ یا فرم و ترکیببندی در کار باشد، حتیالمقدور آنها را اعمال کنم.
فکر میکنید چرا هنرمندان نسل اول انقلاب که کارهای بسیاری را در دهههای قبل تولید کردهاند الان با جدیت کمتری مشغول کار هستند؟
خیر، من اینطور فکر نمیکنم؛ بلکه به نظرم هنر انقلاب در هر برهه از تاریخ اجتماعی ما دارای نمود خاص و متاثر از همان زمان است. اینکه بگوییم هنر انقلاب فقط در المانهایی خلاصه شده که اشارهای مستقیم به اتفاقات انقلاب دارد در روزگار فعلی حرف کامل و درستی نیست. هنر انقلاب یک هنر بالنده و پویاست که در طول زمان و بستر اجتماعی خود رشد کرده و متناسب با فضای فرهنگی و اقتضائات معرفتی و بینشی جامعه در هر شرایط مبتنیبر همان دوره تاریخی بروز میشود.
شاید وقتی اسم هنر انقلاب به میان میآید، ذهنها به آثار نقاشی خلق شده در دوران انقلاب اسلامی سال ۵۷ معطوف باشد، اما معتقدم هنر انقلاب را در روزگار فعلی هم میتوان دید و کافی است در آثار هنرمندان فعال این عرصه که تعدادشان هم کم نیست به دور از سوگیری یک بار دیگر نظری بیفکنیم.
همچنین در دوران دفاع مقدس آثار ارزشمندی با موضوعیت دفاع مقدس توسط هنرمندان کشور خلق شد که تاثیرات عمیق بر جامعه داشت. نقاشیها و طرحهای گرافیکی موثرترین راه اطلاعرسانی و پیامرسانی بهعنوان زبان گویای تفکر انقلابی و جهادی آن زمان بود و بحث انتشار آن در میان مردم هم مقوله پرپیچ وخم و زمانبر دیگری بود، اما در عین حال آثاری تولید میشد که به تقویت اقتدار روح جمعی مردم و همسویی و همافزایی قدرت ملت کمک شایانی میکرد. با گذشت زمان و تغییر گفتمان، رویکرد ظلمستیزی و آزادیخواهی در جهان و در میان ملتهای مسلمان، مضامین دینی و نیز تاثرات اجتماعی و حتی سیاسی بهطور عام مورد توجه هنرمندان قرار گرفت. در حال حاضر با پیشرفتهای چشمگیر علمی و فناوری و گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، شرایط تقریبا بهطور برابر برای همگان وجود دارد تا آثار هنری و بیان تصویریشان را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند و بازخورد آنها را به صورت مستقیم و بیواسطه دریافت کنند.
بهعنوان کسی که از سالهای ابتدایی تاسیس حوزه هنری در جمع هنرمندان بودهاید، وضعیت این روزهای این نهاد با سابقه هنری را چطور ارزیابی میکنید؟
برای بررسی اینکه حوزه هنری آیا موفق بوده است یا خیر، باید ابتدا اهداف اولیه و تاسیس آن را رصد کنیم و ببینیم چه تغییراتی از ابتدا تا حال پیدا کرده است. هنرمندان هسته اولیه حوزه هنری در نظر داشتند در یک فضایی منسجم و متعهدانه پیام انقلاب تازه متولد شده را با زبان هنری خود یعنی تصاویر نقاشی به مردم برسانند که در آن برهه از زمان نیز بسیار موفق بودند.
هنرمندان و ازجمله نقاشان بسیاری در این فضای هنری و به یمن آماده بودن این بستر فرهنگی رشد کردند و الان جزء سرآمدان رشته خود و الگوهایی بیبدیل در عرصه هنر هستند. هنرمندانی که با اعتقاد و تفکر انقلابی خود و آثاری که برآمده از همین تفکر بوده است، با قدرت تکنیک و ظرافت تصویری توانستند تعهد، آزادگی و همگرایی را در جامعه ترویج کنند و روحی تازه را در فضای هنری کشور دمیده و جریانی اثرگذار را در کشور به راه اندازند.
با گذشت زمان رشتههای دیگری نیز زایش و بستر ظهور پیدا کرده و رفته رفته سایر بخشها و رشتههای هنری، همپای هنرهای تجسمی و نقاشی نضج گرفته است. فکر میکنم چندین و چندسالی است که تولیدات هنری در حوزههای ادبیات، موسیقی، نمایش و سینما بنا بر مقتضیات زمان و به میزان تاثیرات هر رسانه رشدی فراگیری یافته و نقش و جایگاهشان همزمان با وسعتیابی رشتهها و بخشهای متنوع هنرهای تجسمی، تثبیت شده است.
هرچند بدونشک هنرهای تجسمی و بهویژه نقاشی از قدیمیترین هنرهایی است که بشر برای برقراری ارتباطات خود با دیگران از آن بهره برده است. اما هر رسانه بیانگر و پیامآور بخشی از احساسات جمعی ملتها به حساب میآید و هر رشته هنری تاثیر اختصاصی خود را بر گروههای مختلف مردم و اقشار گوناگون جامعه و مخاطبان، برحسب سلایق، دیدگاه و باورهای عمومی میگذارد.
تصویرهای منقوش در کتیبهها و غارها بیش از هر چیز حکایت از اهمیت و اعتبار آن در میان مردم دارد. همینطور در حوزه هنری در اوان انقلاب، تصویرها و پوسترهایی که خلق و تولید شده، درمیان مردم جریانساز بوده و یک موج وفاق و همدلی را در میان آنها به وجود آورده است.
گرچه در طول این سالها شرایط مبتنیبر حرکتهای اجتماعی و افکار عمومی دستخوش تغییر و تحولاتی شده است، اما عرصه کاری برای همه نقاشانی که با انگیزه و تعهد پای کار هستند، همچنان وجود دارد و خواهد داشت.
من ایمان دارم هنرمندان پیشتازان عرصه فرهنگ و تمدن جوامع بشری بوده و هستند و هر رشته هنری تاثیر بیانی و ارتباطیاش معین و به قدر معلوم مهیاست؛ بنابراین همین که هنرمندان هر زمان در مسیر فعالیتهای حرفهایشان دست از پویایی و تلاش برندارند، بیشک جامعه را هر لحظه به سوی آگاهی، رشد و تعالی سوق خواهند داد.
منبع: فرهیختگان